تصمیم شتاب‌زده، زیرساخت فلج

علی حسینی
کدخبر: 560915

علی-حسینی

علی حسینی

اختلال سراسری در سامانه موقعیت‌یاب جهانی (GPS) و پیامد آن بر میلیون‌ها تلفن همراه و تجهیزات هوشمند، یکی از کم‌سابقه‌ترین وقایع فناورانه سال‌های اخیر در کشور بود. فعال‌سازی دستگاه‌های ایجادکننده نویز (جمر) و حذف عمدی سیگنال‌های GPS نشان داد که بخش بزرگی از زیرساخت‌های فناورانه و اقتصادی کشور به شبکه‌ای جهانی متکی است که حذف آن حتی برای چند ساعت می‌تواند موجب اختلال در کارکردهای عمومی شود. در پی این اقدام برخی نهادها کوشیدند از طریق تغییر تنظیمات نرم‌افزاری و انتقال سامانه‌های ناوبری به شبکه‌های جایگزین نظیر بیدو (چین) یا گالیله (اتحادیه اروپا) مشکل را به‌صورت موقت جبران کنند.

با این حال نتایج میدانی نشان داد که حذف کاملGPS در عمل باعث از کار افتادن بسیاری از تجهیزات شد. در حوزه‌های دقیق‌محور مانند پهپادها، نقشه‌برداری و حمل‌ونقل هوشمند، این اختلال به معنای توقف کامل عملیات بود. اتکای صرف به سامانه بیدو نیز به دلیل فقدان پوشش کامل، نبود هماهنگی فرکانسی و محدودیت‌های سخت‌افزاری در دستگاه‌ها کارآمد واقع نشد.

از منظر فنی جایگزینی GPS با سامانه‌ای دیگر فرآیندی بسیار پیچیده است. سامانه موقعیت‌یاب یک فناوری چندلایه است که شامل زیرساخت فضایی (ماهواره‌ها)، ایستگاه‌های زمینی، پروتکل‌های تصحیح خطا و در نهایت تراشه‌های گیرنده در سطح کاربر می‌شود. بخش عمده‌ای از تجهیزات موجود در کشور از گوشی‌های همراه گرفته تا سامانه‌های خودکار صرفا برای دریافت سیگنالGPS طراحی شده‌اند. تغییر به بیدو یا هر سامانه دیگر نه‌تنها نیازمند به‌روزرسانی نرم‌افزار بلکه مستلزم تعویض تراشه‌های سخت‌افزاری است؛ تغییری که بدون برنامه‌ریزی صنعتی و زنجیره تامین مناسب عملا ناممکن است.

افزون بر این در صنعت جهانی فناوری روند فعلی به ‌سمت «چندمنظوره‌سازی سامانه‌های ناوبری» پیش می‌رود. گوشی‌های هوشمند نسل جدید معمولا از تراشه‌های چندباندی استفاده می‌کنند که به‌طور همزمان به چند شبکه موقعیت‌یاب متصل می‌شوند تا دقت و پایداری افزایش یابد. این معماری مفهوم جدیدی از تاب‌آوری فناورانه را شکل داده است یعنی به‌جای حذف یک سامانه، از هم‌افزایی چند سامانه برای افزایش پایداری استفاده می‌شود.

اقدام اخیر در کشور عملا خلاف این منطق فناورانه بود و موجب کاهش تاب‌آوری سیستم‌ها شد. از منظر سیاستگذاری نیز تصمیم به اختلال در GPS پیش از ایجاد زیرساخت جایگزین، با اصول مدیریت ریسک سازگار نیست. کشورهایی که به‌دنبال کاهش وابستگی به GPS بوده‌اند (روسیه، چین و هند)، سال‌ها پیش به‌صورت تدریجی و با راهبرد «ادغام و نه حذف» عمل کرده‌اند. در این کشورها سامانه‌های بومی به موازات GPSتوسعه یافته‌اند و هم‌اکنون دستگاه‌های داخلی توانایی کار با هر دو سامانه را دارند. این مسیر تدریجی و مبتنی بر آزمون‌های پیوسته، الگوی استاندارد گذار فناورانه در مقیاس ملی است. در شرایط کنونی، تصمیم‌های فوری و غیرتدریجی می‌تواند خسارت‌بار باشد. قطع یا تضعیف GPS در کشوری که بخش مهمی از اقتصاد دیجیتال، خدمات شهری، لجستیک و ارتباطات آن به این شبکه متکی است، پیامدهایی دارد که فراتر از حوزه فناوری است.

اختلال اخیر در واقع هشدار روشنی بود نسبت به شکنندگی زیرساخت‌های دیجیتال ما و نبود سیاست صنعتی منسجم برای توسعه سامانه ناوبری بومی. مسیر درست نه در حذف سامانه‌های جهانی بلکه در توسعه موازی سامانه‌های داخلی با استانداردهای بین‌المللی است. استقلال فناورانه با «جدایی از فناوری جهانی» حاصل نمی‌شود بلکه با مشارکت هوشمندانه، تولید دانش بومی و سرمایه‌گذاری هدفمند در زنجیره سخت‌افزار و نرم‌افزار تحقق می‌یابد. تا زمانی که این درک در سطح تصمیم‌گیری نهادینه نشود، هر تجربه‌ای از این دست، تکرار پرهزینه همان اشتباه خواهد بود؛ حذف ناگهانی یک سامانه حیاتی بدون آنکه جایگزینی واقعی برای آن وجود داشته باشد.

وب گردی