«جهان‌صنعت» به بررسی بازارها در شرایط فورس‌ماژور می‌پردازد؛

پیوند ناگسستنی جنگ و بازار سرمایه

گروه بورس
کدخبر: 540120
بازارهای مالی به شدت تحت تأثیر جنگ قرار می‌گیرند و واکنش آن‌ها ترکیبی از ترس، احتیاط و فرصت‌طلبی است که با ابزارهای نوین مدیریت شوک‌ها، همچنان حیاتی و انعطاف‌پذیر باقی می‌مانند.
پیوند ناگسستنی جنگ و بازار سرمایه

جهان‌صنعت- بازارهای مالی همواره آینه‌ای شفاف از وضعیت سیاسی، اجتماعی و روانی جوامع بوده‌اند و از میان همه رخدادهای خارجی، جنگ بیش از هر عامل دیگری قدرت برهم‌زدن تعادل این بازارها را دارد. در حقیقت جنگ پدیده‌ای است که بر تمام اجزای اقتصاد تاثیر می‌گذارد؛ از زنجیره تامین جهانی گرفته تا نرخ بهره، از بهای انرژی تا سیاست‌های پولی دولت‌ها اما وقتی نوبت به بازارهای سرمایه می‌رسد، واکنش‌ها ترکیبی پیچیده از ترس، احتیاط، امید و حتی فرصت‌طلبی است. بورس‌ها برخلاف تصور عمومی، نه ‌فقط قربانیان جنگ که گاهی نیز ابزارهایی برای پیش‌بینی، مدیریت و حتی مهار اثرات آن بوده‌اند.

در قرن بیستم، دو جنگ جهانی به ‌طور مستقیم چهره بازارهای مالی را دگرگون کردند. در سال۱۹۱۴، با آغاز جنگ جهانی اول، بسیاری از بورس‌های بزرگ جهان ازجمله لندن، پاریس، فرانکفورت و حتی نیویورک به حالت تعلیق درآمدند. ترس از فروش گسترده سهام توسط خارجی‌ها، بی‌ثباتی نرخ ارز و کاهش اعتماد عمومی به دولت‌ها باعث شد که بازارها ناچار به بستن درهای خود شوند. بورس نیویورک نزدیک به چهار ماه تعطیل شد؛ رویدادی بی‌سابقه که هنوز هم طولانی‌ترین تعطیلی رسمی این بازار محسوب می‌شود. در واقع بسته ‌شدن بازارها خود نشانه‌ای از عدم آمادگی زیرساخت‌های اقتصادی برای مدیریت شوک‌های امنیتی بود.

در جنگ جهانی دوم اوضاع متفاوت بود. از یک سو، زیرساخت‌های اقتصادی کشورهای درگیر، پس از تجربه جنگ اول، انعطاف‌پذیرتر و باثبات‌تر شده بود و از سوی دیگر، نقش حیاتی بازارهای سرمایه در تامین مالی جنگ شناخته شده بود. در آمریکا، بازار سهام پس از ورود رسمی این کشور به جنگ، نه‌تنها به تعطیلی نرفت، بلکه به ‌دلیل رونق صنایع نظامی، شاهد رشد قابل‌ توجهی شد. مفهوم «اقتصاد جنگی» دقیقا در همین سال‌ها شکل گرفت؛ اقتصادی که گرچه در دل بحران بود اما به ‌دلیل انبوهی از قراردادهای دولتی، اشتغال بالا و تولید مداوم، جریان نقدینگی پایداری را در بازارها رقم زد. تمام جنگ‌ها از این قاعده پیروی نمی‌کنند. در جنگ کره، جنگ ویتنام، حمله شوروی به افغانستان یا حتی جنگ‌های خلیج‌فارس، بازارها واکنش‌های متفاوتی داشتند؛ گاهی ریزش شدید، گاهی نوسان کوتاه‌مدت و گاهی بی‌تفاوتی محض. تفاوت در واکنش‌ها ناشی از عوامل مختلفی است: مدت زمان جنگ، درگیری مستقیم یا غیرمستقیم کشور درگیر با اقتصاد جهانی، موقعیت ژئوپلیتیک منطقه، نوع ساختار بازار و عمق آن و البته نحوه مدیریت بحران توسط دولت‌ها.

