اینجا جنگ گزارش نمیشود؛ زندگی میشود

مهدیه بهارمست– سه روز از آغاز حملات موشکی اسرائیل به تهران میگذرد؛ شهری که زیر سایه ترس و انفجار نفس میکشد و هر خانهاش به خط مقدم جنگ تبدیل شده است. این روزها ساعتهای پایانی شب مانند آرامش قبل از طوفان آرام است اما در ساعت ۳ نصفه شب به یکباره همه چیز تغییر میکند. صداهای پدافند همگان را در سکوت عجیبی فرو میبرد، ناگهان همه چیز میشکنند. انفجاری سهمگین، پرده شب را درید و قلب تهران را لرزاند. در شرق تهران، در قلب خیابانهای نارمک، نور آتش در تاریکی دوید و صدای آژیر، چهره خیابانها را در هم پیچید. خانهها لرزیدند، دلها فرو ریختند و همه چیز در هم پیچید؛ خاک، دود، گریه و شوک. دود، بوی سوختگی، و مردم، بیپناه و نگران به کوچهها ریخته بودند؛ جمع شده دور خرابهای که چند ساعت پیش، خانه بود، مغازه بود، زندگی بود. در یک لحظه همه چیز ویران شد و تمام. فردای همان روز اما شرایط فرق میکند. مردمی سرگردان به دنبال خانوادههای خود یا بدتر از آن به دنبال جنازهها میگردند.
ما مردم عادی هستیم
صدای مردم قطع نمیشود، هرکس چیزی میداند؛ چیزی دیده یا شنیده است. زن دیگری، شالش را روی صورتش کشیده، انگار برای نفسکشیدن دنبال چیزی میگردد. روی پیشانی و بینیاش پانسمان است. از بیمارستان برگشته، لنگان لنگان سمت خرابه میرود: «ما مردم عادی هستیم، نه سلاح داریم نه پناهگاه. فقط انرژیدرمانی داریم، قرآن میخونیم، امام حسین رو قسم میدیم. من هر شب که میخوام بخوابم، زیارت عاشورا میخونم، زیارت وارث. فقط خدا. فقط خدا.» راه کج میکند و دستش را مثل پرچمی در باد بالا گرفته است. خانه یکی دیگر از اهالی هم خراب شده. ساختمان نیمهویران است. یکی دیگر از همسایهها میگوید: «دیروز رفته بودن مسافرت، شانس آوردن، البته خونه ریخته اما همین که خودشون نبودن شانس آوردن.»
مرد جوانی هم هست. ماسک زده و هنوز چشمانش پر از گرد و دود است: «پنج جنازه از این ساختمون درآوردن. میگن یک نفر دیگر هم مونده. صددرصد اونم مرده. زنشو صبح درآوردن. اون دوتای دیگه نمیدونیم کین. نمیذارن بریم جلو، ولی معلومه هنوز تموم نشده ماجرا.»
جنگ، جنگ است!
در ادامه روایت خبرنگار «روزنامه جهانصنعت» از لحظات دلهرهآور و شوکآور این روزها، تصویری زنده و ملموس از زندگی زیرآوار ترس و ناامنی را در این گزارش میخوانید. آنچه نسل دههی ۷۰ هرگز تجربه نکرده بود، جنگ بود. به خودم میگویم: سایه جنگ هشت سال بر سر این خاک بود و حالا، هنوز سه روز هم نگذشته که جنگ را در اکثر محلهها و شهرهای بزرگ تهران با تمام وجود حس میکنیم؛ گویی این سه روز، سی سال گذشته است! اکنون دیگر «گزارش میدانی» و «حضور در محل» معنایی ندارد. هر کسی بهنوعی از این جنگ آسیب میبیند و خود راوی است؛ حتی اگر این آسیب جسمی یا مالی نباشد، آسیب روحی آن تا ابد در جانمان باقی خواهد ماند.
