اصلاحات بنیادین و تعامل سازنده با جهان

هما میرزایی– در شرایط کنونی صنایع ایران با مجموعهای از چالشهای ساختاری و مزمن دستوپنجه نرم میکنند که بهرهوری را دشوار و توسعه اقتصادی را ناممکن کرده است. ناترازی شدید در تامین انرژی، بهویژه گاز و برق در فصول پرمصرف، تولید را مختل و برنامهریزی بلندمدت را برای بنگاههای تولیدی ناممکن کرده است. از سوی دیگر مداخلات پررنگ و بعضا غیرکارشناسی دولت در قیمتگذاری، تخصیص منابع و قوانین ارزی و وارداتی، فضای رقابتی را تضعیف کرده و انگیزه نوآوری را کاهش داده است. در این میان تحریمهای اقتصادی و نبود دسترسی به منابع مالی و سرمایهگذاری خارجی نیز عملا صنایع را از فناوری روز و شرکای بینالمللی محروم کرده است. با این مجموعه موانع، مسیر پیشروی صنعت نیازمند اصلاحات بنیادین و تصمیمهای شجاعانه در سیاستگذاریهای کلان اقتصادی است.
در صورتی که روند مذاکرات بینالمللی که در حال حاضر در هالهای از ابهام قرار گرفته است به سرانجام رسیده و همزمان با آن، ارادهای جدی برای انجام اصلاحات ساختاری در نظام اقتصادی کشور شکل بگیرد، میتوان به احیای صنایع و ارتقای بهرهوری آنها امیدوار بود. ورود فناوریهای نوین، دسترسی به منابع مالی بینالمللی و کاهش مداخلات غیرضروری دولت میتواند فضای تولید را رقابتیتر و صادراتمحور کند. با این حال تجربه نشان داده که صرف گشایش سیاسی، بدون تغییرات بنیادین در ساختار اقتصاد داخلی، تنها به بهبودی موقتی و شکننده منجر خواهد شد چراکه ریشه بسیاری از مشکلات صنایع ایران در درون مرزها و در نظام سیاستگذاری ناکارآمد نهفته است.
در این رابطه با حسین سلاحورزی، رییس سازمان ملی کارآفرینی ایران و رییس سابق اتاق بازرگانی ایران گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
اگر قرار بر انجام سه اصلاح فوری برای نجات صنعت ایران باشد، شما چه مواردی را پیشنهاد میدهید؟
برای احیای صنعت ایران در شرایط فعلی سه تغییر فوری و اساسی نیاز است که با دقت و هماهنگی میتوانند چرخهای صنعت را به حرکت درآورند. ابتدا باید فضای کسبوکار را از بند پیچوخمهای اداری و قوانین زائد آزاد کرد. رتبه نهچندان مطلوب ایران در شاخصهای جهانی مثل سهولت کسبوکار نشان میدهد که سادهسازی فرآیندهای صدور مجوز، شفاف کردن قوانین و کاهش دخالتهای غیرضروری دولت میتواند سرمایهگذاران داخلی و خارجی را دلگرم کند. این کار اعتماد را به بازار برمیگرداند و راه را برای ورود سرمایههای تازه باز میکند.
دوم؛ باید به فکر خونرسانی به رگهای صنعت بود. کمبود نقدینگی و دسترسی سخت به منابع مالی، بهخصوص به خاطر تحریمها و مشکلات بانکی، کمر بنگاههای صنعتی را خم کرده است. راهاندازی صندوقهای سرمایهگذاری برای حمایت از کسبوکارهای کوچک و متوسط، ارائه وامهایی با سود معقول و منطقی و پایدار کردن سیاستهای ارزی برای مهار نوسانات میتواند نفس تازهای به کارخانهها و کارگاهها بدهد.
سوم؛ وقت آن است که صنعت ایران از خواب تکنولوژیک بیدار شود. ماشینآلات قدیمی و روشهای سنتی توان رقابت را از ما گرفتهاند. سرمایهگذاری در نوسازی خطوط تولید، ایجاد انگیزه برای همکاری با شرکتهای خارجی جهت انتقال دانش و فناوری و پشتیبانی از استارتاپهایی که در حوزههایی مثل فناوری سبز یا دیجیتالسازی کار میکنند، میتواند صنعت را بهروز و رقابتی کند. این سه گام اگر با همکاری دولت، بخشخصوصی و نهادهای مالی و با نظارت دقیق پیش بروند، میتوانند شوک مثبتی به صنعت وارد کنند البته برای ماندگاری این تحول باید به فکر اصلاحات ریشهایتر و رفع موانع جهانی مثل تحریمها باشیم.
