جهان‌صنعت از چالش‌های جا‌به‌جایی و سفر افراد دارای معلولیت در شرایط بحرانی گزارش می‌دهد:

گردشگری معلولان زیر سایه جنگ

نادر نینوایی
کدخبر: 558384
جنگ ۱۲روزه مشکلات جدی را برای افراد دارای معلولیت در جابه‌جایی و سفر به نقاط امن ایجاد کرد.
گردشگری معلولان زیر سایه جنگ

نادر نینوایی– جنگ ۱۲‌روزه و نیاز به جابه‌جایی سریع برای رفتن به پناهگاه و سفر خانوارها به مناطق امن‌تر اهمیت الزامات دسترس‌پذیری را در شرایط بحرانی نشان داد و این موضوعی است که سال‌ها نادیده گرفته شده بود. در جریان این جنگ، افراد دارای معلولیت با چالش‌های جدی برای جابه‌جایی سریع و سفر به نقاط امن مواجه شدند. این تنها نوک کوه یخ مشکلات این قشر آسیب‌پذیر است.

در هفته‌های اخیر و پس از پایان جنگ، با کاهش نسبی تنش‌ها، خانواده‌های ایرانی تعطیلات نیمه شهریور را فرصتی برای سفر و گردشگری تلقی کردند. بسیاری از آنها با هدف آرامش پس از یک بحران جدی به مقاصد گردشگری کشور رفتند اما افراد دارای معلولیت و خانواده‌هایشان همچنان با کمبودهای زیرساختی در حمل‌ونقل و سفر مواجه بودند. به سبب همین مشکلات ریشه‌ای، بسیاری از آنها از سفر و گردشگری صرف‌نظر کرده و نتوانستند به آرامش فکری مورد نیاز بعد از وقوع بحران دست یابند.

برای آگاهی از مشکلات و چالش‌های سفر و گردشگری افراد دارای معلولیت که در دوران جنگ ۱۲‌روزه بیشتر نمایان شد، به سراغ محمد اسماعیل شیخ قرایی، دبیر میز گردشگری دسترس‌پذیر معلولان و سالمندان وزارت میراث فرهنگی و مدیرعامل انجمن گردشگری معلولان پارس رفتیم. مشروح این گفت‌وگو در پی می‌آید.

***

وقوع جنگ ۱۲روزه دشواری‌هایی جدی را برای جامعه ایران به همراه داشت. در زمان شنیدن صدای انفجارها، مردم به سرعت به پارکینگ‌های آپارتمان‌ها می‌رفتند و با تداوم جنگ نیز بسیاری ترجیح دادند که حداقل برای چند روزی هم که شده به شهرهای امن‌تر سفر کنند. در این میان جامعه افراد دارای معلولیت بی‌شک با چالش‌های جدی هم برای رفتن به پناهگاه و هم برای سفر و گریز از مناطق پرخطر مواجه بودند. به نظر شما وقوع این جنگ تحمیلی چه ضعف‌هایی را مشخص کرد و اهمیت توجه به چه مسائلی را در خصوص جامعه افراد دارای معلولیت نشان داد؟

جنگ ۱۲‌روزه به نظرم تبدیل به نقطه عطفی برای بحث آموزش موارد بحرانی برای افراد دارای معلولیت و سالمندان شد. در واقع این جنگ حکم تلنگری را داشت و نشان داد که اگر جنگ یا واقعه‌ای بحرانی روی دهد، افراد دارای معلولیت باید چگونه به نقاط امن رفته یا اقدام به سفر به مناطق کم‌مخاطره‌تر کنند. در همین رابطه جلسه‌ای برگزار کرده و آموزش‌های دو منظوره به افراد ارائه کردیم. یکی از آموزش‌های ارائه شده مربوط به گروه‌های خدمات‌رسان مثل هلال احمر، آتش‌نشانی و کارکنان ستاد بحران بود. سعی کردیم این گروه را با نحوه برخورد صحیح با افراد دارای معلولیت آشنا کنیم. انواع معلولیت‌ها را تشریح کردیم و لوازم ضروری مورد نیاز را به این گروه خدمات‌رسان نشان دادیم و راهکارهای عملیاتی را برای کمک به افراد دارای معلولیت در شرایط بحران تبیین کردیم.

از سوی دیگر نحوه برخورد در بحران‌هایی نظیر جنگ، سیل و سایر موارد را برای افراد دارای معلولیت و خانواده‌های آنان تشریح کردیم. این اقدامات آموزشی به انجام رسید و شهرداری نیز آموزش‌های خود را در این رابطه آغاز کرده و کانون معلولان تهران و اداره سلامت شهرداری هم به‌صورت مشترک این اقدام را انجام می‌دهند.

