کدام ایران پیش روی ماست؟

جهانصنعت– دکتر جواد صالحیاصفهانی، اقتصاددان و استاد دانشگاه در ویرجینیاتک آمریکا در پروجکت سیندیکیت مینویسد: «تنها با دوام آوردن در برابر یک جنگ کوتاه با دو قدرت هستهای، جمهوری اسلامی میتواند نوعی پیروزی را ادعا کند اما اینکه مردم عادی ایران نیز چنین احساسی داشته باشند، بستگی به راهبردی دارد که رهبری کشور اکنون انتخاب میکند: سختگیری ایدئولوژیک و نظامیسازی یا نوسازی اقتصادی و بازسازی؟
جنگ ۱۲روزهای که ایران را رودرروی اسرائیل و ایالات متحده- دو قدرت هستهای- قرار داد، از آن دست منازعاتی است که به همه طرفها اجازه میدهد ادعای پیروزی کنند.
برای جمهوری اسلامی، این اعلام پیروزی به سرعت مطرح شد و بر این واقعیت استوار بود که رژیم همچنان پابرجاست. با وجود تلفات سنگین و ویرانی گسترده، فروپاشی، شورش یا تغییر رژیم رخ نداد.
برای بسیاری از ایرانیان، بهویژه مخالفان در خارج از کشور (که برخی از آنها- از رضا پهلوی تا سازمان مجاهدین خلق- علنا از حملات استقبال کردند)، شدت حملات نشانهای از قصد براندازی حکومت بود اما شورش داخلی بعید بود زیرا آنهایی که خواستار آن بودند، مقبول مردم نبودند. طبقه متوسط شهری- ستون فقرات زندگی مدنی و حرفهای ایران- حاضر نبود برای دو قدرت خارجی که با دههها فشار و خشونت در منطقه شناخته میشوند، دست به قیام بزند.
اینکه مردم عادی ایران «پیروز» شدهاند یا نه، بستگی به آینده دارد: واکنش حکومت چگونه خواهد بود، زیرساختهای غیرنظامی چقدر سریع بازسازی میشوند و آیا به طبقه متوسطی که در برابر بمباران بیرحمانه پرچمداری کرد، امتیازی داده میشود یا خیر.
تغییرات از پیش از حملات اسرائیل آغاز شده بود. از میانه سال ۲۰۲۳، جمهوری اسلامی نشانههایی از چرخش راهبردی به درون نشان داد. پس از حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل، ایران مستقیما وارد جنگ نشد؛ حتی در واکنش به فشارهایی که به متحدانش در لبنان و سوریه وارد آمد.
پس از اعتراضات گسترده سال ۲۰۲۲ که به دنبال مرگ مهسا امینی در بازداشت رخ داد، حکومت نظارت خیابانی بر پوشش زنان را کاهش داد. نگارنده که در آوریل گذشته به تهران و چند شهر کوچک سفر کرده بود، متوجه تغییرات محسوسی در صحنه شهری شد: بسیاری از زنان (هرچند نه اکثریت) بدون پوشش سر در خیابان بودند و در کافههایی که در سراسر شهرهای ایران رشد یافتهاند، با مردان جوان آزادانه معاشرت میکردند.سپس در ژوئن ۲۰۲۴، مسعود پزشکیان به طرز غافلگیرکنندهای به ریاست جمهوری رسید. او که چهرهای اصلاحطلبتر است، جایگزین ابراهیم رییسی شد؛ محافظهکاری که بر اجرای سختگیرانه حجاب و سرکوب اعتراضات تمرکز داشت. (رییسی در ماه پیش از انتخابات در سانحه سقوط بالگرد جان باخت.) پزشکیان در مقابل، پس از تصویب قانون جدید حجاب، از اجرای آن خودداری کرد و اجازه داد هنجاری اجتماعی تازه شکل بگیرد.
افزون بر این، وضعیت اقتصادی ایران به آن وخامتی که در رسانههای خارجی تصویر میشود، نیست. هرچند آمارها وضعیت درخشانی را نشان نمیدهند اما نشانهای از فروپاشی قریبالوقوع نیز نیست. با وجود تحریمهای سختگیرانهای که در سال ۲۰۱۸ پس از خروج ترامپ از برجام اعمال شد، اقتصاد به آرامی در حال بازیابی است. تا سال ۲۰۲۴، تولید ناخالص داخلی از سطح ۲۰۱۸ فراتر رفت و رشد اقتصادی به طور میانگین حدود ۳درصد در سال بود- که با صادرات نفت و تساهل دولت بایدن در اجرای تحریمها تقویت شد. همچنین، دادههای پیمایشی نشان میدهند که هزینه سرانه واقعی (تعدیل شده با تورم) در سالهای اخیر روبه افزایش بوده است.