زندگی زیر سایه انفجار
ساعت ۳:۳۰ بامداد جمعه، ۲۳ خرداد، با لرزش عجیب خانه از خواب بیدار شدم. تصورم این بود که زلزله آمده است. خوابآلود نگاهی به لوستر بالای سرم و اطراف اتاق انداختم، اما چیزی نمیلرزید. با خودم گفتم: «شاید خواب دیدی»، و سعی کردم دوباره چشم روی هم بگذارم.
چند دقیقه بعد، صدای دو انفجار دیگر به گوش رسید. برادرم از اتاق بیرون آمد و گفت: «حمله کردند؛ صدای پهپاد است!»
گوشی موبایلم را باز کردم و فیلمهایی دیدم که تنها یک کوچه با خانهمان فاصله داشت. بلوکی از شهرک شهید چمران فرو ریخته بود و لرزشی که احساس کرده بودم، ناشی از همان بود. اتوبوسهای آمبولانس، بهت، شوک… همه و همه در عرض چند دقیقه!
جسیکا استرن در شرح حالی از وحشت گفت:«بهنظر میرسد زندگیِ برخی مردم در قالب روایت جریان دارد؛ زندگیِ خودم توقفها و آغازهای بسیاری داشت. تروما نیز به همین شکل است؛ خط داستانی را قطع میکند… بهیکباره اتفاق میافتد و سپس، زندگی به روال خود ادامه میدهد. کسی برای آن آمادهتان نمیکند.»
ترس، بهت، رنج و اندوه؛ اضلاع اصلی چهاردیواریهای ما در تهران
حوالی ساعت ۱ نیمهشب، ۲۵ خرداد، صدای موج برخورد موشکهای اسرائیل به محدوده اقدسیه و نوبنیاد دوباره به گوش رسید. ساختمانها چنان میلرزیدند که انگار زلزلهای در حال وقوع است، و این تازه آغاز ماجرا بود. شیشهها یکییکی خرد میشدند و همراه با قاب، از جا کنده میشدند. این بار جان سالم بهدر بردیم، اما ساختمان محل سکونت در امان نماند. ساکنان، از ترس، پلهها را یکییکی پشت سر گذاشته و بهدنبال راهی برای خروج بودند، اما برخی در خانهها گرفتار شده بودند. موج انفجار، درها را به رویشان بسته بود و مأموران آتشنشانی به محل حادثه اعزام شدند تا ساکنان را نجات دهند. خردههای شیشه روی تختخوابها دلهره را بیشتر میکرد. ترس از اینکه کودکی یا شخصی آسیب دیده باشد.
دوست، آشنا و فامیل، همه و همه برای دلگرمی و احوالپرسی تماس میگیرند: «خداروشکر که خودتون خوبید»، «همینکه سالم هستید شکر»… از این قبیل جملات.
اما مدام فکری در سر است: بعد از این چه میشود؟ خانهای که در آن رنگ و بوی زندگی نیست و مدام یادآور رعب و وحشت است…
جنگ بیمه ندارد!
دیدن خانهای که دیگر خانه نیست و به خرابهای مبدل شده، خود حالی دیگر است. با شرکت بیمه تماس گرفتیم؛ جواب کوتاه بود: جنگ جزو بیمه بهحساب نمیآید؛ مگر آنکه در شرایط فعلی تغییری در قوانین آن صورت بگیرد. پس تکلیف این خانههایی که از بن ویران شدهاند چه میشود؟
و حالا، هر خانهای یک خط مقدم است حالا خوابی راحت برای تکتک مردم این شهر، رویایی بیش نیست. بیخوابی، رکن اصلی زندگی سهروزه گذشته ماست. آنچه روایت شد، بخشی از اتفاقات سه روز گذشته خبرنگار روزنامه جهانصنعت است؛ کسی که حالا بهجای حضور در محل حادثه، خود راوی قصه و تجربهاش است و گزارشی از آنچه زیسته، تهیه میکند. حالا حتی صدای رد شدن یک موتور به مثابه شلیک F-35 است. تجربه نشان میدهد که بعد از این کوچکترین چیزی حسی را در آدمی ایجاد میکند که گویی همان لحظه دوباره و دوباره آن اتفاق افتاده است.
