استفاده سیاسی از فضای هنری

جهان صنعت– پرفورمنسهای شهری میتوانند ابزار موثری برای طرح مسائل اجتماعی باشند اما اجرای چنین اَشکالی از هنر عمومی، مستلزم رعایت چارچوبهای مشخصی است: هدف روشن، مخاطبمحوری، زمانبندی و مکانیابی درست است.
بعد از نصب مجسمههای بدقواره توسط شهرداری رشت در سطح شهر حالا شهرداری تهران در اقدامی تعجب برانگیز اقدام به خالی کردن زبالههای یک خانه تخریب شده در جنگ ۱۲روزه مقابل تئاتر شهر کرده است. اقدامی با توجیه «پرفورمنس» برای نشان دادن خرابیهای جنگ ۱۲روزه. این اقدام شهرداری تهران از منظر بسیاری از کارشناسان شهری، نهتنها اقدامی غیرحرفهای و فاقد ظرافت فرهنگی تلقی میشود، بلکه نشانهای از سردرگمی در فهم کارکرد فضاهای عمومی و نقش نمادهای فرهنگی در شهر است.
تخریب نمادین هویت شهری
مهرداد سلوکی، کارشناس معماری شهری دراینباره گفت: تئاتر شهر به عنوان یکی از نمادهای فرهنگی پایتخت، نهتنها یک بنای فیزیکی بلکه یک فضای جمعی با بار معنایی بالاست. فضاهایی چون تئاترشهر در ذهن شهروندان با هنر، گفتوگو، اندیشه و زیبایی پیوند خوردهاند. هرگونه مداخله در این فضاها باید با حساسیت، احترام به حافظه جمعی و درک ارزش تاریخی آن همراه باشد.
وی افزود: اقدامی چون ریختن زباله در این فضا میتواند به نوعی تخریب نمادین این هویت تلقی شود. از دید معماری شهری، این نوع عملکرد، نشانگر ناآگاهی نسبت به «معماری ذهنی شهروندان» است که در تعامل با فضا شکل میگیرد.
این کارشناس معماری شهری در ادامه اظهار میدارد: پرفورمنسهای شهری میتوانند ابزار موثری برای طرح مسائل اجتماعی باشند اما اجرای چنین اَشکالی از هنر عمومی، مستلزم رعایت چارچوبهای مشخصی است: هدف روشن، مخاطبمحوری، زمانبندی و مکانیابی درست است.
او ادامه میدهد: در این مورد، محل اجرا (میدان تئاترشهر) و نحوه اجرا (بدون اطلاعرسانی یا بستر فرهنگی مناسب)، باعث شد این اقدام بیشتر به یک «بینظمی بصری و محیطی» شباهت داشته باشد تا یک مداخله هنری هدفمند. معماران شهری بهخوبی میدانند که بینظمی در فضاهای مرکزی شهر، میتواند منجر به حس آشفتگی، انزجار و کاهش حس تعلق در میان شهروندان شود.
سلوکی گفت: اگر فرض را بر آن بگذاریم که این اقدام به نوعی اعتراض یا پیام سیاسی در قالب هنر بوده، باید پرسید که آیا فضای شهری، آن هم یکی از شاخصترین نمادهای فرهنگی شهر، جای چنین پیامهایی است؟ یا بهتر است این پیامها در فضاهایی صورت بگیرد که همسطح با محتوای انتقادی آن باشند و هم به بافت فرهنگی شهری آسیب نزنند؟
وی افزود: وقتی فضاهای عمومی به ابزار سیاستورزی بدل میشوند، سرمایه اجتماعی شهر تضعیف میشود چون اعتماد شهروندان به نقش بیطرف، سازنده و فرهنگی بودن این فضاها از بین میرود.
عمیقتر شدن شکاف میان مدیریت شهری و شهروندان
سلوکی ادامه میدهد: در معماری شهری، «هنر عمومی» زمانی اثرگذار است که با زمینه فیزیکی، اجتماعی و تاریخی محل خود پیوند داشته باشد. هنر عمومی باید به «بهبود کیفیت فضایی و تعامل اجتماعی» کمک کند، نه آنکه خود به منبعی برای رنجش، نابسامانی و تناقض بدل شود.
او ادامه داد: اقدام شهرداری در استفاده از زباله برای بیان یک پیام، بدون در نظر گرفتن بار منفی بصری و روانی آن، در واقع تخریب زیباییشناسی فضا و توهین به شعور شهروندان محسوب میشود. در معماری شهری، شهر صحنه زندگی است، نه آزمایشگاه بیبرنامه برای اجرای طرحهای مبهم و ناپخته.
این معمار شهری در پایان اظهار میدارد: اقدام شهرداری تهران در خالی کردن زباله در محوطه تئاتر شهر، نشانگر ضعف در شناخت فضای شهری، سوءتعبیر از هنر عمومی و بیتوجهی به نقش هویتی مکانهای نمادین است. این نوع مداخلات نهتنها به ارتقای فرهنگ شهری کمکی نمیکند، بلکه شکاف میان مدیریت شهری و شهروندان را نیز عمیقتر میکند. پیشنهاد میکنم هر نوع اقدام فرهنگی یا هنری در فضاهای شهری با مشورت متخصصان معماری شهری، هنرمندان مستقل و جامعه مدنی انجام شود تا هم شأن فضاهای نمادین حفظ شود و هم پیامهای اجتماعی در بستری هوشمندانه منتقل شوند