اشعه فروسرخ بورسی

جهانصنعت – شاخص کل بورس در معاملات روز گذشته با افت ۲۱هزار و ۸۵۱واحدی معادل کاهش ۸۵/۰درصدی، روی سطح ۲میلیون و ۵۴۰هزار و ۴۶۳واحدی بسته شد که از ادامه روند نزولی در بازار سرمایه که همچنان فشار فروش قابل توجهی را تحمل میکند، حکایت دارد. شاخص کل هم وزن نیز با کاهش ۳هزار و ۸۶۸واحدی، معادل ۴۹/۰ درصد ارزش خود را از دست داد و روی ۷۸۸هزار و ۱۱۱واحد ایستاد.
ارزش معاملات سهام، صندوقهای سهامی و حقتقدم در روز گذشته به ۳هزار و ۸۹۷میلیارد تومان رسید که در قیاس با روزهای نه پررونق بله حتی روزهای ضعیف قبل از جنگ همچنان در سطح پایینی قرار دارد و این موضوع نمایانگر کمرمقی جریان نقدینگی در بازار سهام است. نکته مهمتر نابرابری چشمگیر بین سرانه خرید و فروش است چراکه سرانه فروش حدود ۴۱میلیون تومان بوده در حالی که سرانه خرید تنها ۳۴میلیون تومان ثبت شده است. این اختلاف و قدرت خرید منفی ۱۹/۱ به وضوح بیانگر فشار فروش بیشتر و خروج نقدینگی از بازار است.
خروج پول از سهام حدود ۳۱۰میلیارد تومان گزارش شد که تاییدی بر روند نزولی و نگرانی سرمایهگذاران نسبت به آینده بازار است. این خروج نقدینگی در شرایطی اتفاق افتاده که بیش از ۸۰درصد نمادهای بورسی در محدوده قرمز معامله و بسته شدهاند. این گستردگی فشار فروش نشان میدهد که اصلاح قیمتها فراتر از چند نماد خاص بوده و عموم سهام بازار را درگیر خود کرده است.
از سوی دیگر بررسی صفهای خرید و فروش بازار تصویر واضحتری از سوگیری و چشمانداز معاملهگران نسبت به آینده بازار را ترسیم میکند. ارزش صفهای فروش به ۲هزار و ۷۸میلیارد تومان رسیده است در حالی که ارزش صفهای خرید تنها یکهزار و ۳۵۴میلیارد تومان گزارش شده است. این تفاوت معنادار بیانگر تمایل قویتر سهامداران به فروش و ترس از ادامه روند نزولی است. در مجموع شاخصهای بازار و رفتار معاملهگران در روز گذشته نشانههای تداوم فشار فروش و کاهش اعتماد به بازار سرمایه را تایید میکند. عدم تعادل در سمت خرید و فروش و خروج نقدینگی، بازار را در وضعیت شکنندهای قرار داده و در کوتاهمدت میتواند باعث تعمیق اصلاح و افت بیشتر قیمتها شود. برای بازگشت تعادل و رونق به بازار، نیاز به ورود نقدینگی جدید و سیگنالهای مثبت از عوامل بنیادی و اقتصادی بیش از پیش احساس میشود.
روایت ملالآور عرضه خودرو در بورس کالا
ماجرای عرضه خودرو در بورس کالا دیگر به یک سریال تکراری در اقتصاد ایران تبدیل شده است که هر فصل این سریال، با همان داستان و همان بازیگران، تنها با تغییرات جزئی دوباره روی آنتن میرود. سناریو ساده است: ابتدا جلسهای برگزار میشود، اعضا با آب و تاب درباره مزایای عرضه خودرو در بورس کالا سخن میگویند و در نهایت مصوبهای برای آغاز این عرضه صادر میشو اما هنوز جوهر این مصوبه خشک نشده، شورای رقابت وارد میدان میشود و مخالفت خود را با اجرای آن اعلام میکند.
در ادامه وزارت صنعت، معدن و تجارت نیز با موضعی همسو با شورای رقابت به صف مخالفان میپیوندد و ماجرا راهی دیوان عدالت میشود. دیوان هم پس از بررسیهای خود، رای را به نفع بورس کالا صادر میکند. همینجا که بازار و فعالان آن منتظر شروع اجرای مصوبه هستند، ناگهان یک بحران یا رویداد مهم دیگر اعم از اقتصادی، سیاسی یا حتی نظامی رخ میدهد و ماجرا به حاشیه رانده میشود. اجرای مصوبه فراموش میشود و همه به سراغ مسائل تازه میروند.
پایان این داستان، آغاز فصل بعدی است. دوباره جلسهای تشکیل میشود، دوباره بحثها و استدلالها تکرار میشوند و مجدد مصوبه عرضه خودرو در بورس کالا تصویب میشود. شورای رقابت بار دیگر مخالفت میکند، وزارت صمت باز هم در کنار شورا قرار میگیرد، پرونده به دیوان میرود و دیوان همان رای قبلی را تکرار میکند. یک اتفاق دیگر همه چیز را متوقف میکند و این چرخه بارها و بارها از نو آغاز میشود.
این تکرار بیپایان نهتنها فضای تصمیمگیری اقتصادی را به محلی برای کشمکشهای نهادی بدل کرده بلکه فعالان بازار و خریداران را نیز سردرگم کرده است. هر بار که بازار آماده اجرای عرضه میشود، دستور توقف میرسد و هر دفعه که این دستور لغو میشود، اتفاقی پیشبینینشده همه چیز را به تعویق میاندازد.
