چرا پوتین تن به مصالحه نمی‌دهد؟

محمدرضا ستاری
کدخبر: 581729

محمدرضا-ستاری

محمدرضا ستاری

این روزها موضوع صلح اوکراین و طرح ۲۸ماده‌ای ترامپ برای پایان جنگ تبدیل به خبر یک رسانه‌های بین‌المللی شده است. یعنی در حالی که ترامپ تا امروز به اوکراین مهلت داده که طرح او را برای پایان دادن جنگ بپذیرد و از سوی دیگر کشمکش‌ها برای تعدیل این طرح از سوی اروپایی‌ها ادامه دارد، در تازه‌ترین تحولات صورت گرفته، چند اتفاق قابل‌توجه پیرامون این موضوع صورت گرفته است.

نخست اینکه گفته می‌شود بخش زیادی از طرح پیشنهادی ترامپ در مذاکرات ژنو از سوی اروپایی‌ها تعدیل شده است. از سوی دیگر اعلام شده که اوکراین با این طرح موافقت کرده، همچنین در حالی که ترامپ دستیابی به توافق را بسیار نزدیک خوانده است، روس‌ها از عدم پیشرفت در مذاکرات خبر داده، فرانسه خواستار اصلاحات در طرح ترامپ شده و نمایندگان آمریکا و روسیه نیز در ابوظبی در حال مذاکره هستند.

تمامی این تحولات در حالی رخ داده که برای صلح در اوکراین فارغ از اینکه ایالات متحده، اروپا یا اوکراینی‌ها چه نظری دارند، باید به شرایط روسیه توجه کرد. در واقع روس‌ها برای تن دادن به صلح پس از سه سال و نیم جنگ، دو موضوع را برای خود برجسته می‌دانند و تا این موارد برای آنها حل‌وفصل نشود، بعید به نظر می‌رسد که به راحتی دست از جنگ بکشند. اولین مورد این است که پوتین برای مصالحه با اوکراین یا به تعبیری بهتر غرب، باید دستاوردی را کسب کند که بتواند آن را به مردم روسیه بفروشد یعنی از فردای روز آتش‌بس باید کارتی را در اختیار داشته باشد که بتواند بیش از سه سال و نیم جنگ و همچنین تحریم‌های همه‌جانبه بین‌المللی را در داخل کشورش توجیه کند بنابراین مهم‌ترین دستاورد برای او الحاق سرزمین‌های اوکراینی خواهد بود؛ امری که گویا آمریکایی‌ها روی آن توافق دارند اما اروپا و اوکراین بنا بر ملاحظات ژئوپلیتیکی و ملی تا آنجا که می‌توانند در مقابل آن مقاومت می‌کنند. در همین رابطه لازم به ذکر است که حدود ۲۰‌درصد از استان‌های شرقی اوکراین اکنون در تصرف روسیه قرار دارد و به همین دلیل مسکو سعی می‌کند از این کارت نه‌تنها پای میز مذاکره بلکه جهت کسب دستاورد جنگی از آن نهایت بهره‌برداری را داشته باشد.

دومین مساله مهم برای پوتین برای پایان دادن به جنگ، بحث شیفت اقتصاد جنگی به اقتصاد عادی است که در صورت عدم موفقیت در این بخش، پیامدها و تبعات زیادی برای او طی ماه‌ها و سال‌های پس از جنگ خواهد داشت. می‌دانیم که تحریم‌های گسترده علیه روسیه، آنچنان که برخی تحلیلگران پیش‌بینی می‌کردند، اقتصاد روسیه را به زانو در نیاورده است. این امر به خاطر آن است که روسیه تمام توان تولیدی و اقتصادی خود را در خدمت جنگ درآورده‌ و به همین دلیل نه‌تنها رشد اقتصادی حدود ۴‌درصدی را تجربه کرده بلکه میزان بیکاری نیز مطابق با آمارهای منتشر شده به زیر ۸‌درصد رسیده است. علاوه بر این با توجه به مهاجرت نیروی انسانی ماهر، بازار کار در روسیه نیز رونق گرفته و دستمزدها هم به میزان قابل‌توجهی افزایش یافته است.در نتیجه در فردای روز پس از جنگ، وقتی که اقتصاد جنگی روسیه به اقتصاد عادی شیفت پیدا کند، تازه معضل رکود تولید و کاهش رشد اقتصادی برای مسکو آغاز می‌شود. به‌همین دلیل است که کرملین تلاش می‌کند در مذاکرات، امتیازات حداکثری جهت لغو برخی تحریم‌های اقتصادی را در دستور کار قرار دهد. علاوه بر این برای شخص پوتین نشستن پای میز مذاکره با زلنسکی نیز به نوعی شکست اقتدار داخلی و رسانه‌‌ای محسوب می‌شود. در نتیجه تا این موارد برای مسکو حل‌وفصل نشود بعید به نظر می‌رسد که پوتین تن به مصالحه بدهد زیرا در غیر این صورت جنگ فعلی برای او از وضعیت موجودی، ماهیت وجودی پیدا کرده و وی ناچار به ادامه آن خواهد بود؛ امری که برای ایالات‌متحده به عنوان یکی از بزرگ‌ترین برندگان جنگ اوکراین فرصتی بسیار مناسب محسوب می‌شود تا بتواند علاوه بر نگه داشتن روس‌ها در بن‌بست، اروپایی‌ها را نیز هرچه بیشتر وادار به تمکین از خواسته‌های واشنگتن کند.

وب گردی