انتصابات پزشکیان- از جمله یک وزیر رفاه و کار پیشرو و یک وزیر اقتصاد جوان تحصیلکرده شیکاگو- نشانهای از چرخش به سوی مدیریت اقتصادی بهتر بود. در داخل، بحثی جدی در جریان است که آیا ایران میتواند به هدف رشد ۸درصدی که در بودجهها و برنامههای پنجساله ذکر میشود، دستیابد یا نه. اجماع میان اقتصاددانان این است: «بدون رفع تحریمها نه»- و این امر خود نیازمند دیپلماسی است، نه موشک.
در هر حال، اصلاحات اقتصادی دولت پزشکیان – از جمله احیای برنامه نوآورانه پرداخت نقدی که در سال ۲۰۱۰ آغاز شده بود- احتمالا تمایل طبقه متوسط شهری برای ایستادن کنار حکومت در برابر حملات هوایی اسرائیل را تقویت کرد. واکنش نسبتا متعادل ایران به حمله آمریکا به سایتهای هستهای خود نیز نشان میدهد که اولویت رهبران کجاست. آنان درگیری مجدد را انحرافی از ماموریت توسعهای میدانند که در «سند چشمانداز ۲۰ساله» سال۱۳۸۴ ترسیم شده بود تا ایران را تا سال۱۴۰۴ (۲۰۲۵ میلادی) در زمره قدرتهای برتر منطقه قرار دهد.
اکنون پرسش فوری این است که آیا جنگ اخیر ایران را به سوی نظامیسازی بیشتر و گسترش نقش دولت در اقتصاد سوق میدهد، یا به سوی آزادی بیشتر برای جامعه مدنی و بخشخصوصی؟ بسیاری به یاد دارند که چگونه جنگ هشتساله با عراق به سهمیهبندی، برنامهریزی متمرکز و سلطه نهادهای وابسته به دولت انجامید. نزدیک به دو دهه اصلاحات طول کشید تا اصول بازار بازگشته و بخشخصوصی احیا شود.
امروز ایران ممکن است در موقعیت بهتری باشد چرا که این جنگ محدودتر بود و بخش خصوصی و نهادهای بازار استوارتر هستند. همانگونه که جنگ ایران و عراق به سرمایهگذاریهای توسعهای وسیعی انجامید که نقش جوامع روستایی را به رسمیت شناخت، این جنگ نیز ممکن است به ژستی مشابه برای طبقه متوسط شهری منجر شود. در صورت تحقق، این میتواند به اجماعی اجتماعی (وفاق) منجر شود که پزشکیان به دنبال آن است.
دو دهه پیش، شوخی رایج در ایران این بود که جمهوری اسلامی راهبردی یکپارچه در قبال کره داشت: گاه شبیه شمالی میشد، گاه جنوبی. اکنون ایران در برابر انتخابی مشابه قرار دارد. مدل کرهشمالی- با بازدارندگی هستهای، سرکوب دگراندیشی و مرزهای بسته- برای برخی ممکن است جذاب باشد اما اکثر ناظران آشنا با فرهنگ، مذهب، تاریخ و روحیه ایرانیان آن را گزینهای واقعگرایانه نمیدانند- حتی پس از جنگی که شکنندگی ایران در نبود تسلیحات هستهای را آشکار کرد.
بیتردید، تنشی میان بازسازی نظامی و رسیدگی به نیازهای غیرنظامی- از تامین آب گرفته تا توزیع بنزین و اشتغال جوانان- وجود خواهد داشت. خوشبختانه، برخلاف تجمیع نظامی، بازسازی اقتصادی را میتوان از طریق سیاستهایی فراگیر پیش برد که مشارکت بخش خصوصی را جلب کند و تعارض بودجهای میان دفاع و توسعه را کاهش دهد.
اگر آتشبس برقرار بماند، پرسش اصلی دیگر این نخواهد بود که چه کسی پیروز شد یا شکست خورد. بلکه این خواهد بود که آیا ایران از این توقف برای تمرکز دوباره بر توسعه اقتصادی استفاده میکند یا اینکه زخم جنگ باعث تصلب ایدئولوژیک خواهد شد. گزینه توسعهمحور ممکن است بهدلیل ماهیت نظام سیاسی محدود باشد اما گزینه مقابل- قرار گرفتن در وضعیت دائمی جنگ- از نظر اقتصادی و اجتماعی غیرقابل دوام است.