بازارهای مدرن برخلاف گذشته دارای ابزارهایی برای تقابل با شوک‌های امنیتی هستند. ابزارهایی مانند توقف معاملات ‌(Circuit Breaker)، معاملات آتی (Futures)، بیمه پرتفوی از طریق آپشن‌ها (Options)، صندوق‌های قابل معامله در بورس با تمرکز بر صنایع دفاعی یا طلا و شبکه‌های اطلاع‌رسانی سریع و شفاف. همه اینها کمک می‌کند تا بازارها نه‌فقط فرو نپاشند، بلکه به سرعت خود را با واقعیت جدید وفق دهند.

با این حال، تجربه نشان داده که در هر جنگی، نخستین قربانی «اعتماد» است و بازار سرمایه بیش از هر چیز به اعتماد زنده است. سقوط بورس‌ها در اولین روزهای جنگ، معمولا نه ناشی از واقعیت اقتصادی، بلکه بازتاب روانی از ترس جمعی سرمایه‌گذاران است. در چنین شرایطی، آنچه حیاتی است، نه فقط عملکرد اقتصادی که رفتار دولت‌ها و نهادهای ناظر بازار است. اینکه آیا به ‌دنبال شفاف‌سازی و آرام‌سازی فضا هستند یا با تصمیمات شتاب‌زده فضا را ملتهب‌تر می‌کنند.

این مقدمه بستری است برای تحلیل دقیق‌تر واکنش بازارهای مالی در دوران معاصر‌ و به ‌ویژه بررسی جنگ‌های منطقه‌ای و تاثیر آنها بر بورس‌های نوظهور. در ادامه با بررسی موردی جنگ‌های قرن بیست‌و‌یکم وارد تحلیلی عمیق‌تر خواهیم شد از آنچه بازارها در برابر گلوله‌ها، موشک‌ها و سایه‌ سنگین ناامنی تجربه می‌کنند.

از ۱۱ سپتامبر تا اوکراین؛ تاب‌آوری یا فروپاشی؟

ورود به قرن بیست‌ویکم با یکی از تکان‌دهنده‌ترین وقایع تاریخ معاصر همراه بود؛ حمله تروریستی ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ به برج‌های دوقلوی نیویورک. این اتفاق که کمتر از دو ساعت طول کشید، بیش از هر جنگ رسمی، بازارهای مالی جهان را با شوک روبه‌رو کرد. بورس نیویورک بلافاصله تعطیل شد و چهار روز بعد در بازگشایی تاریخی خود بدترین سقوط روزانه شاخص داوجونز تا آن زمان را تجربه کرد. با این حال در کمتر از یک ماه، بسیاری از شاخص‌ها بازیابی شدند. این اتفاق نشان داد که حتی در شرایطی که خاک یک کشور قدرتمند مستقیما هدف قرار می‌گیرد، اگر اعتماد عمومی و عملکرد دولت‌ها درست باشد، بازارها می‌توانند خود را ترمیم کنند.

در دهه‌های بعد، الگوهای جدیدی از جنگ‌ها شکل گرفتند، دیگر فقط نبردهای کلاسیک نبودند، بلکه جنگ‌های نامتقارن، سایبری، نیابتی و منطقه‌ای جای خود را در صحنه بین‌المللی باز کردند. حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، حمله ناتو به لیبی، جنگ داخلی سوریه، درگیری‌های یمن و نهایتا جنگ روسیه و اوکراین، همگی نشان دادند که در قرن حاضر، واکنش بازارها به جنگ دیگر الگوی واحدی ندارد.

