ضربات دست‌های بی‌قرار و مداخلات مخرب بر بازار

محمودرضا خواجه‌نصیری
کدخبر: 538929

محمودرضا-خواجه‌نصیری

محمودرضا خواجه‌نصیری ، مدیر اسبق نظارت بر بورس‌ها و بازارهای سازمان بورس

زمانی که بر صندلی تصمیم‌گیری تکیه می‌زنیم، دچار وسوسه‌ای پنهان می‌شویم: میل به مداخله. نه برای اصلاح بلکه برای اثبات حضور خود در سیستمی که بر آن نظارت داریم و برای کاهش ریسک‌هایی که متوجه مسوولیت‌هایمان شده است چون خودم نیز چنین موقعیتی را تجربه کرده‌ام، با این وسوسه به‌خوبی آشنا هستم و امروز به بطلان آن معترفم.  تصمیماتی که اخیرا در خصوص صندوق‌های سرمایه‌گذاری اهرمی از سوی بخش نظارت بر صندوق‌های سازمان اتخاذ شد، زنجیره‌ای از مداخلات بی‌فرجام بود که از دل اضطراب ناظر نسبت به رشد بخشی از بازار زاده شد. به‌خوبی به یاد دارم زمانی که پس از توسعه زیرساخت‌های صندوق‌های درآمد ثابت، رشد سریعی در این بخش بازار به وجود آمد، مصوبات محدودکننده و آزاردهنده بر سر نهادهای مالی (که مسوولیت یکی از آنها را در آن مقطع برعهده داشتم) و متعاقب آن، بر سر بازار آوار شد تا جلوی رشد آن گرفته شود.  گاه آفریده‌ای از ما پیشتر می‌تازد و ما ناتوان از تحلیل و مدیریت آن به‌جای ایفای درست وظایف‌مان، تنها با کوبیدن ترمز توسعه و ایجاد دست‌انداز، اضطراب ناشی از کم‌دانشی و کم‌تجربگی خود را تسکین می‌دهیم. این وسوسه مداخلات بی‌ثمر است که معمولا از ترس و دلهره ناشی می‌شود، نه از فهم دقیق مسائل. دوستان عزیز نظارت بر نهادهای مالی فراموش کرده‌اید که سال‌ها در جذب منابع از طریق صندوق‌های سهامی عادی و سرمایه‌گذاری غیرمستقیم (که دائم هم توصیه می‌کردیم و می‌کنید) ناتوان بوده‌اید.

صندوق‌های اهرمی در کنار اعتبار (و البته دامنه نوسان بازتر) یک گزینه جذاب برای سرمایه‌گذارانی بود که به‌دنبال راهی برای موفقیت‌های سریع هستند. توانسته ذائقه آنها در سرمایه‌گذاری را کاملا تحریک کند و با درک کامل از ریسک آن تصمیم گرفته‌اند از این پیشخوان، این یکی را انتخاب کنند. می‌دانید که با دامنه نوسان و کاهش اعتبار برای صندوق‌های اهرمی، همان بلایی را بر سرشان آوردید که در شهر قصه بر سر فیل آمد؛ تکه‌هایی را بریدید، به بخش‌های نچسب وصله زدید و موجودی ناقص‌الخلقه ساختید که دیگر نه جان دارد، نه حرکت.

امروز طیف گسترده‌ای از سرمایه‌گذاری‌های اهرمی در بازارهای رمزارز در دسترس مردم است و بیش از جمعیت درگیر در بورس، در آن بازارها تجربه معامله دارند. فراموش نکنید که الزاما بستن راه یک سرمایه‌گذاری، پول را به بخشی که شما می‌خواهید هدایت نمی‌کنید. این استنباط از شخصیت بازار، مضحک است. بازار شخصیت مستقلی دارد و در مفهوم گسترده‌تر، محدود به اقلیم تحت کنترل شما نمی‌شود. این رفتارها پول را به اقلیم دیگری می‌برد که شاید چند صباحی دیگر، برای بازگرداندن بخشی از آن هزاران مشوق لازم باشد که در آستین ندارید. صندلی‌هایی در سازمان بورس وجود دارد (من هم مدت طولانی بر یکی از آنها نشسته‌ام)؛ این صندلی‌ها، پس از حدود ۲۰سال از تصویب قانون بازار اوراق بهادار، به واسطه آنکه بیشتر نشیمنگاه تفکرات مداخله‌گرایانه، مغرورانه و متعصبانه بوده‌اند، برای بازار خطرناکند. لطفا این صندلی‌ها را با صندلی‌های جدیدی عاری از سوگیری‌های نهادینه‌شده تعویض کنید، شاید دیگر این دست بی‌قرار، ماشه‌ای را به سمت بازار نچکاند.

وب گردی