به نظرم فایده جانبی جنگ ۱۲‌روزه حداقل این بود که مسوولان به این فکر افتادند که افراد دارای معلولیت، سالمندان و افراد با نیازهای خاص مانند خانم‌های باردار و کودکان باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند.

زمانی که بحران‌هایی نظیر جنگ به اتمام می‌رسد، با توجه به نیاز مردم به آرامش و تمدد اعصاب، عموما میل مردم به انجام سفر و گردشگری افزایش می‌یابد. در ایام اخیر نیز شاهد بودیم که پس از اتمام جنگ و به‌ویژه در تعطیلات شهریورماه بسیاری از مردم به سفر و گردشگری روی آوردند. طبیعتا جامعه افراد دارای معلولیت نیز همچون سایر مردم این میل و نیاز را داشته‌اند که با توجه به اتمام جنگ، برای تغییر آب و هوای روحی خود راهی سفر شوند. به نظر شما شرایط برای سفر افراد دارای معلولیت تا چه میزان مهیا بوده و نیاز است که چه اقداماتی در تاسیسات گردشگری برای تسهیل سفرهای این افراد به انجام برسد؟

یک واقعیت وجود دارد و آن این است که اگر بخش گردشگری در سبد خانوار افراد غیرمعلول رتبه نهم یا دهم را دارد، این مقوله در سبد خانوار افراد دارای معلولیت و سالمندان جزو رتبه‌های دوم و سوم است. علت نیز آن است که فرد دارای معلولیت یا سالمند اگر برایش امکان سفر مهیا باشد و به سفر برود امید به زندگی در او افزایش می‌یابد. برای آنکه فرد دارای معلولیت امید به زندگی داشته باشد، لازم است شاد و شادمان باشد و سفر این امکان را برای چنین فردی فراهم می‌کند. امروز معلولان کمتر از افراد عادی می‌توانند تردد داشته باشند و به عنوان یک فرد دارای معلولیت نمی‌توان هر جایی یا هر هتلی رفت یا هر خودرویی را سوار شد و امکانات زیرساختی لازم برای این منظور در کشور وجود ندارد بنابراین فرد دارای معلولیت از یک‌سو اولویت سفر رفتن را دارد و از سوی دیگر با ضعف زیرساختی برای سفر و گردشگری دسترس‌پذیر رو‌به‌رو است. باید پذیرفت که زیرساخت‌های سفر برای افراد دارای معلولیت ضعیف بوده و این در حالی است که عطش مسافرت و گردشگری برای این گروه بالاست.

افراد دارای معلولیت در کشور به سبب نبود زیرساخت‌های لازم ترددهایشان کمتر است و به تبع آن میزان سفرهای این افراد نیز کاهش می‌یابد. البته برخی انجمن‌ها و کانون‌های ویژه، افراد دارای معلولیت را به شکل اردویی به سفر می‌برند اما این پاسخگوی نیاز همه جامعه افراد دارای معلولیت نیست.

دسترسی‌پذیری برای معلولان صرفا این نیست که برای آنها وسیله تهیه کنیم بلکه از تفکر شروع شده و تا زیرساخت‌های حمل‌ونقل، وضعیت اقامتگاه‌ها و حتی رفتار و نوع نگاه افراد و مردم عادی در ارتباط با افراد دارای معلولیت را در برمی‌گیرد.

در مواردی شاهد تصویب قوانین برای کمک به دسترسی‌پذیر سفر برای افراد دارای معلولیت بوده‌ایم. برای مثال اقامتگاه‌های بین‌راهی و هتل‌ها ملزم شده‌اند که سرویس‌های بهداشتی برای استفاده افراد دارای معلولیت داشته باشند. با این وجود می‌بینیم در بسیاری از مراکز، بخش‌ها و سرویس‌هایی که برای افراد دارای معلولیت ساخته شده، تبدیل به محل نگهداری خشک‌کن شده یا درِ سرویس‌های مخصوص معلولان بسته است. در مواردی نیز پارکینگ برای خودروی افراد دارای معلولیت اختصاص یافته اما در آنجا خودروی افراد غیرمعلول پارک شده است. راهکار عبور از این مشکلات و بهبود شرایط چیست؟

توجه داشته باشید که در کشور قوانین وجود دارد اما ضابطانی که باید این قوانین را اجرا کنند، به دو علت این کار را انجام نمی‌دهند؛ در مرحله نخست، علت این است که آموزش ندیده‌اند و نیاز افراد دارای معلولیت را نمی‌توانند تشخیص دهند.

همانطور که اشاره داشتید در سرویس بهداشتی فرنگی استراحتگاه‌های بین‌راهی، طی نظافت(خشک کن) را قرار می‌دهند و این توجیه را مطرح می‌کنند که مراجعه‌کننده دارای معلولیت کم است. زمانی که کارکنان مربوطه توجیه شوند، در بیشتر موارد این مشکل حل می‌شود. امروز سرویس‌های بهداشتی فرنگی میان‌راهی و حتی فروشگاهی در بسیاری از موارد درهایشان قفل است و این مطلوب نیست.

