بورس، جامانده از تورم و بازارهای موازی

بهمن فلاح
وضعیت صندوقهای طلا در مقطع کنونی مثبت و پررونق ارزیابی میشود چراکه این صندوقها تا حد زیادی با حباب قیمتی فاصله دارند و تقریبا معادل ارزش خالص دارایی خود معامله میشوند. از مهمترین ویژگیهای صندوقهای طلا میتوان به شفافیت در معاملات، نبود حباب قیمتی و نقدشوندگی مناسب اشاره کرد. این مزایا باعث شده سرمایهگذاران با اطمینان بیشتری وارد این حوزه شوند. در بازار آزاد شرایط چنین نبود. معاملات شفافیت کافی نداشته، قیمتها با حباب همراه بود و امنیت داراییها نیز در خطر قرار داشت اما در صندوقهای طلای بورسی این نگرانیها برطرف شده و سرمایهگذاران میتوانند در فضایی امن و قابل پیشبینی مدیریت دارایی انجام دهند.
با این حال باید توجه داشت که همین صندوقهای طلا و صندوقهای درآمد ثابت عملا به رقیبی جدی برای بازارسهام تبدیل شدند؛ موضوعی که برای بورس نگرانکننده است. بهطور معمول بین ۲۰تا۳۰درصد پرتفوی سرمایهگذاران را طلا تشکیل میدهد و صندوقهای درآمد ثابت نیز حدود ۲۰درصد پرتفوی را به خود اختصاص دادند. ازسویدیگر صندوقهای درآمد ثابت در ماههای اخیر فعالیت بازاریابی گستردهای داشتند و رسما نرخ سودهای بدون ریسک تا سطح ۳۸درصد را پیشنهاد میکنند؛ اقدامی که طبیعتا جذابیت این صندوقها را برای سرمایهگذاران افزایش داده و بخشی از نقدینگی را از بورس دور کرده است. بازارسرمایه ایران در قیاس با سایر بازارها تنها رشد اسمی را تجربه کرده و از رشد واقعی جا مانده است. برای درک بهتر این موضوع کافی است به ارزش دلاری بازار نگاه کنیم. زمانی که شاخص کل بورس در محدوده ۲میلیونو۵۰۰هزارواحد قرار داشت ارزش بازار حدود ۱۰۰میلیارد دلار بود. اکنون نیز باوجود رشد ظاهری شاخصها ارزش بازار همان ۱۰۰میلیارد دلار است و این یعنی ما درگیر «توهم پولی» شدیم. شاخصها بالا رفتند اما قدرت خرید بازار و ارزش واقعی داراییها تغییر معناداری نکرده است. در این شرایط میتوان گفت بزرگترین بازنده موج تورمی اخیر سهامداران بورس بودند. درحالیکه بورس در ارزش دلاری درجا زده صندوقهای طلا پس از جنگ ۱۲روزه حتی در بدترین سناریو حداقل ۵۰درصد بازده مثبت را ثبت کردند؛ عملکردی که نشان میدهد جریان نقدینگی هوشمند بهسمت داراییهای امنتر با بازده بالاتر حرکت کرده است. از طرف دیگر صندوقهای درآمد ثابت در همین دوره حداقل ۱۵تا۱۶درصد سود بدون ریسک و تضمینی به سرمایهگذاران پرداخت کردند؛ سودی که بدون تنش، نوسان و ریسک خاصی بهدست آمده است. بازارسهام اما صرفا یکرشد اسمی را پشتسر گذاشته است؛ رشدی که لزوما نشاندهنده بهبود واقعی وضعیت بازار نیست. شاخص هموزن هنوز موفق به ثبت رکورد جدید نشده و حتی فاصله محسوسی با اوجهای قبلی دارد. رشد شاخص کل نیز بیشتر ناشی از تحرکات مثبت در نمادهای شاخصساز بوده و نه یک روند فراگیر در کل بازار. به بیان دیگر بخشهایی از بازار حرکت کردند اما کلیت بورس همچنان درگیر فشارهای بنیادی و کمبود نقدینگی است.
واقعیت این است که جریان نقدینگی ترجیح داده از ریسکهای بازارسهام فاصله بگیرد و بهسمت ابزارهای کمریسک با بازده مشخص حرکت کند. درچنین فضایی صندوقهای طلا و درآمد ثابت عملا جذابیت بیشتری دارند زیرا علاوه بر شفافیت و امنیت بازدهی آنها نیز قابل مقایسه با بازارهای ریسکی نیست. ازسوی دیگر هنگامی که ارزش بازارسهام بهصورت واقعی رشد نکرده و دربرابر تورم عقب میماند طبیعی است که سرمایهگذار به دنبال گزینهای مطمئنتر برای حفظ ارزش دارایی خود باشد.
برآیند مجموع این شرایط نشان میدهد که بازارسهام در دوره اخیر از تورم و بازارهای موازی جامانده و نتوانسته متناسب با شرایط کلان اقتصادی رشد کند. این عقبماندگی درحالی رخ داده که سایر بازارها بهویژه طلا بازدهیهای قابل توجهی ثبت کردند. بنابراین بازگشت پایداری نقدینگی به بورس نیازمند اصلاح انتظارات، افزایش شفافیت، تقویت بازده واقعی و تعدیل نرخهای سود در بازار پول است. تا زمانی که این شرایط فراهم نشود فاصله بورس با بازارهای رقیب همچنان پابرجا خواهد ماند و بخش مهمی از سرمایهها ترجیح میدهند در صندوقهای طلا و درآمد ثابت باقی بمانند.
کارشناس بازارسرمایه