بیش از ۲۲۴ کشته و ۱۴۸۱ زخمی
از بامداد جمعه، ۲۳ خرداد، تهران هدف یکی از گستردهترین و هماهنگترین حملات رژیم صهیونیستی قرار گرفت؛ حملهای که به شهادت صدها نفر از شهروندان و فرماندهان ارشد نظامی و مجروحیت صدها نفر انجامید. طبق گزارشهای رسمی و منابع میدانی، دستکم ۲۲۴ نفر شهید و ۱۴۸۱ نفر مجروح تا لحظه نگارش این گزارش شدهاند؛ آماری که احتمال افزایش آن با ادامه عملیات آواربرداری همچنان وجود دارد. شبکه خبر با انتشار فهرستی از مناطق هدف قرارگرفته، از وسعت حملات پرده برداشت. این مناطق شامل شمال، غرب، شرق و مرکز تهران است: از قیطریه، نیاوران و چیتگر تا مهرآباد، اندرزگو، نارمک، ستارخان، شهرک شهید چمران، شهرک محلاتی، شهرآرا، سعادتآباد، میدان کتاب، گرمدره و حتی محل ستاد کل نیروهای مسلح. یکی از مرگبارترین حملات به ساختمانی ۱۴ طبقه در شهرک شهید چمران و نارمک بود که طی آن بیش از ۶۰ نفر، از جمله ۲۰ کودک، به شهادت رسیدند. در میان شهدا، نام فرماندهان بلندپایهای چون سردار سپهبد محمدحسین باقری، سردار حسین سلامی، سردار غلامعلی رشید، سردار امیرعلی حاجیزاده، سردار داوود شیخیان، سردار مسعود شانهئی، سردار محرابی و سردار مهدی ربانی به چشم میخورد. در پاسخ به این جنایت، جمهوری اسلامی ایران از بامداد شنبه «عملیات وعده صادق ۳» را اجرا کرد و دهها فروند موشک بالستیک به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک کرد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور بیانیهای اعلام کرد تصاویر ماهوارهای و اطلاعات شنودشده، از اصابت مؤثر این موشکها به اهداف راهبردی حکایت دارد. این در حالی است که رسانههای اسرائیلی از کشتهشدن دستکم ۱۰ نفر و بیش از مجروحیت ۵۰۰ نفر خبر دادهاند. همزمان با تشدید درگیریها، پروازها داخلی و خارجی نیز لغو شده است. ناظران سیاسی این تحول را نقطه عطفی در تنشهای منطقهای دانستهاند.
هلالاحمر به یاری مردم شتافت
در پی این حملات، جمعیت هلالاحمر با حضور ۱۴۱۴ امدادگر در قالب ۳۶۲ تیم عملیاتی در ۱۸ استان کشور، عملیات گستردهای برای نجات جان آسیبدیدگان آغاز کرده است. به گفته مجتبی خالدی، سخنگوی هلالاحمر، از مجموع ۱۴۸۱ مصدوم انتقالیافته در شبانهروز گذشته، ۱۲۷۷ نفر در مراکز درمانی بستری و بیش از هزار نفر نیز اسکان اضطراری یافتهاند. در این عملیات، ۱۰ تیم جستوجو و نجات تخصصی، ۱۵ تیم واکنش سریع، ۹۳ دستگاه آمبولانس و ۳۶ خودروی نجات ویژه به کار گرفته شدهاند. همچنین هزار و ۵۱۰ مرکز عملیاتی هلالاحمر در سراسر کشور در وضعیت آمادهباش کامل قرار دارند. بابک محمودی، رییس سازمان امداد و نجات، با حضور میدانی در مناطق آسیبدیده، ضمن ارزیابی شرایط، بر تقویت هماهنگی میان واحدهای عملیاتی، تامین فوری تجهیزات و استمرار آمادهباش نیروهای امدادی تاکید کرد.