تخریب تاریخ پایتخت

نادر نینوایی– خانه امین لشکر گوهری گران بها در قلب بافت تاریخی تهران و محله عودلاجان است که بیفریادرس مانده. بنایی قاجاری که ثبت ملی هم نتوانسته ناجیاش شود. ستونهای سپید و افراشته و منقوش به هنر دست استادکاران عصر قاجار در همین یکی دو ساله یکی پس از دیگری فرو ریخته و سرعت تخریبها به گونهای است که بعید مینماید غیرتعمدی باشد. مگر میشود ستونهایی این چنین محکم با مغز چوب و گچ بریهای مستحکم که بیش از یک قرن پابرجا بوده بیدلیل و در مدتی کوتاه نیست شوند؟ آن هم از بیخ و بن. اتاق شاه نشین این بنای باشکوه که مزین به گچ بریهای هنرمندانه است امروز تبدیل به پاتوق کارتنخوابها شده. رد آتش بر گچهای آذین شده بنا نشسته و سرنگهای مستعمل انبوه ته سیگار و زباله از سر و روی خانه امین لشکر بالا میرود. درهای خانه هم شاید در شبی سرد خرج گرم کردن بیخانمانهایی شده که این بنای تاریخی و ثبت ملی شده را تبدیل به مامن خود کردهاند.
دیوارهای ساختمان از یک سو فرو ریخته و بخشهایی از بنای آن زیر خروارها خاک مدفون است. در محله عودلاجان و در کوچه برازجانی اما این فرجام شوم فقط گریبان خانه امین لشکر را نگرفته و با کمی دقت میتوان شاهد موج تخریبها و تسطیحهایی بود که محله قدیمی پایتخت را از هویت فرهنگی و تاریخی آن خالی میکنند؛ فرهنگی که زدوده میشود، تو گویی که پایتخت کشور هیچ گذشتهای نداشته.
وضعیت خانه امین لشکر به هر تعبیر و با هر نگاهی بحرانی است و پیکری نیمهجان را میماند که شهرداری، وزارت میراث فرهنگی و بلکه همه مردم شهر به نظاره نابودی آن نشسته اند. غریقی که در آب «می سپارد جان» و فریاد رسی نیست که ناجیاش شود. شمعی که ذره ذره آب میشود و گذشته باشکوه پایتخت که گویی ارج و ارزشی برای احدی ندارد. پایتختی که هر روز با یکی از نشانههای روزگار دورش خداحافظی میکند و شهری که از گذشته تاریخیاش خالی میشود.
خانهای که ایستاده مرد
اگر تصاویر همین چند سال پیش خانه امین لشکر را با تصاویر امروز آن مقایسه کنید آن وقت عمق فاجعهای که در حال روی دادن است پیش چشمتان رخ مینماید. در تصاویر همین چند سال قبل به وضوح مشخص است که چهار ستون بلند و استوار بنا با آن سر ستونهای آذینبندی شده در مقابل تمام ناملایمات محکم ایستادهاند. ستونهایی که در همین مدت کوتاه از بیخ و بن کنده شده و تبدیل به خاک و نخاله شده اند؛ نشانی از ایستاده مردن خانه ثبت ملی شده «امین لشکر.» آنطور که برخی کنشگران میراث فرهنگی گفتهاند سه دانگ بنا متعلق به شهرداری منطقه۱۲ تهران است اما این امر هم نتوانسته موجب نجات جان این خانه تاریخی شود؛ همانگونه که ثبت ملی شدن هم نتوانست.
وعده بیسرانجام مرمت
در حالی که خانه امینلشکر سالها بود که به حال خود رها شده بود شهریورماه سال گذشته مدیرکل وقت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان تهران، از ثبت ۱۳اثر فرهنگی-تاریخی از جمله این خانه خبر داد تا امیدها برای نجات جانِ این خانه ارزشمند و تاریخی قوت گیرد. پرهام جانفشان سال گذشته حتی گفته بود که «عملیات مرمت این بناها با استقرار کارگاههای فنی آغاز شده است.» هدف از این مرمتها نیز «تثبیت و بازسازی بخشهای آسیبدیده و همچنین حفظ اصالت معماری این بناهای ارزشمند تاریخی و فرهنگی» عنوان شده بود. وعده مرمتی که لااقل در خصوص خانه امین لشکر به سرانجام نرسیده است و ستونهای ویران، سردر فروریخته و انبوه نخالههای تلنبار شده در حیاط خانه گواه بینتیجه ماندن وعدههای مطرح شده است. در باغ سبزی که نشان دوستداران میراث دادند خیالی بیش نبود و امیدی واهی و بینتیجه بود؛ واقعیتی که امروز چون ضربه پتکی بر خیالهای خوشبینانه پیشین فرود آمده است. ستونهای شکسته و درهای از جا کنده شده سهم خانه امین لشکر است از برچسب ثبت ملی.
