بیتفاوتی بازارها به جنگ ترامپ و فدرالرزرو

سمانهسادات خرمگاه– در مقالهای که توسط بری آیکنگرین، استاد اقتصاد و علومسیاسی در دانشگاه کالیفرنیا نوشته شده است از بیتفاوتی بازارهای مالی نسبت به جنگ ترامپ با فدرالرزرو حکایت دارد.
کمتر قانونی در علم اقتصاد به اندازه این اصل تثبیت شده است که بانکهای مرکزی مستقل از سیاست، در اجرای سیاست پولی عملکرد بهتری دارند. پس چرا بازارهای مالی به حملات دونالد ترامپ به فدرالرزرو ایالات متحده چنین آرام واکنش نشان میدهند؟
در حالی که حمله دونالد ترامپ، رییسجمهور به هیاتمدیره فدرالرزرو و به یکی از اعضای آن، لیزا کوک موجب هشدار و نگرانی شدید اقتصاددانان و مفسران شده است، سرمایهگذاران تنها با یک «خمیازه» پاسخ دادهاند. این ممکن است شکافی عجیب به نظر برسد اما در واقع هر دو گروه دلایل خوبی برای واکنش متفاوت خود دارند.
مفسران نگران ثبات و سلامت سیاست پولی آمریکا، کاملا حق دارند که از تلاش ترامپ برای «برکناری» کوک تقریبا ۱۳سال پیش از پایان دورهاش وحشتزده شوند. اعضای هیاتمدیره برای دورههای طولانی منصوب میشوند تا در برابر فشارهای سیاسی مصون باشند.
کمتر اصلی در اقتصاد به اندازه این نکته پذیرفته شده است که بانکهای مرکزی مستقل، سیاست پولی بهتری اجرا میکنند. آنها تورمی پایینتر و باثباتتر را بدون هزینههای قابل مشاهده در قالب بیکاری بالاتر یا نوسانات بیشتر به بار میآورند.
شواهد متعددی هم وجود دارد، عمدتا در اقتصادهای نوظهور که نشان میدهد وقتی یک رهبر سیاسی فردی مطیع را به ریاست بانک مرکزی منصوب میکند، نتیجه عموما منفی است. سیاستمداران به انتخابات یا نظرسنجی بعدی فکر میکنند و در صورت امکان سیاست پولی را برای اهداف کوتاهمدت دستکاری میکنند.
در مقابل بانکداران مرکزی به اعتبار نهاد و مسوولیت خود اهمیت میدهند. اعتبار به معنای پایبندی مداوم به وعدههاست. این امر انتظارات را تثبیت کرده و نتایج اقتصادی را باثبات میسازد. تعهد فدرالرزرو به هدف ۲درصدی تورم، انتظارات را در سالهای اخیر مهار کرده و به سیاستگذاران اجازه داده است بدون افزایش محسوس بیکاری، تورم را کاهش دهند.
تلاش برای برکناری اعضای هیاتمدیره بدون دلیل موجه و جایگزینی آنها با افراد مطیعی که تنها نظریههای سیاسی حامی خود را اجرا کنند، اعتبار فدرالرزرو را تضعیف میکند. این موضوع در مورد نظریه ترامپ مبنی بر اینکه رشد اقتصادی قوی توجیهی برای کاهش نرخ بهره است، به همان اندازه صادق است که در مورد نظریه رجب طیب اردوغان، رییسجمهور ترکیه که نرخ بهره بالا را علت تورم میداند.
البته استقلال به معنای عدم پاسخگویی نیست. نامزدهای هیاتمدیره باید از سوی سنا تایید شوند و اعضا مرتبا برای شهادت به کنگره فراخوانده میشوند.
با این حال این پرسش پیش میآید که آیا کنگره کنونی آماده است نامزدی ترامپ را رد کند یا سیاستهای فدرالرزروی تحت سلطه ترامپ را به چالش بکشد. این نگرانی وجود دارد که ترامپ بتواند تا سه انتصاب از هفت کرسی هیاتمدیره را در سال آینده به دست آورد، بسته به پرونده کوک و تصمیم جروم پاول در ماه می دارد، هنگامی که دورهاش به عنوان رییس به پایان میرسد.
برخی مفسران اشاره میکنند که دو عضو هیاتمدیره، میشل بومن و کریستوفر والر در حال حاضر با ترامپ درباره لزوم کاهش نرخ بهره همسو هستند. بنابراین او تنها به سه کرسی دیگر نیاز دارد تا اکثریت را به دست آورد و بتواند هر آنچه میخواهد انجام دهد.
اما این تحلیل، مواضع بومن و والر را بهدرستی درک نمیکند. تصمیم اخیر کمیته بازار باز فدرال (FOMC) درباره کاهش یا تثبیت نرخ بهره بسیار حساس بود. بازار کار در حال تضعیف است که دلیل کاهش نرخ بهره بود اما تورم همچنان بالاتر از ۲درصد باقی مانده است که دلیلی برای ثابت نگهداشتن نرخها محسوب میشود.
بومن و والر حرفهایهای باتجربهای هستند که ارزش استقلال بانک مرکزی و اهمیت اعتبار را میفهمند. مخالفت آنها در جلسه اخیر باید نشانهای دلگرمکننده تلقی شود، نه نگرانکننده. این یادآوری است که هر فردی که ترامپ برای جایگزینی پاول منصوب کند، نمیتواند فرض بگیرد که دیگر اعضا تصمیمهای او را کورکورانه تایید خواهند کرد.
در این مرحله واکنش آرام بازارهای مالی روشنتر میشود حتی اگر ترامپ سه عضو جدید منصوب کند، روشن نیست که او بتواند سیاستهایش را تحمیل کند. پس از آن، شاید هر چیزی ممکن باشد از جمله «برکناریهای» بیشتر و انتصابهای مشکوک اما افق زمانی سرمایهگذاران نهایتا یک سال است. بازارهای مالی اساسا کوتاهبین هستند.
در مقابل بقیه ما– همانند کنگره و دادگاهها– وظیفه داریم دورتر را ببینیم. اگر کوک بتواند برکنار شود چرا دیگران نه؟ به همین دلیل است که حمله ترامپ چنین نگرانکننده است.