گرداب خستهکننده بورس

دیبا حاجیها- بازار سرمایه ایران در سالهای اخیر، مسیری پر پیچوخم و مملو از نوسان و بحران را پشت سر گذاشته است که هر بار با امید به بهبود آغاز شده اما هر بار چالشهای جدیدی بر سر راه آن سبز شدهاند. در این میان، رخدادهای سیاسی، تحولات اقتصادی، سیاستهای کلان مالی و تغییرات نرخ بهره، نقش تعیینکنندهای در شکلدهی به روند بازار داشتهاند. فهم دقیق این عوامل و مرور تجارب گذشته، نهتنها برای فعالان بازار بلکه برای سیاستگذاران اقتصادی نیز اهمیت حیاتی دارد چرا که درک درست از دلایل سقوطها و بحرانها میتواند راهنمایی برای عبور از وضعیت فعلی و برنامهریزی برای آیندهای پایدارتر باشد.
سالگرد سقوط چندینباره بورس در مردادماه امسال، فرصتی مناسب برای بازخوانی آن دوره حساس و بحرانی است. دورهای تلخ که در آن بسیاری از سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی با از دست دادن بخش عمدهای از داراییهای خود، چالشهای جدی را تجربه کردند. این بازخوانی صرفا یک مرور تاریخی نیست بلکه تلاشی است برای تحلیل ریشهای وضعیت بازار، شناخت نقاط ضعف و قوت و ارائه تصویری شفافتر از چشمانداز پیش روی بورس و اقتصاد ایران. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که بدانیم بازار سرمایه، به عنوان یکی از ستونهای اصلی اقتصاد کشور، مستقیما با زندگی میلیونها نفر در ارتباط است و هر تحولی در آن میتواند بازتابی گسترده در سطح کلان اقتصاد و جامعه داشته باشد.
از زبان اعداد
شاخص کل بورس در جریان معاملات روز گذشته با افتی ۳۵/۰درصدی مواجه شد و حدود ۸۹۷۵واحد از ارتفاع خود را از دست داد تا در نهایت روی ۲۵۶۲۰۷۴واحد بسته شود. این کاهش نشاندهنده تداوم فشار فروش در بازار است که همچنان از ارزش پورتفوی معاملهگران میکاهد و حمایتهای کلیدی را یکی پس از دیگری درهم میشکند. شاخص کل هموزن نیز وضعیت مشابهی داشت و با کاهش ۳۱/۰درصدی، ۲۳۹۸واحد افت کرد و به سطح ۹۶۷/۷۸۱واحد رسید.
ارزش معاملات سهام، حقتقدم و صندوقهای سهامی به ۲۶۶۹میلیارد تومان رسید که در کنار خروج نقدینگی ۳۵۷میلیارد تومانی از بازار، بیانگر ضعف تمایل به خرید و نگرانی فعالان بازار است. قدرت خرید منفی ۰۵/۱ نشان میدهد که حجم عرضهها نسبت به روز شنبه به طور مجدد از تقاضا پیشی گرفته و فروشندگان همچنان دست برتر را در بازار دارند. در این شرایط، ۶۹درصد نمادهای بازار در محدوده منفی بسته شدند که این درصد بالای نمادهای منفی، نمایانگر وضعیت نامطلوب و عدم قطعیت در فضای معاملاتی است. در پایان معاملات، صف فروش به رقم ۱۵۲۶میلیارد تومان رسید، در حالی که صفهای خرید به جا مانده روی تابو تنها ۱۶۷میلیارد تومان بود. این فاصله چشمگیر بین صفهای خریدوفروش، نمایانگر فشار فروش سنگین در بازار و کاهش تمایل به خرید از سوی سهامداران است.
با توجه به این شرایط، بازار در وضعیت ناپایداری قرار دارد که همچنان متاثر از ریسکهای کلان اقتصادی و سیاسی است. خروج نقدینگی و افزایش صفهای فروش، زنگ خطری برای روند آتی بازار است و میتواند نشانهای از ادامه روند نزولی یا حداقل درجا زدن شاخص در روزهای آینده باشد. سرمایهگذاران باید با احتیاط بیشتری رفتار کنند و توجه دقیقی به اخبار و تحولات بنیادی داشته باشند تا از ریسکهای احتمالی بهتر محافظت شوند. همچنین، این وضعیت نشان میدهد که تا زمانی که جریان پول پایدار وارد بازار نشود و ریسکهای سیستماتیک کاهش نیابد، روند صعودی پایدار در بازار شکل نخواهد گرفت.