آزمونی برای بازارهای نوین

یکی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین آزمون‌های بازارهای مالی در دهه اخیر، حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ بود. بلافاصله پس از آغاز حمله، بورس مسکو معاملات را متوقف کرد؛ تصمیمی که نه‌تنها به ‌خاطر حفظ ثبات داخلی بلکه به‌ دلیل فرار سرمایه خارجی و احتمال سقوط تاریخی شاخص‌ها اتخاذ شد. همزمان موج تحریم‌های غربی، دسترسی بانک مرکزی روسیه به ذخایر ارزی‌اش را قطع کرد و روبل در برابر دلار به‌ شدت سقوط کرد. بازارهای اروپایی و آمریکا هم با افت شدید آغاز شدند، به ‌ویژه سهام شرکت‌های درگیر در زنجیره انرژی و حمل‌ونقل. اما این پایان ماجرا نبود. در کمتر از سه ماه، با افزایش قیمت نفت، گاز، غلات و فلزات اساسی، برخی بورس‌ها نه‌تنها به شرایط قبلی بازگشتند، بلکه رشد هم کردند. شرکت‌های انرژی، صنایع نظامی، سازندگان تجهیزات جنگی و حتی شرکت‌های نرم‌افزاری حوزه امنیت سایبری، سودآوری فوق‌العاده‌ای را تجربه کردند. اینجا بود که بسیاری از سرمایه‌گذاران درک کردند که جنگ نه‌ فقط تهدید که می‌تواند برای برخی بخش‌ها فرصت باشد.

از طرف دیگر، بازار رمزارزها نیز در این دوره نقشی جدید ایفا کرد. به ‌ویژه در اوکراین که دولت آن کمک‌های مردمی و بین‌المللی را از طریق بیت‌کوین و اتریوم دریافت کرد. این روند نشان داد که رمزارزها، به‌ عنوان دارایی‌های غیرمتمرکز می‌توانند در شرایط بحرانی، جایگزین زیرساخت‌های بانکی سنتی شوند. بسیاری از تحلیلگران، جنگ اوکراین را نقطه عطفی در مشروعیت‌بخشی به رمزارزها به‌ عنوان ابزار تامین مالی در زمان بحران دانستند.

ابزارهای مدرن مدیریت ریسک در جنگ

در بسیاری از بورس‌های بزرگ دنیا، اکنون ابزارهایی برای جلوگیری از سقوط آزاد بازارها در نظر گرفته شده است. یکی از مهم‌ترین این ابزارها، «قطع‌کننده خودکار معاملات‌(Circuit Breaker) » است؛ سیستمی که اگر شاخص بازار بیش از حد مشخصی در یک روز سقوط کند، به ‌طور خودکار معاملات را برای مدتی متوقف می‌کند. این ابزار در بحران‌های امنیتی و نظامی، به ‌ویژه در آسیا و آمریکا، بارها فعال شده و توانسته تا حدی جلوی وحشت جمعی را بگیرد.

تنوع بالای ابزارهای مالی مانند قراردادهای آتی، صندوق‌های پوشش ریسک، معاملات آپشن و صندوق‌های طلا، این امکان را به سرمایه‌گذاران داده که در شرایط بحرانی نیز پوزیشن‌های خود را هج کرده و ضررهای احتمالی را مدیریت کنند. بازارهایی که چنین ابزارهایی ندارند- مانند بسیاری از بورس‌های خاورمیانه و آمریکای جنوبی- در برابر جنگ بسیار شکننده‌تر هستند.

بازارهای مدرن همچنین از مزیت اطلاع‌رسانی فوری برخوردارند. بر خلاف قرن گذشته که اطلاعات تنها از طریق روزنامه‌ها و کانال‌های رسمی به سرمایه‌گذاران می‌رسید، امروزه پلتفرم‌هایی مانند بلومبرگ، رویترز، توئیتر و تلگرام، اخبار جنگی را در لحظه مخابره می‌کنند.  این حجم اطلاعات، گرچه می‌تواند باعث نوسانات هیجانی شود اما در مجموع به تصمیم‌گیری آگاهانه‌تر کمک می‌کند.

جنگ‌های قرن بیست‌ویکم نشان داده‌اند که تاثیر جنگ بر بازار، نه فقط به ماهیت خود جنگ، بلکه به ساختار بازار، توان زیرساختی، نوع صنایع غالب و نحوه مدیریت بحران وابسته است. بازارهایی که ابزار دارند، تنوع دارند، نقدشوندگی بالا دارند و از مداخلات عجولانه دولتی به دورند، می‌توانند حتی در دل آتش جنگ، مسیر خود را پیدا کنند.