کارشناسان معتقدند ادامه این روند نشانهای از نبود اجماع در سیاستگذاری بخش خودرو و ضعف در تعیینتکلیف نهایی یک موضوع حیاتی است. به نظر میرسد تا زمانی که یک اراده قطعی برای پایان دادن به این چرخه وجود نداشته باشد، سریال عرضه خودرو در بورس کالا همچنان فصلهای جدید خود را خواهد داشت و تماشاگران ناچارند همان داستان آشنا را بارها و بارها دنبال کنند.
بسته ضد رکودی برای دوران پساجنگ
بازارهای مالی پس از دوران جنگ و بحرانهای اقتصادی معمولا در مرحلهای از رکود و نوسان قرار میگیرد که بازگرداندن آن به مسیر رونق نیازمند تدابیر دقیق و برنامهریزی شده است. این تدابیر که تاکنون به شکلی جدی و موثر از سوی متولیان بازار اتخاذ نشده نه فقط یک وظیفه ملی بلکه مطالبهای جمعی است. برای برونرفت بورس از رکود پس از جنگ باید یک بسته جامع از سیاستها و اقدامات هماهنگ اجرا شود که هم ثبات اقتصادی و سیاسی را تضمین و هم اعتماد سرمایهگذاران را بازسازی کند.
اولین و مهمترین قدم ایجاد ثبات سیاسی و امنیتی پایدار است. سرمایهگذاران برای ورود به بازار سهام نیازمند فضای امن و قابل پیشبینی هستند. پایان یافتن جنگ باید با برنامهریزی برای حفظ امنیت داخلی و اطمینانبخشی به فعالان اقتصادی همراه باشد تا سرمایهگذاران داخلی و خارجی بتوانند بدون نگرانی در بازار سرمایه حضور یابند. بدون ثبات سیاسی سایر تلاشها اثربخشی لازم را نخواهند داشت. یکی از اصلیترین دلایل حال و روز فعلی بازار نیز همین است. هیچکس نمیداند آیا تبادل آتش میان ایران و رژیم صهیونیستی به طور مجدد از سر گرفته خواهد شد یا خیر و اگر قرار است از سر گرفته شود این اتفاق با چه شدتی و در چه زمانی رخ خواهد داد.
ارتقای شفافیت و حاکمیت شرکتی یکی دیگر از ارکان اساسی اعتمادسازی در بازار سرمایه است. شرکتهای بورسی باید ملزم به انتشار گزارشهای مالی دقیق، کامل و به موقع شوند و لازم است نظارت دقیق بر عملکرد آنان افزایش یابد. ایجاد سازوکارهای موثر برای جلوگیری از اطلاعات نادرست و دستکاری بازار، ضمن حفظ منافع سهامداران خرد، باعث تقویت بازار میشود.
اصلاح سیاستهای پولی و مالی در جهت حمایت از رشد اقتصادی و کاهش هزینه تامین مالی شرکتها نیز بسیار ضروری است. نرخ بهره بانکی باید بهگونهای تنظیم شود که هم تورم مهار شود و هم شرکتها بتوانند با هزینه منطقی به منابع مالی دسترسی پیدا کنند. کنترل تورم و ایجاد پیشبینیپذیری در اقتصاد، از جمله عوامل کلیدی برای افزایش جذابیت سرمایهگذاری در بورس است.
از سوی دیگر حمایت دولت از صنایع کلیدی و شرکتهای پیشرو نقش مهمی در رونق بازار سرمایه دارد. با ارائه مشوقهای مالی، تسهیلات و کاهش موانع تولید، دولت میتواند زمینهساز افزایش سودآوری شرکتها شود. شرکتهای موفق و پرسود محرک اصلی رشد بازار سهام هستند و توسعه آنها به رشد شاخصها کمک خواهد کرد.
تشویق به سرمایهگذاری بلندمدت با ایجاد ابزارهای مالی متنوع و نوین، مانند صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله (ETF) و افزایش فعالیت بازارگردانان حرفهای، نقدینگی پایدار را به بازار جذب و از نوسانات شدید جلوگیری میکند. این اقدامات به شکلگیری بازار سرمایهای پایدار و کمریسکتر کمک میکنند.
در مورد بعدی شایان ذکر است که توسعه صادرات و بازاریابی بینالمللی برای شرکتهای بورسی باعث افزایش درآمد و سودآوری آنها میشود که این امر بهطور مستقیم به رشد بورس کمک خواهد کرد. رفع موانع صادرات، ایجاد توافقات تجاری و تسهیل ورود به بازارهای جدید از راهکارهای موثر در این زمینه است.
در نهایت آموزش و فرهنگسازی سرمایهگذاری نقش حیاتی در گسترش بازار سرمایه دارد. ارتقای سواد مالی عمومی و آموزش روشهای سرمایهگذاری هوشمندانه موجب افزایش تعداد و کیفیت سرمایهگذاران میشود. حضور سرمایهگذاران تازهوارد با دانش کافی به پایداری و رشد بازار کمک شایانی خواهد کرد.
در مجموع برای خروج بورس از رکود پس از جنگ نیازمند رویکردی جامع و هماهنگ هستیم که ضمن ایجاد ثبات و اعتماد، زیرساختهای مالی و اقتصادی را تقویت کند و محیطی امن و جذاب برای سرمایهگذاری فراهم آورد. تنها با اجرای همزمان این راهکارها میتوان به رونق پایدار و بلندمدت در بازار سرمایه دست یافت که تا این لحظه هیچ اراده جدی و قابل اتکایی از سوی متولیان بازار و اقتصاد کشور برای برونرفت از رکود عمیقی که ستون فقرات اقتصاد ایران یعنی بازار سرمایه درگیر آن است به چشم نمیخورد.