بازخوانی یک پرونده سیاه
روز گذشته سالگرد ریزش تاریخی بورس در سال۱۳۹۹ بود. این رویدادی که بازخوانی آن، درسهای مهم و قابلتوجهی برای شرایط فعلی بازار سرمایه به همراه دارد، سرمایه بخش قابلتوجهی از مردم را عملا نابود کرد و از سوی دیگر پرونده اعتماد عامه مردم به بازار سرمایه را حداقل برای مدت طولانیای که هنوز به پایان نرسیده، بست. در سالهای ۹۸ و اوایل ۹۹، بازار سرمایه پس از مواجهه با یک بحران سیاسی و نظامی عمیق، توانست تا حدی مسیر رشد را پیدا کند. شهادت سردار سلیمانی و التهابهای سیاسی و نظامی پس از آن، فضای بازار را به شدت متلاطم کرد و کشور حتی تا مرز جنگ نیز پیش رفت. با این حال، پس از عبور از این بحران، شاخص کل بورس توانست روند بازیابی را آغاز کند.
یکی از نقاط عطف این دوره، تصمیم دولت وقت به کاهش نرخ بهره بانکی بهویژه نرخ بینبانکی بود که با هدف مقابله با فشارهای اقتصادی و بحران سیاسی اتخاذ شد. این سیاست به همراه تزریق پول گسترده و اتخاذ سیاستهای انبساطی، موج عظیمی از نقدینگی ارزان را روانه بازار سرمایه کرد. در نتیجه، بازار سرمایه به یکی از بهترین و طلاییترین دورههای رشد خود دست یافت. تعطیلی یا کاهش فعالیت بخشهای مختلف اقتصادی در آن زمان، موجب شد حجم بالایی از نقدینگی به سمت بورس سرازیر شود و این بازار به عنوان پناهگاهی امن برای سرمایهگذاران مطرح شود.
با این حال، این رشد سریع و چشمگیر بدون چالش نبود. سوءاستفادههای سیاسی و اقتصادی از این موج رشد، به ایجاد بحرانهای بعدی منجر شد که اعتماد فعالان بازار را بهشدت تحتتاثیر قرار داد و آثار منفی آن تا به امروز نیز باقی مانده است.
امروز اما، بازار سرمایه با مانعی بزرگ به نام نرخ بهره بالا مواجه است که به حدود ۴۰درصد نزدیک شده و به عنوان یک عامل مخرب، اقتصاد و بازار را تحتفشار قرار داده است. این نرخ بهره بالا، مانند موریانهای است که جریان آزاد پول و رشد بازار را کند کرده و مانع از ایجاد جهشهای پایدار در بازار سرمایه میشود. حتی اگر شرایط سیاسی بهبود یابد، بدون کنترل نرخ بهره، رشد بلندمدت و پایدار بازار سرمایه همچنان درهالهای از ابهام باقی خواهد ماند. این واقعیت، اهمیت اصلاحات اقتصادی و سیاستگذاری دقیق را در مسیر احیای اعتماد و رونق بازار بیش از پیش نمایان میکند.
به عقب برگشتهایم
همانطور که اشاره کردیم، روز گذشته مورخ ۱۹مردادماه و دقیقا پنج سال از آغاز سقوط بزرگ بازار سرمایه میگذرد. این افت تاریخی، یکی از عمیقترین، طولانیترین و سیاهترین رکودهای بازار سرمایه ایران در سالهای اخیر بوده است. در این مدت، ارزش دلاری بازار از سقف ۴۳۱میلیارد دلار به ۹۲میلیارد دلار کاهش یافته که بیانگر افت سنگین ۷۸درصدی است. این سقوط قابل توجه، نشاندهنده چالشهای عمیق ساختاری و اقتصادی است که بازار سرمایه در طول این سالها با آن دست به گریبان بوده است.
اگر نگاهی به سقوط قبلی بازار بیندازیم، میبینیم که این بحران جدید در نوع خود بیسابقه نبوده است. سقوط قبلی بازار سرمایه از دیماه سال ۱۳۹۲ آغاز شد و تا زمستان ۱۳۹۷ ادامه داشت یعنی یک دوره پنج ساله مشابه شاخص کل زیست خرسی در پیش گرفته است. در این دوره، ارزش دلاری بازار از حدود ۱۷۲میلیارد دلار به ۶۸میلیارد دلار کاهش یافت که نشاندهنده افت ۶۰درصدی است. این مقایسه، عمق و شدت رکود فعلی را بهتر نمایان میکند و نشان میدهد بازار سرمایه طی سالهای گذشته بارها با چنین شوکهای شدید مواجه شده است.
این دو سقوط پنجساله که هرکدام با افت قابلتوجهی همراه بودهاند، حاکی از مشکلات ساختاری در اقتصاد و بازار سرمایه کشور است که نیازمند راهکارهای اساسی و پایدار است. کاهش شدید ارزش دلاری بازار، نشاندهنده ضعف در جذب سرمایههای خارجی، مشکلات نقدینگی و بیاعتمادی فعالان بازار به چشماندازهای اقتصادی است.
در نهایت، مرور این دو دوره رکود میتواند به سیاستگذاران، سرمایهگذاران و فعالان بازار کمک کند تا درسهای مهمی از گذشته بگیرند و برنامهریزیهای بهتری برای جلوگیری از تکرار چنین شرایطی انجام دهند. شناخت دقیقتر عوامل ایجادکننده این سقوطها و اصلاح آنها، کلید بازگشت بازار به مسیر رشد و پایداری خواهد بود.