خاورمیانه زیر سایه جنگ

خاورمیانه منطقه‌ای است که شاید بیش از هر جای دیگری در جهان، با جنگ، انقلاب، ترور، تحریم و ناپایداری سیاسی عجین بوده است.

همین ویژگی باعث شده که بورس‌ها و بازارهای مالی در این منطقه، همواره در مرز شکنندگی و تاب‌آوری حرکت کنند. در این بخش به بررسی تجربه برخی کشورهای مهم منطقه در مواجهه با تنش‌های نظامی و امنیتی می‌پردازیم تا ببینیم کدام بورس‌ها توانسته‌اند از درون بحران، الگویی برای تداوم حیات بسازند و کدام‌ها در برابر آتش فرو ریخته‌اند.

بورس ترکیه؛ تاب‌آوری در نوسانات سیاسی

یکی از جالب‌ترین نمونه‌های منطقه، بازار سرمایه ترکیه است. ترکیه کشوری است با سابقه کودتا، تنش نظامی با کردها، درگیری مرزی با سوریه، حملات تروریستی متعدد و حتی درگیری مستقیم با ارتش روسیه در آسمان سوریه اما با وجود این فضای ناپایدار، بورس استانبول در سال‌های اخیر نه‌تنها از هم نپاشیده، بلکه در برخی مقاطع، رشدهای خیره‌کننده‌ای نیز تجربه کرده است.

راز این تاب‌آوری را باید در چند عامل جست‌وجو کرد؛ اول، تنوع بالای صنایع در بورس استانبول، از بانک‌ها و شرکت‌های فناوری گرفته تا صنایع صادراتی و انرژی، دوم، انعطاف‌پذیری بالای سیاستگذاران در ایجاد خطوط اعتباری حمایتی و کنترل نرخ بهره و سوم، جریان قدرتمند سرمایه‌گذاران خرد داخلی که با وجود تورم بالا و کاهش ارزش لیر، همچنان بورس را مأمن امن‌تری نسبت به سایر بازارها تلقی می‌کنند.البته این به معنای مصونیت بورس ترکیه از جنگ و بحران نیست.

سقوط شدید شاخص‌ها پس از کودتای نافرجام ۲۰۱۶ یا ریزش‌های سنگین در آغاز عملیات‌های مرزی علیه سوریه نشان می‌دهد که ریسک سیاسی همچنان جدی است اما بورس ترکیه اثبات کرده که می‌تواند حتی پس از شوک‌های عمیق نیز خود را بازیابی کند.

عربستان سعودی و بورس نفت‌محور

بورس تداول عربستان با اختلاف بزرگ‌ترین بازار سرمایه جهان عرب است. وابستگی شدید اقتصاد این کشور به نفت باعث شده جنگ و امنیت در خاورمیانه برای بورس عربستان معنایی متفاوت داشته باشد. به‌ عنوان مثال، در جریان حمله پهپادی به تاسیسات آرامکو در سال ۲۰۱۹ که تولید نفت عربستان را به ‌شدت کاهش داد، شاخص تداول سقوطی کوتاه‌مدت را تجربه کرد اما با بازسازی سریع تاسیسات و حمایت‌های دولتی، شاخص در کمتر از یک ماه به سطح پیشین بازگشت.

در جنگ‌های نیابتی عربستان در یمن یا تنش‌های مرزی با ایران و قطر، بورس این کشور در کوتاه‌مدت دچار شوک می‌شود اما باز هم به دلیل پشتوانه قوی مالی دولت و سیاست‌های حمایتی بانک مرکزی، نوسانات بلندمدت چندان چشمگیر نیست. عربستان همچنین با عرضه آرامکو در بورس، گام مهمی در تقویت سرمایه‌گذاری داخلی و افزایش مشارکت بخش خصوصی برداشت؛ حرکتی که در بلندمدت می‌تواند تاب‌آوری بازار سرمایه این کشور را در برابر بحران‌ها افزایش دهد.

