به وقت فشارهای تورم

کدخبر: 571337

رضا-صادقیان

رضا صادقیان

تورم را دولت‌ها با ندانم‌کاری، بی‌برنامگی، خلق نقدینگی، تعریف افق‌های کوتاه‌مدت، هزینه‌سازی برای آینده و ساده‌انگاری می‌سازند اما هیچ‌وقت فاجعه آن را برعهده نمی‌گیرند. در هیچ دولتی تورم صاحب نداشته است. وزارت اقتصاد، بانک مرکزی را مقصر می‌داند و بانک مرکزی حتی درباره خلق نقدینگی توسط بانک‌ها به اندازه یک خط به مخاطبان توضیح نمی‌دهد.

۱- تورم زندگی امروز اکثریت شهروندان را سخت و دشوار و آینده آنان را بدون تصویر می‌کند؛ آینده‌ای که هیچ تعریفی از آن در دسترس نخواهد بود. باز هم تاکید می‌کنم اکثریت شهروندان، وگرنه برخی‌ها که دستشان به ثروت‌های بی‌انتها رسیده ذره‌ای از تورم شکایت نداشته و ندارند چون خودشان از این نابسامانی منتفع بوده‌اند اما برای اکثریت مردم چنین نیست. همه به دنبال گذر از امروز و رسیدن به آینده‌ای نامشخص و نامعلوم هستند. تورم یعنی زندگی کردن در دنیایی که امکان ترسیم تصویر آینده حتی در کوچک‌ترین ابعاد آن در دسترس و ممکن نیست. تورم امید را به مسلخ ناامیدی می‌برد. انسان تقاضاگر برای کالاها و خدمات را دچار سردرگمی و آشفتگی می‌کند. معنای برنامه‌ریزی برای آینده و محاسبه وقت و هزینه را بی‌معنا می‌کند و همه چیز در وضعیت بی‌نظمی و بدون برنامه قرار می‌دهد. وقتی قیمت کالاهای مصرفی ماه به ماه با تغییرات پیوسته و بدون توقف روبه‌رو می‌شود، متقاضی کالا به هیچ‌کس اعتماد نمی‌کند. حتی صورتحساب دیجیتالی که توسط کامپیوتر محاسبه و به عنوان فاکتور خرید به مشتری ارائه می‌شود. تورم بنیان‌های بی‌اعتمادی خریداران و فروشندگان را نسبت به همدیگر تقویت می‌کند و اندک اخلاق باقیمانده در جامعه را برای همیشه به یغما می‌برد.

۲- آمارها حکایت از آن دارد که از سال‌۹۷ تا به امروز سالانه با تورم‌های بیش از ۲۵‌درصد روبه‌رو شده‌ایم. آخرین گزارش مرکز آمار ایران نرخ تورم مهرماه سال۱۴۰۴ را ۴۸‌درصد نشان می‌دهد. به‌عبارتی روشن‌تر یعنی شهروندان ایرانی ۴۸‌درصد پول بیشتری در مقایسه با مهرماه سال۱۴۰۳ برای خرید کالاهای اساسی صرف کرده‌اند. البته این عدد نیز دارای ابهام است. چگونه می‌شود قیمت برنج ایرانی از هر کیلو ۱۴۰‌هزار تومان در دی‌ماه۱۴۰۳ به مبلغ ۴۲۰‌هزار تومان در مهرماه سال۱۴۰۴ برسد و تورم عدد ۴۸‌درصد را به نمایش بگذارد؟ این وضعیت برای سایر کالاهای اساسی نیز حاکم است. قیمت گوشت، مرغ، حبوبات و… حکایت از تورم‌های بیش از ۶۰درصد دارد بنابراین شهروندان ایرانی و خصوصا اقشار حقوق‌بگیر گرفتار در گرداب تورم شده‌اند؛ تورمی که امروز آنان را تلخ  و کیفیت زندگی‌شان را به شدت پایین آورده و آینده آنان را با سردرگمی بیشتری روبه‌رو کرده است. برای درک بهتر کاهش کیفیت زندگی به گزارش‌های تصویری رسانه‌ها و گزارش‌های مردمی در شبکه‌های اجتماعی از سفرهای تابستان امسال و سال‌های نه‌چندان دور مردم مراجعه کنید. وقتی چادر خوابی، در خودرو خوابیدن و گزارش هتل‌های خالی از مسافر را کنار هم می‌گذاریم یعنی تورم با چاقوی تیز زخم عمیق روی زندگی مردم گذاشته است.

۳- براساس گزارش صندوق بین‌المللی پول، کشور ایران یکی از ۲۰‌کشور تورم‌خیز دنیا معرفی شده است. واقعیت تلخ اینکه کشور ایران در رتبه۴ قرار دارد. قرار گرفتن نام کشورمان پس از زیمبابوه، ونزوئلا و سودان به هیچ عنوان قابل توجیه نیست.

تورم ایران امروز نیازمند توجیه و زیاده‌گویی نیست بلکه نیازمند درمان است البته اگر روایت خنده‌دار، گریه‌دار، ناراحت‌کننده و شاید توهین‌آمیز مدیر کل بانک مرکزی درباره مشخص شدن نرخ ارز ۴۲۰۰تومانی را قبول کنیم، خلق چنین تورم‌هایی نباید دور از ذهن باشد. وقتی با چند گپ و گفت ساده و خودمانی و بدون در نظر گرفتن فاجعه‌ای که در آینده برای تورم و رانت‌خواری خلق خواهد شد نرخ ارز مشخص می‌شود یعنی ما نه‌تنها با دانش مدیریت و تجربه انباشته روبه‌رو نیستم بلکه شاهد گعده و دورهمی خودمانی برخی مسوولان برای اتخاذ یکی از سخت‌ترین تصمیم‌های اقتصادی هستیم! فاجعه یعنی چنین چیزی، یعنی ارز ۴۲۰۰تومانی را برای واردات کالاهای اساسی اختصاص بدهیم اما مردم کالای مربوطه را با ارز ۲۰هزار تومانی خریداری کنند. مانند امروز که دولت برای کالاهای اساسی، نهاده‌ها، مواد اولیه دارو، شیرخشک، برخی محصولات کشاورزی و ملزومات پزشکی ارز ۲۸۵۰۰تومانی اختصاص می‌دهد اما شهروند ایران هیچ‌وقت روی این قیمت را ندیده است. در شرایطی که اکثریت غریب به اتفاق مدیران فهم درست و دقیقی از خلق نقدینگی نداشته و ندارند یا گمان می‌کنند نقدینگی با صدور بخشنامه و فرامین دستوری بدون پشتوانه و انجام چند مصاحبه پس از برگزاری هیات دولت قابل مدیریت است نباید چشم انتظار چشم‌اندازی دیگر باشیم.

وب گردی