کالبدشکافی «درونگرایی صنعتی» در چین
جهانصنعت– اندکی به حال کادرهای حزب کمونیست چین دل بسوزانید. در سپتامبر ۲۰۲۳ به دستور شی جینپینگ آنان با شتاب تمام بهسمت ساخت «نیروهای تولیدی با کیفیت جدید» رفتند. هنوز دوسال نگذشته بود که رهبر عالی آنان را بهخاطر سرمایهگذاری بیش از حد در بخشهای نوپای فناوری سرزنش و دستور یک کارزار تمامعیار علیه «درونگرایی» (involution) صادر کرد. گویی این سردرگمی کافی نبوده و رهبران عالیرتبه حزب این هفته در چهارمین اجلاس عمومی (پلنوم) گردهم آمدند و در بیانیهای خواستار شتاببخشی به خودکفایی صنعتی و فناورانه شدند.
دستکم پکن اکنون به وجود ظرفیت مازاد صنعتی گسترده و پیامدهای زیانبار آن اذعان دارد: ظرفیتهای استفادهنشده، جنگهای قیمتی مخرب، حاشیه سود فشرده شرکتها و رکود تورمی مقاوم. اصطلاح «درونگرایی» تنها یک واژه رایج در اینترنت برای اشاره به این بیماریهای خودتخریبگر است. کارزار جدید ضد درونگرایی در واقع بازتکرار همان نبردهای قدیمی علیه مازاد و عدمتوازن ناشی از سرمایهگذاری دولتی است. همچون گذشته هرگونه تسکین چه برای شرکتهای چینی و چه برای رقبای خارجیشان موقتی خواهد بود. چرا این پدیده در برابر تلاشهای مکرر برای ریشهکنی مقاومت کرده؟ زیرا ساختار بنیادین اقتصاد سیاسی چین آن را بازتولید میکند. در نظام چین دولت مرکزی کنترل سختی بر تصمیمات سیاسی، مدیریتی و راهبردی دارد اما به کادرهای محلی آزادی قابلتوجهی در سیاستگذاری اقتصادی میدهد.
مقامهای منطقهای نهتنها براساس عملکرد مطلق بلکه برمبنای عملکرد نسبی در مقایسه با همتایان خود پاداش یا تنبیه میشوند. نتیجه رقابتی شدید است که در آن رهبران محلی در پی جذب سرمایهگذاری، رشد و صنعتیسازی هستند. بنابراین اقدامات سرکوبگرانه دولت مرکزی تنها میتواند موقتا ظرفیت مازاد را مهار یا آن را به صنایع جدید منتقل کند اما هرگز از بین نمیبرد. این مدل گرچه موتور پویایی چشمگیر اقتصاد چین بوده اما همزمان بهطور مداوم سرمایهگذاریهای افراطی و تکراری میان مناطق مختلف ایجاد کرده است بهویژه در صنایعی که در مقاطع مختلف بهعنوان «اولویت راهبردی» شناخته شدهاند. زمانی که شی جینپینگ در سال۲۰۱۲ به قدرت رسید وعده داد که چرخ اقتصاد چین را از «رشد پرسرعت» به «رشد باکیفیت» تغییر دهد. طبق این فرمول جدید دیگر صرفا تولید رقمهای بالای GDP کافی نبود. کادرهای محلی باید منابع را به صنایعی هدایت میکردند که از سوی رییسجمهور مورد تایید بوده و از صنایعی که از چشم او افتاده بودند، دوری میجستند. خطر عدول از اولویتهای رییسجمهور تنها از دست دادن ترفیع نبوده بلکه اجرای نیمبند سیاستها میتواند باعث تحقیقات ضدفساد شود. با چنین فشارهایی جای شگفتی نیست که استانها برای ساخت بزرگترین مرکز هوشمصنوعی عظیمترین خوشه نیمهرسانا یا جدیدترین پایگاه تولید خودروهای برقی با یکدیگر رقابت کنند. در نیمه نخست امسال استان کشاورزی «آنهوئی» به اندازه استان صنعتی ساحلی «جیانگسو» تجهیزات نیمهرسانا وارد کرد. استان «شانشی» که بیشتر به خاطر معادن زغالسنگش شناخته میشود تا برنامهنویسی طرحی موسوم به «برنامه اقدام» برای ایجاد صنعتی به ارزش ۱۰۰میلیارد یوآن (۱۴میلیارد دلار) در زمینه هوشمصنوعی طی ۱۰سال آینده آغاز کرده است. افسانه انقلابی حزب کمونیست چین حزب را به «علفهای هرز وحشی» تشبیه میکند که «در برابر آتشسوزی مقاوماند و با نسیم بهار دوباره میرویند». همین توصیف را میتوان درباره ظرفیت مازاد صنعتی چین نیز به کار برد. با این حال این به معنای آن نیست که درونگرایی سرانجام ماشین صنعتی چین را خواهد بلعید. برعکس همان سازوکاری که سرمایهگذاریهای بیرویه و رقابت فرسایشی را به وجود میآورد همزمان قهرمانان ملیای میسازد که آماده درهمکوبیدن رقبای خارجی هستند. شرکتهای چینی که از چرخه طاقتفرسای درونگرایی جان سالم به در میبرند سختجانتر میشوند یعنی میآموزند که بهسرعت مقیاس خود را گسترش داده، بیامان هزینهها را کاهش دهند و با حاشیههای سود بسیار اندک زنده بمانند.
جنگهای قیمتی شدید در داخل عطش آنان را برای تسخیر بازارهای خارجی بیشتر میکند. امروزه چین ۵۵درصد فولاد جهان، ۵۷درصد کشتیهای تجاری، ۷۶درصد باتریهای لیتیوم-یونی، بیش از ۶۰درصد خودروهای برقی و ۸۰درصد محصولات فتوولتائیک حتی با وجود درونگرایی مزمن در این بخشها را تولید میکند. چنین توان تولیدی عظیمی سبب میشود که پکن انگیزه اندکی برای اصلاح بنیادی نظام حکمرانی اقتصادی خود جز گاهی هرسکردن مازاد سرمایهگذاری دولتی داشته باشد.
بیانیه پایانی چهارمین پلنوم نیز جاهطلبی فناورانه- صنعتی همهجانبه چین را تایید میکند زیرا بر «ارتقای صنایع سنتی و همچنین پرورش، تقویت و گسترش صنایع نوظهور و آیندهمحور» تاکید دارد. از این رو درونگرایی به حوزههای جدید نیز گسترش خواهد یافت. اکنون چین دارای ۵۸شرکت سازنده ماهواره، ۳۰شرکت تولیدکننده موشک و بیش از ۶۰شرکت سازنده ربات انساننماست. تحلیلگران داخلی از هماکنون هشدار میدهند که ظرفیت تولید در این بخشها بیش از تقاضاست و شرکتها ناچارند برای بقا به بازارهای خارجی «بیرون روند». الگو باردیگر تکرار میشود: آنچه بهصورت مازاد در داخل آغاز شده میتواند در نهایت به برتری در خارج بینجامد.