بورس مصر؛ قربانی انقلاب و ناامنی

بر خلاف عربستان و ترکیه، بورس مصر تجربه‌ای تلخ از مواجهه با ناآرامی‌های سیاسی دارد. در جریان انقلاب ۲۰۱۱ که به سرنگونی حسنی مبارک منجر شد، بورس مصر برای نزدیک به دو ماه تعطیل شد. پس از بازگشایی، شاخص‌ها سقوطی بیش از ۳۰درصد را ثبت کردند. سرمایه‌گذاران خارجی به ‌شدت از بازار خارج شدند و اعتماد عمومی نیز به شدت آسیب دید. این وضعیت تا سال‌ها ادامه داشت و تنها پس از ثبات نسبی دولت السیسی بود که بازار به آرامی توانست روند بازسازی را آغاز کند.

بورس مصر همچنان شکننده است؛ در برابر هر موجی از ناآرامی، شایعه جنگ داخلی یا تهدید تروریستی، بازار به ‌شدت نوسان می‌گیرد. علت این شکنندگی را باید در نبود ابزارهای مالی پیشرفته، عمق پایین بازار و وابستگی شدید به سرمایه‌گذاران خارجی دانست. مصر مثالی روشن از این واقعیت است که بازارهای نوظهور در غیاب زیرساخت‌های قوی، نمی‌توانند ضربه جنگ را تاب بیاورند.

بورس ایران میان تحریم، تهدید و تعطیلی

بازار سرمایه ایران طی چهار دهه گذشته بارها با تهدیدات امنیتی، تحریم‌های گسترده، ترور فرماندهان نظامی و فشارهای ژئوپلیتیک مواجه بوده است و هیچ‌کدام از این موارد تاکنون منجر به تعطیلی رسمی بورس نشده بودند اما تا خرداد۱۴۰۴. در پی تجاوز رژیم صهیونیستی به مراکز نظامی کشور و آغاز درگیری‌های مستقیم، سازمان بورس ایران با استناد به وضعیت موجود، تاکنون یک روز بازار را تعطیل کرده است.

این تصمیم گرچه از نظر فنی با هدف مدیریت شوک روانی و جلوگیری از سقوط شاخص‌ها اتخاذ شد اما به‌ شدت مورد انتقاد تحلیلگران قرار گرفت. تعطیلی بورس، هرچند موقت، نشانه‌ای است از عدم بلوغ کافی ساختارهای بازار در برابر بحران‌های نظامی. واقعیت این است که بورس ایران، به دلیل نبود ابزارهای مشتقه، توقف گسترده معاملات به بهانه‌ صف فروش، نبود صندوق‌های پوشش ریسک و همچنین فقدان شفافیت خبری، توانایی مقابله با بحران‌های ژئوپلیتیکی را به شکل مستقل ندارد. در نتیجه، در بزنگاه جنگ، چاره‌ای جز تعطیلی ندارد.

بورس‌های منطقه، در مواجهه با جنگ و بحران‌های امنیتی، رفتارهای بسیار متفاوتی از خود نشان داده‌اند. آنچه این تفاوت را رقم می‌زند، نه شدت جنگ، بلکه بلوغ ساختار بازار، تنوع ابزارها، شفافیت نهاد ناظر و سطح اعتماد سرمایه‌گذاران است. تعطیلی بورس به ‌جای تنظیم آن، نشانه‌ای است از ضعف سیستم، نه قدرت مدیریت بحران.

فورس‌ماژور در خدمت تعلیق بازار

در خرداد‌۱۴۰۴، پس از حمله مستقیم اسرائیل به زیرساخت‌های نظامی و پاسخ موشکی ایران، فضای کشور وارد وضعیت فوق‌العاده امنیتی شد. در میان تنش‌های شدید، سازمان بورس و اوراق بهادار تصمیم گرفت معاملات بازار سهام را تاکنون برای یک روز کاری تعطیل کند. این اقدام که با استناد به وضع موجود انجام شد، نخستین تعطیلی رسمی بازار سرمایه به دلایل نظامی از زمان تاسیس بورس تهران در دهه ۴۰ تاکنون بود.