چه میزان از مشکلات صنایع ایران ریشه در سیاستگذاریهای ناپایدار و غیرکارشناسی و ضعف سیستم داخلی مثل فساد اداری، مداخلات بیمورد دستگاههای دولتی و نادیده گرفتن بخشخصوصی دارد؟
ریشه بسیاری از مشکلات صنایع ایران به سیاستگذاریهای ناپایدار، تصمیمات غیرکارشناسی، و کاستیهای درونی سیستم برمیگردد. بر این باورم که تغییرات پیدرپی و پیشبینیناپذیر در قوانین ارزی و تجاری که گاهی از اولویتهای سیاسی کوتاهمدت نشات میگیرد، امکان برنامهریزی بلندمدت را از بنگاههای صنعتی سلب کرده است. این ناپایداری، اعتماد سرمایهگذاران را خدشهدار کرده و راه را برای رشد صنعتی تنگتر میکند.
فساد اداری هم زخم کهنهای است که کمر صنعت را خم کرده است. گزارشهای جهانی، مثل شاخص ادراک فساد، نشان میدهند که رتبه ایران در شفافیت چندان مطلوب نیست. بوروکراسی پیچدرپیچ، رشوه، و سوءاستفاده از قدرت، هزینههای تولید را بالا برده و توان رقابت را از صنایع گرفته است.
از سوی دیگر دخالتهای بیمورد دولت، مثل قیمتگذاری دستوری یا محدودیتهای غیرمنطقی، بخشخصوصی را به حاشیه رانده است. این بخش که میتوانست موتور محرک اقتصاد باشد، به دلیل تمرکز بیش از حد دولت بر کنترل و بیتوجهی به ظرفیتهایش، از نفس افتاده و انگیزه نوآوری را از دست داده است.
تخمین زده میشود که ۶۰ تا ۷۰درصد چالشهای صنایع ایران از این ضعفهای داخلی سرچشمه میگیرد، هرچند تحریمها و موانع خارجی هم بیتاثیر نیستند. برای برونرفت باید سیاستگذاریها منسجم شوند، شفافیت تقویت شود و بخشخصوصی به میدان بیاید.
در ادامه سوال قبل، در صورت به سرانجام رسیدن مذاکرات، تا چه میزان میتوان به بهبود وضعیت صنایع امیدوار بود؟
اگر مذاکرات به نتیجه برسد، میتوان به بهتر شدن حالوهوای صنایع ایران امیدوار بود ولی این بهبود به چیزهای زیادی بستگی دارد. برداشتن تحریمها راه را برای ورود به بازارهای جهانی، جذب سرمایه خارجی، و آوردن فناوریهای جدید باز میکند. مثلا در زمان برجام سال۹۴، صادرات نفت و محصولات صنعتی بالا رفت و صنایعی مثل پتروشیمی و خودروسازی تکانی خوردند اما مشکل اینجاست که خیلی از گرفتاریهای صنعت ایران از داخل خودمان میآید و بدون حل آنها، مذاکرات نمیتواند معجزه کند.
تقریبا نیمی از مشکلات به تحریمها برمیگردد. اگر تحریمها برداشته شوند، پول بیشتری به کارخانهها میرسد و هزینههای تجارت با دنیا کمتر میشود. ولی ۵۰درصد گرفتاریها به خاطر بوروکراسی کلافهکننده، فساد اداری و تصمیمهای بیثبات داخلی است. بعد از برجام هم دیدیم که دخالتهای دولت و زیرساختهای ضعیف نگذاشتند صنعت حسابی جان بگیرد.
برای رقابت با دنیا، صنایع ما نیاز به نوسازی و سرمایهگذاری کلان دارند. اگر مذاکرات با تغییرات درست در داخل همراه شود شاید ۴۰ تا ۵۰درصد اوضاع در یکی، دو سال بهتر شود اما اگر همینطور پیش برویم و مشکلات داخلی را حل نکنیم، اثر مذاکرات مثل یک موج زودگذر خواهد بود و فقط بعضی بخشها مثل نفت کمی نفس میکشند.
بهطور کلی عملکرد دولت آقای پزشکیان را درخصوص صنایع چگونه ارزیابی میکنید؟
دولت مسعود پزشکیان که بیش از یکسال است سکان را به دست گرفته، قضاوت درباره عملکردش در حوزه صنایع باید با حوصله باشد. اقتصاد ایران موقع شروع کار این دولت حال و روزش خوب نبود؛ کسری بودجه ۶۰۰هزار میلیارد تومانی، بدهیهای سنگین دولتی و کمبود انرژی که بدجوری به صنعت ضربه زده. تحریمها هم که همچنان مثل یک وزنه سنگین روی دوش همه چیز هستند.
پزشکیان مسائل تولید و صادرات را به وزارت صمت سپرده و گفته با فعالان اقتصادی مشورت کنند یعنی انگار میخواهد دخالت دولت را کمتر کند. توافق وزارت صمت و نیرو برای مدیریت انرژی حرکت خوبی بود تا کارخانههای پرمصرف کمی راحتتر کار کنند اما باید صبر کرد و نتایج را دید.