از فرصتسوزی تا خطای استراتژیک
محمدرضا ستاری
تقریبا در طول چهار سال گذشته در هر فرصتی که پیش آمد به صراحت عنوان کردیم که اولویت تهدید امنیت ملی ایران طالبان بوده و اولیت آن در مرزهای شمالی و جمهوری آذربایجان است. با این حال در طول این چهار سال آنچنان سیاست خارجی ایران درگیر خاورمیانه عربی و برخی دیگر مسائل غیرضروری بود که در نهایت آنچه از مرزهای شمالی و کریدور زنگزور نگرانی داشتیم، تحقق یافت. در همین راستا آنطورکه در خبرها آمده، همزمان با امضای پیمان صلح میان آذربایجان و ارمنستان در واشنگتن، قرار است کریدوری که باکو به دنبال آن بود تا سرزمین اصلی را به نخجوان وصل کند، اینبار نه با حمایت ترکیه بلکه با حضور مستقیم ایالاتمتحده آمریکا ایجاد شود؛ امری که نهتنها ۴۸کیلومتر از مرزهای ایران با ارمنستان را از لحاظ ژئوپلیتیکی در برمیگیرد بلکه مسیر دسترسی ایران به اوراسیا و اروپای شرقی را نیز تحتالشعاع قرار میدهد.
در خصوص کریدور زنگزور مساله مهم این است که تا پیش از این صحبتهایی از احداث آن از سوی جمهوری آذربایجان مطرح بود و ایران نیز به فراخور زمان نسبت به آن واکنش نشان داده است. در آن زمان مشخص نبود که بحث دسترسی آذربایجان به نخجوان قرار است راه باشد، دالان باشد، گذرگاه باشد یا کریدور چراکه هر یک از آنها از لحاظ استراتژیک، نحوه استفاده و همچنین مناسبات حقوقی با یکدیگر تفاوت دارند اما در خلال کوتاهیهای صورت گرفته و عدم تعیینتکلیف این موضوع در طول سالهای اخیر، حالا ایالاتمتحده قرار است این مسیر را به مدت ۹۹سال اجاره کرده و از حالا به بعد مناسبات جدیدی در مرزهای شمال غربی کشورمان ایجاد خواهد شد.
در این میان علاوه بر این پای ایالاتمتحده به قفقاز جنوبی به صورت رسمی باز میشود. نکته مهم این است که ایران در قبال این اتفاق تقریبا تنها مانده زیرا نهتنها ترکیه، ارمنستان و آذربایجان از این مسیر سود میبرند بلکه گفته میشود مسکو نیز از این موضوع استقبال کرده است. علاوه بر این چنین اتفاقی برای اروپاییها نیز مطلوب است زیرا تنها در یک نمونه گاز جمهوری آذربایجان میتواند از طریق ترکیه به اروپا صادر شده و بخش قابلملاحظهای از نیاز انرژی آنها را در شرایط کنونی جنگ اوکراین و تحریمهای روسیه برآورده کند.
علاوهبر این نهتنها ایالاتمتحده حالا در قفقاز حضوری رسمی خواهد داشت بلکه این کریدور به بدیلی برای دالان میانی خزر و همچنین طرح یک جاده- یک کمربند چین تبدیل شده و واشنگتن حتی میتواند به واسطه اجاره بلندمدت این مسیر، نیروهای خود را نیز برای تامین امنیت آن در منطقه مستقر کند.
در همین رابطه است که شاهد هستیم صدای اعتراض برخی مقامات و تحلیلگران از روز جمعه به این سو درآمده و حتی بعضی مسوولان صراحتا اعلام کردهاند که اجازه احداث چنین کریدوری را نخواهند داد. واقعیت اما این است که در شرایط کنونی و همزمان با تنشها و چالشهایی که وجود دارد و ایران در موقعیت یک آتشبس شکننده قرار گرفته، به نظر میرسد که زمان طلایی برای جلوگیری از احداث کریدور گذشته و اقدام خاصی نیز نمیتوان در قبال آن انجام داد.
تنها برای یادآوری میتوان گفت وقتی روسیه به اوکراین حمله کرد، ایران میتوانست با در نظر گرفتن معافیتهای خاص برای جمهوری آذربایجان اعلام کند که گذرگاه کنونی در خاک ایران نهتنها برای اتصال باکو به نخجوان بلکه برای صادرات گاز به اروپا میتواند مورد بهرهبرداری قرار بگیرد. در آن زمان بود که به طور قطع به واسطه شرایط پیشآمده نهتنها ایران میتوانست فرصت بیبدیل ترانزیتی به دست بیاورد بلکه تکلیف این دالان را نیز حل و فصل میکرد.
در پایان نیز لازم به یادآوری است در صورت تعلل و ادامه یافتن سیاستهای کنونی نهتنها باید در شرق کشور در انتظار تهدیدات بالقوه و بالفعل از سوی طالبان باشیم بلکه متاسفانه گام بعدی برای خفگی ژئوپلیتیکی ایران و تکمیل طرح انزوای استراتژیک کشورمان در جنوب و بر سر جزایر سهگانه خواهد بود؛ جایی که از قبل مقدمات آن از سوی کشورهای حاشیه خلیجفارس چیده شده و اروپا، چین و روسیه نیز هرکدام در نشستهای شورای همکاری خلیجفارس روی بیانیه ضدایرانی آنها مهر تایید زدهاند.