در ظاهر این تعطیلی با هدف مدیریت هیجانات روانی و حفظ سرمایه سهامداران توجیه شد اما در عمق ماجرا، نشان از بحرانی ساختاری در بازار سرمایه ایران داشت؛ بحرانی که مدت‌هاست با پوشش ظاهری شاخص‌ها پنهان مانده اما در بزنگاه‌های تاریخی، خود را به‌روشنی نمایان می‌کند.

آیا تعطیلی بورس به نفع بازار بود؟

مدافعان این تصمیم استدلال می‌کنند که اگر بورس باز می‌ماند، در همان دقایق ابتدایی شروع معاملات با صف‌های فروش سنگین، ریزش شارپی شاخص‌ها و تخلیه کامل پرتفوی سرمایه‌گذاران حقیقی مواجه می‌شدیم. در چنین شرایطی احتمالا افت شاخص کل بیش از ۵۰‌هزار واحد فقط در روز نخست رخ می‌داد. افزون بر آن، نمادهای بزرگ دلاری بازار (مانند فولاد، فملی، شپنا، شستا و…) که عموما با نگاه به ریسک‌های ژئوپلیتیک معامله می‌شوند، به ‌شدت آسیب‌پذیر بودند.

با این نگاه، سازمان بورس سعی کرد در فاصله تعطیلی سه‌روزه، شرایط روانی را مدیریت کند، از طریق رسانه‌ها به اطمینان‌بخشی بپردازد و در صورت نیاز آمادگی لازم برای حمایت از بازار را از طریق صندوق تثبیت، بانک‌ها و حقوقی‌ها فراهم آورد.

منتقدان از زاویه‌ای متفاوت به موضوع نگریستند: آنها این اقدام را مداخله‌ای خام‌دستانه در مکانیسم بازار دانستند. به اعتقاد آنها، اگر قرار باشد هر بار که بحران نظامی یا شوک سیاسی رخ می‌دهد، بازار تعطیل شود، مفهوم سرمایه‌گذاری بلندمدت و قابل پیش‌بینی بودن بازار به‌کلی بی‌معنا می‌شود. بسیاری از سرمایه‌گذاران نهادی و خارجی، حتی با وجود تحریم‌ها، همواره به نوعی قابلیت نقدشوندگی در هر شرایطی امید بسته بودند تعطیلی بورس، این امید را  مخدوش کرد.

فقدان ابزارهای مدیریت بحران

ریشه اصلی بحران، در کمبود ابزارهاست. در بازارهای پیشرفته، در شرایط جنگی یا بحرانی، از ابزارهایی چون قراردادهای اختیار فروش، آتی شاخص، معاملات دوطرفه، صندوق‌های پوشش ریسک و حتی فروش استقراضی برای کنترل ریسک استفاده می‌شود. این ابزارها به بازیگران بزرگ و حرفه‌ای بازار اجازه می‌دهند که پوزیشن‌های خود را هج کنند و از نوسانات شدید مصون بمانند.

در مقابل، بورس ایران تقریبا هیچ‌یک از این ابزارها را به ‌طور عملیاتی در اختیار ندارد. حتی بازار مشتقه‌ای مانند آتی و آپشن سهام، عملا متوقف است. بازارگردان‌ها با محدودیت‌های جدی مواجه‌اند و نهادهای مالی نیز به دلیل ساختارهای سنتی یا مقررات محدودکننده، توان مداخله موثر ندارند. در نتیجه در موقعیتی که انتظار می‌رفت بازار به‌صورت حرفه‌ای و با ابزارهای مالی از سقوط مصون بماند، تنها راه‌حل موجود برای نهاد ناظر، «تعطیل کردن» بود؛ راه‌حلی که در بلندمدت برای سرمایه‌گذار به معنای افزایش ریسک حاکمیتی تلقی می‌شود.