به نظرم یک علت شکل‌گیری این شرایط آن است که ضابطان کاهلی می‌کنند و قوانین را رعایت نمی‌کنند و علت دیگر آن است که آگاهی لازم وجود ندارد. به نظرم این آگاهی باید از طریق صداوسیما، اصحاب رسانه و نیز از طریق انجمن‌های مردم‌نهاد در جامعه ایجاد شده و اشاعه پیدا کند.

 زمانی که پای درد دل‌های افراد دارای معلولیت می‌نشینم، می‌بینم که خیلی از وضعیت دسترسی‌پذیری قطار و اتوبوس گلایه دارند. نبود بالابر موجب می‌شود که برای سوار کردن فرد دارای معلولیت به قطار یا اتوبوس، مردم آنها را در آغوش گرفته و سوار کنند و در این بین شأن و شخصیت فرد آنطور که بایسته است حفظ نشده و غرور آنها خدشه‌دار می‌شود. به نظر شما، وزارت راه‌وشهرسازی، شرکت رجا و سایر نهادهای مرتبط باید چه اقداماتی برای تسهیل حمل‌ونقل افراد دارای معلولیت انجام دهند؟

به عنوان عضوی از جامعه افراد دارای معلولیت باید بگویم که ما معلولان در این قضیه کرامت‌مان از بین می‌رود. وقتی فرد معلول را به سبب آنکه وسایل حمل‌ونقل استاندارد در اختیار نیست بغل کرده و جابه‌جا می‌کنند، هم احتمال صدمه زدن وجود دارد و هم کرامت فرد خدشه‌دار می‌شود. حل این مشکل یک عزم ملی را می‌طلبد. وزارت راه و شهرسازی و حتی وزارت صمت باید در این قضیه ورود کنند و باید امکانات حمل‌ونقلی را رشد دهند.

واقعیت آن است که خرید بالابر هزینه‌بر بوده و راننده اتوبوسی که خودرویش چیزی مثلا حدود ۱۰تا ۱۵میلیارد تومان ارزش دارد هیچ وقت نمی‌آید ۲ تا ۳میلیارد تومان برای خرید بالابر و مناسب‌سازی خودروی برای افراد دارای معلولیت هزینه کند. به‌نظرم در این شرایط لازم است که از مناسب‌سازی‌های پرتابل که قابل حمل‌ونقل است در ترمینال‌های اتوبوسرانی و در ایستگاه‌های قطار استفاده کنیم. این موارد شدنی است اما یک عزم و همت ملی می‌طلبد که باید از سوی مسوولان امر وجود داشته باشد.

به نظر شما فعالیت انجمن‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد می‌تواند چه تاثیری بر بهبود و تسهیل شرایط داشته باشد تا شاید با پیگیری‌های مردمی، شرایط برای سفر آسان و گردشگری دسترس‌پذیر برای جامعه افراد دارای معلولیت فراهم شود؟

فعالیت‌های انجمن‌های مردم‌نهاد در کل اثربخش است و به نظرم از این طریق تلنگرهایی زده می‌شود. چنانچه انجمن‌های مربوطه مشکلات را بیان نکنند، شاید خیلی مسائل به فراموشی سپرده شود اما این انجمن‌ها هستند که هنوز پرچم بیان کردن و پیگیری مشکلات افراد دارای معلولیت را در دست دارند.

به نظرم باید تلاش کنیم و پویایی سازمان‌های مردم‌نهاد را بیشتر از گذشته نشان دهیم. در این سال‌ها میز گردشگری دسترس‌پذیر را از طریق پیگیری‌های مردمی ایجاد کرده‌ایم و فعالیت در این بخش جریان دارد و این خودش حرکتی است که می‌تواند محل اثر شود. با همین پیگیری‌ها، شهرهایی را کاندیدای شهر گردشگری دسترس‌پذیر کرده‌ایم و اکنون مشهد در این زمینه به عنوان کاندیدا مطرح شده است. امروزه در مشهد مقررات و محورهایی تعریف می‌شود تا در تمام زمینه‌ها از جمله اقامتی و حمل‌ونقل به دسترسی‌پذیری توجه شود؛ شهری هم که محورهای مربوطه را رعایت کند، نشان شهر گردشگری دسترس‌پذیر را دریافت می‌کند. این اقدامی است که سه سال است پیگیر هستیم و اگر محقق شود، امیدواریم خروجی آن این باشد که به سرعت شهرها و استان‌های دیگر هم آن را انجام دهند.

وب گردی