تصمیمات یک شبه و بدون آیندهنگری
وحیدرضا شهابموحد، فعال میراث فرهنگی در مطلبی که اخیرا در صفحه شخصی خود در فضای مجازی منتشر کرده ضمن انتشار عکسهایی از خرابیهای ایجاد شده در خانه امینلشکر نوشته که در بین ایرانیان داخل و خارج کشور کسی نیست که «قصه پردرد خانه امین لشکر را نشنیده باشد. خانه ارزشمندی که با بیمهری مالکش شهرداری منطقه ۱۲تهران به وضعیت اسف باری دچار شده که امروز شاهد آن هستیم.» وی به تصمیمات «یکشبه و بدون آیندهنگری شهرداری برای پاکسازی محدوده» اشاره کرد؛ طرح بینتیجهای که به جز ایجاد فضاهای بیدفاع شهری و افزایش آسیبهای اجتماعی آوردهای نداشته است. طرحهای توسعهای که هم مردم را به سختی انداخته و هم آثار تاریخی و هویتی پایتخت را به ورطه نابودی میکشاند.
این کنشگر حوزه میراث فرهنگی «مدیران شهری و تصمیم گیران» را به «تور بازدید غیرتشریفاتی» در بافت تاریخی تهران دعوت کرده تا به چشم خود نتیجه تصمیمی که دهه هشتاد شمسی «به صورت گازانبری» و «سفارشی» با نام «خانههای خالی از سرنگ» اجرا کردند را ببینند و درس بگیرند. اینکه چگونه موجب شدند بستری ایجاد شود تا برخی افراد به راحتی در همین خانه که به عنوان میراث ملی معرفی شده به استعمال مواد مخدر روی بیاورند.
او اقدامات وزارت میراث فرهنگی برای حفاظت از خانه امین لشکر و بافت تاریخی را غیرموثر ارزیابی کرده و معتقد است که این وزارتخانه فقط برچسبی به نام ثبت ملی بر بافت و بنا میزند و بعد مدعی میشود که مسوولیت خود را به انجام رسانده است.
خانه امینلشکر نیازمند مرمت اضطراری
در بازدید میدانی که از خانه امین لشکر داشتیم عمق فاجعهای که روی داده بیشتر نمایان شد. هیچ کجای این بنای ثبت ملی شده و ارزشمند نیست که از آسیب مصون مانده باشد. تاریخی که زیر نخاله و تکههای پیکر خودش خفه میشود. در قسمت پشتی خانه پاهایمان تا ساق در زباله، لباس و تشکهای آلوده کارتنخوابها فرو میرود. خانه امینلشکر نیاز به رسیدگی و مرمت اضطراری دارد و در صورتی که همین امروز این اقدام انجام نشود تماشای دوباره شکوه این بنای قاجاری تبدیل به آرزویی دستنیافتنی میشود.
محمدمهدی کلانتری، دبیر پویش ملی نجات بافتهای تاریخی ایران درخصوص وضعیت خانه امینلشکر به «جهانصنعت» گفت: درب خانه شکسته است و به سبب ریزش دیوار و طاق امکان ورود هرکسی به داخل آن وجود دارد. من چند بار از خانه امینلشکر بازدید داشتهام و هربار هم مشاهده کردهام که این خانه تاریخی پر از معتاد و کارتنخواب بوده است.
تاج و سنتوری بالای در خانه فرو ریخته و ستونهای آن هم از بیخ کنده شدهاند و من بعید میدانم که غیرتعمدی باشد. آنچه مسلم است این بنای تاریخی به حال خود رها شده و به آن رسیدگی نمیشود و به همین دلیل نیز بوده که برخی تزئینات آن سرقت شده و پر از معتاد و کارتنخواب است.
این فعال میراث فرهنگی افزود: «در نظر داشته باشید وقتی یک خانه تاریخی به حال خود رها شود خواهناخواه به مرور زمان تخریب میشود و این در حالی است که این بنا بسیار شاخص و واجد ارزش بوده و در نوع خود نظیر ندارد. چنانچه تصاویر پیش از ریزش تاج ورودی و کنده شدن ستونهای خانه را ببینید متوجه زیباییها و اهمیت این اثر ارزشمند تاریخی خواهید شد.»
کاشیکاریهای آبی رنگ حوض خانه امینلشکر و ماهیانی که به دنبال تکه نانها در لابهلای هم گردش میکردند حال دیگر تبدیل به خیالی دور شده و نمیتوان تصویر واضحی از جلوههای گذشتههای دور این خانه تاریخی فاخر و مجلل را در نظر مجسم کرد.
با توجه به وضعیت نابسامان خانه امینلشکر، رها شدن امور حفاظتی و مرمت نشدن آن باید اذعان داشت که با ادامه روند کنونی چیزی به جز تلی خاک از بنا باقی نمیماند و آنگاه تهران میماند و حسرتی بر نداشتههایش. شهرواندانی که خواسته یا ناخواسته با بخشی از تاریخ شهرشان برای همیشه خداحافظی میکنند. شهری که هویتیش را از دست میدهد و مسوولانی که در نهایت به جز چند وعده و ابراز افسوس میراثی برای آیندگان به یادگار نخواهند گذاشت.