جای خالی اعتماد

شاید مهم‌ترین عاملی که در تمام این تحلیل‌ها نادیده گرفته می‌شود، «اعتماد» باشد. در بازارهای جهانی، حتی در بدترین بحران‌ها، اعتماد به شفافیت اطلاعات، عملکرد بی‌طرفانه نهاد ناظر و امکان خروج از بازار در صورت نیاز، باعث می‌شود سرمایه‌گذاران رفتار منطقی‌تری داشته باشند. در ایران اما کمبود اطلاعات شفاف، سیطره‌ نگاه دستوری، رفتار سلیقه‌ای با نمادها و دخالت‌های پیاپی دولت و نهادهای امنیتی در بازار، باعث شده که در شرایط جنگی، «اعتماد» به پایین‌ترین حد برسد.

وقتی سرمایه‌گذار می‌بیند که نه می‌تواند سهامش را بفروشد، نه مطمئن است پس از بازگشایی بازار چه قوانینی حاکم خواهد بود و نه می‌داند که نرخ ارز، قیمت کالاها یا سیاستگذاری دولت چگونه خواهد بود، طبیعی است که عطای بازار را به لقایش ببخشد. و این دقیقا همان بلایی است که بر سر بورس ایران در خرداد ۱۴۰۴ آمد.

تعطیلی بورس ایران در پی جنگ با اسرائیل، شاید در ظاهر تصمیمی برای جلوگیری از بحران بود اما در باطن، سندی برای ناتوانی ساختاری بازار در مواجهه با ریسک‌های سیاسی- امنیتی تلقی می‌شود. این تعطیلی، بیشتر از آنکه یک راه‌حل باشد، هشداری بود برای ضرورت بازنگری فوری در ساختار بازار سرمایه، تنوع ابزارها، آموزش فعالان و استقلال نهاد ناظر.

اگر قرار بر دوام است، باید متفاوت عمل کرد

بورس‌ها در دل تاریخ جنگ و بحران زنده مانده‌اند، سقوط کرده‌اند، دوباره برخاسته‌اند، تغییر شکل داده‌اند و در برخی موارد به بستری قوی‌تر از گذشته بدل شده‌اند. از وال‌استریت دهه‌۴۰ گرفته تا بورس استانبول دهه‌۲۰۱۰، از تداول عربستان در دل حملات پهپادی تا بورس تهران در میانه تحریم و تورم، هر بحران نظامی یک پیام روشن داشته: فقط آن بازارهایی دوام می‌آورند که به وقت آرامش برای بحران آماده شده باشند.

تعطیلی بورس ایران در جریان جنگ خرداد ۱۴۰۴، زنگ خطری بلند برای اقتصاد کشور بود. این واقعه نشان داد که بازار سرمایه ما نه‌تنها در برابر گلوله که در برابر سایه‌ آن هم آسیب‌پذیر است. در این بخش پایانی، مروری می‌کنیم بر مهم‌ترین درس‌هایی که می‌توان از تجربه جهانی و داخلی بورس‌ها در شرایط جنگی آموخت و نقشه راهی ترسیم می‌کنیم برای فردای مقاوم‌تر.

تاب‌آوری بدون ابزار توهمی بیش نیست

اولین و پایه‌ای‌ترین پیش‌نیاز هر بازار مقاوم، تنوع ابزارهای مالی است. بازار سرمایه ایران هنوز هم بیشتر یک‌طرفه است: خرید کن، صبر کن و دعا کن! نبود ابزارهای پوشش ریسک مانند قراردادهای اختیار معامله، آتی سبد سهام، فروش استقراضی و هجینگ باعث می‌شود سرمایه‌گذار در شرایط پرریسک، هیچ ابزاری برای دفاع از سرمایه‌اش نداشته باشد.

در اغلب بورس‌های بزرگ، اتفاقا در زمان‌های بحرانی، حجم معاملات مشتقه افزایش می‌یابد چون سرمایه‌گذاران برای پوشش زیان‌های احتمالی از این ابزارها استفاده می‌کنند. در ایران فقدان این امکان مساوی است با «فرار از بازار». راهکار روشن است: باید بازار مشتقه را از حالت ویترینی خارج کرد و آن را به بخشی جدی از اکوسیستم مالی تبدیل کرد.

