کسی از یلدا لذت نمیبرد
نادر کریمی جونی
ایرانیان از دیرباز برای شروع هر فصل جشن ویژهای برپا میکردند؛ برای بهار نوروز، برای تابستان تیرگان، برای پاییز مهرگان و برای زمستان یلدا را. این جشنها از آنرو برپا میشدند که ایرانیان آغاز هر فصل را با شادمانی و سپاسگزاری از خداوند بزرگ شروع کنند. در واقع ایرانیان به این نتیجه رسیده بودند که در جشن و شادمانی، قدردانی و شکرگزاری از خداوند بزرگ بهتر و بیشتر انجام میپذیرد و حرمت نعمتهای پروردگار افزونتر دانسته میشود.
از این بابت است که جشنها در زندگی ایرانیان نقش مهم و راهبردی داشته و حاکمان و پادشاهان نیز به تبع مردم و شهروندان برای هرچه باشکوهتر برگزار و فراگیرتر شدن جشن در میان ایرانیان تلاش میکردند. باشکوه برگزار شدن جشن اتفاقا به معنای اشرافی برگزار شدن آن نیست بلکه در اینباره پادشاهان – و نه سلاطین- میکوشیدند تا تمامی اقشار جامعه حداقل امکانات را برای برپایی جشن در ابتدای هر فصل داشته باشند. بدینترتیب در گوشهگوشه ایران پهناور جشنهای کوچک و بزرگ ترتیب داده میشد و کشور غرق در شادمانی میگردید و فضایی شکوهمند در ایرانمان را پدید میآورد.
اتفاقا هرچه پادشاه به سلطان تغییر رویه میداد- بهجز موارد استثنا- به همان میزان که بر سلطهجویی و سلطنت او افزوده میشد، از میزان پادشاهی وی کاسته میشد و از مردم و بدنه جامعه فاصله بیشتری میگرفت. دقیقا به همین دلیل که در دوره خلافت سلطانهای غیرایرانی بر ایران، جشنهای ایرانی و توجه به برگزاری آنها کمرنگ و کمرنگتر شد تا جایی که هماکنون برخی از این جشنها مانند تیرگان به فراموشی سپرده شدند. یعنی حاکمیتهای مسلط بر ایران عمدتا به دلیلهای ایدئولوژیک بهطور ارادی و عمد سعی در کمرنگ کردن جشنهای پارسی و برگرداندن توجه مردم داشتند.
کمرنگ شدن جشنهای ایرانی البته همیشه دلایل ایدئولوژیک و حاکمیتی نداشته است بلکه گاهی مثل همین دورهای که در آن بهسر میبریم اتفاقا دولت و حکومت جمهوری اسلامی علاقهمند به پررنگتر کردن برگزاری جشنهای ایرانی همچون یلداست. درواقع چنین تصور میشود در دوره فعلی که اوضاع اقتصادی و معیشتی ایرانیان دشوار و نابسامان است، پررنگ شدن و در کانون توجه قرار گرفتن یک مناسبت شاد ملی میتواند انرژیهای منفی و استرس را از جامعه دور و به جای آن آرامش خوشایند برقرار کند. اتفاقا ملی بودن این مناسبت و توجه نمایشی حاکمیت به آن که بهویژه در برنامههای رادیو و تلویزیون کشور نمود پیدا میکند، میتواند حربه ملیگرایی را مورد استفاده قرار دهد و اتهام ضدیت جمهوری اسلامی با رویکردها و مناسبتهای ملی و غیرایدئولوژیک را برطرف کند. از این بابت است که بهویژه در این ایام و نیز در ایام نوروز، جشنهای یلدا و نوروز مورد توجه عناصر دولت و حکومت قرار میگیرد و بهگونهای اغراقآمیز روی برگزاری آن تبلیغات میشود.