اعتماد، سرمایه‌ای ناپایدار اما حیاتی

بازار بدون اعتماد نمی‌چرخد. هیچ چیز، حتی سوددهی یک سهم یا ارزندگی یک صنعت، نمی‌تواند بی‌اعتمادی عمومی را جبران کند. در شرایط جنگی، سرمایه‌گذار باید بداند که نهاد ناظر حامی انصاف، شفافیت و نقدشوندگی است، نه آنکه ناگهان، بدون اطلاع قبلی، بورس را تعطیل کند، نمادها را ببندد یا قیمت‌ها را دستکاری کند.

اعتماد به بازار فقط در زمان بحران ساخته نمی‌شود بلکه نتیجهی سال‌ها انضباط، شفاف‌سازی اطلاعات، عملکرد بی‌طرفانه ناظر و رفتار قاعده‌مند دولت‌ها در قبال بازار سرمایه است. اگر امروز بازار ما در شوک فرو می‌رود، بخش مهمی از آن به این دلیل است که طی سال‌ها، اعتماد فرسوده شده و ترمیم نشده است.

بورس باید به شبکه ملی واکنش اقتصادی تبدیل شود

در جهان امروز، بازار سرمایه تنها جایی برای خرید و فروش سهام نیست بلکه یک شبکه‌ واکنش سریع اقتصادی است که می‌تواند رفتار مردم و شرکت‌ها را تنظیم کند، جهت حرکت اقتصاد را نشان دهد و از طریق ابزارهای مالی، شوک‌های بیرونی را جذب کند. در جنگ‌ها این نقش حیاتی‌تر هم می‌شود.

ایران باید از بورس به‌ عنوان یک ابزار امنیت اقتصادی استفاده کند. این یعنی نباید بازار را تعطیل کرد، بلکه باید آن را فعال‌تر، سریع‌تر و منعطف‌تر کرد. نباید سرمایه را از بازار فراری داد، بلکه باید آن را از ابزارهای سفته‌بازانه (مانند طلا و ارز) به بورس هدایت کرد. این اتفاق نمی‌افتد مگر آنکه مردم احساس کنند بورس، حتی در جنگ، قابل اتکاست.

فرصت طلایی برای بازنگری ساختاری

جنگ با همه‌ تلخی‌هایش، می‌تواند محرکی باشد برای تحول‌های ضروری. شاید امروز پس از تجربه‌ تعطیلی بازار، بیش از هر زمان دیگری نیاز به بازنگری ساختار بورس، مقررات، ابزارها و فناوری‌ها احساس شود. حالا زمان آن است که از این شوک، یک نقطه‌ عطف بسازیم.

سازمان بورس، شرکت‌های فناوری مالی (فین‌تک)، مجلس، بانک مرکزی و حتی نهادهای امنیتی باید با هم برای ساختن یک بازار سرمایه مقاوم‌تر اقدام کنند. بازاری که نه فقط برای شرایط عادی، بلکه برای دوران جنگ، تحریم، و بی‌ثباتی طراحی شده باشد.

در عصر بحران‌های تو در تو، بورس دیگر یک بازار ساده نیست بلکه سنگر اقتصادی کشور است. اگر این سنگر ضعیف باشد، اقتصاد فرو می‌پاشد، مردم ناامید می‌شوند و سرمایه‌ها فرار می‌کنند. اگر قوی باشد، حتی در تاریکی جنگ هم می‌تواند چراغی روشن نگه دارد.

حالا که ایران در خط مقدم یک نبرد آشکار با رژیم صهیونیستی قرار دارد، باید از تجربه بورس‌های جنگ‌دیده در دنیا بیاموزد: نترسیم، نبندیم و به‌ جای پاک ‌کردن صورت‌مساله، صورت جدیدی برای مساله طراحی کنیم. وقت آن رسیده که بازار سرمایه ایران، نه قربانی جنگ، بلکه سرباز آن باشد.

وب گردی