دستکم این جشن، آن هم در سالجاری، چنانکه باید مورد توجه شهروندان ایرانی قرار نگرفته است. در واقع ایرانیان را شور و هیجان برای برپایی جشن باقی نمانده است. این بیحوصلگی بهنحو غیرقابل انکاری به امور اقتصادی و توانایی خرید و هزینهکرد برای برگزاری این جشنها ربط دارد. شهروند ایرانی که اکنون با فقر چندلایه و نگرانیهای مداوم ناشی از آینده نامعلوم اقتصادی مواجه است و تورم بیش از ۶۰درصدی را تجربه میکند، نمیداند که آیا میتواند از موقعیت فعلی خوشحال باشد یا نه؟ برخی شهروندان البته از درآمد متوسطی برخوردارند که اگر آن درآمد از ماهانه ۱۰میلیون تومان به ازای هر نفر / ماه بیشتر باشد، از دریافت یارانه هم محروم شدهاند چراکه جزو ۳۰درصد ثروتمند جامعه محسوب میشوند، حالا و با گران شدن اقلام خوراکی و تورم ۶۰درصدی آیا همین شهروند ثروتمند میتواند به فکر خرید آجیل کیلویی یکمیلیون و ۲۰۰ تا ۲میلیون و ۵۰۰هزار تومانی باشد؟ اگر همین شهروند بخواهد برای خانواده هستهای خویش که سه یا چهار نفر عضو دارد مراسم شب یلدا برگزار کند باید چه هزینهای را متقبل شود؟ به نظر نمیرسد هزینه سرانه هر نفر از این خانواده کمتر از یکمیلیون تومان باشد. در این صورت ۱۰درصد از درآمد خانوار برای جشن گرفتن یک شب هزینه میشود؟ و با این حساب خانواده مذکور برای روزهای بعدی ماه باید چه تدبیری برای سربهسر کردن هزینهها و درآمد بیندیشند؟ حال اگر برخی تهدیدها مانند بیکار شدن سرپرست خانوار، احتمال بروز بیماری و هزینههای آن و… مورد توجه سرپرست خانوار قرار گیرد، آنگاه ترجیح میدهد بدون برگزار کردن جشن، این شب را سپری کند تا اگر ذخیره پولی هم دارد، آن ذخیره برای هزینههای پیشبینی نشده و روزهای به اصطلاح مبادا دست نخورده باقی بماند.
با این وجود آیا سرپرست مذکور برای دعوت مهمان در چنین شبی ریسک خواهد کرد؟ بسیاری از خانوادههای ایرانی چه براساس سنتهای اسلامی و چه براساس رفتارها و رویههای نیاکانمان علاقهمند به دید و بازدید در این روز و بهویژه دیدار از بزرگترهای فامیل و… هستند. با در نظر داشتن اینکه افراد کهنسال به دلیل نداشتن درآمد فعال و اتکا به حقوق بازنشستگی و مانند آن از توان اقتصادی ضعیفتری برخوردارند، آیا اهل فامیل میتواند در منزل یک عضو کهنسال خود جمع شوند و هزینههای مهمانی را به گردن او بیندازند؟ روشن است که انجام چنین کاری مغایر اصول اخلاقی است. از این بابت در چنین مهمانیهایی افراد خود وسایل مصرفی جشن را به منزل بزرگتر میآورند و مراسم را به طور جمعی برگزار میکنند. حالا اگر یک عضو بیتفاوت باشد آنگاه هزینههای سایرین به نحو کنترلنشدهای افزایش مییابد.
به هر حال هر چند دولت و حکومت جمهوری اسلامی در ایران در این روزهای سخت با اهداف غیرفرهنگی و غیراجتماعی میخواهند یلدا را پرشور و با هیجان برگزار و توجه ایرانیان را از مشکلاتی که هماکنون با آن دستبهگریبان هستند منحرف کنند اما وقتی جوالدوز مشکلات و سختیهای گوناگون جان ایرانیان را مجروح و فریاد آنان را به آسمان بلند کرده است، کسی نمیتواند حتی با لبخند مصنوعی، خود را شادمان نشان دهد.

