پتانسیل رشد بورس با فروکش ریسکها
امیرعلی امیرباقری،کارشناس بازارسرمایه
بازارسرمایه در هفتهای که گذشت وارد فاز اصلاح شده بود؛ اصلاحی که بیشتر ماهیت تکنیکال داشت. از آنجا که قیمت بسیاری از سهمها به محدودههای مقاومتی رسیده بودند طبیعی بود که شدت عرضهها افزایش یابد و بازار وارد یکاصلاح درونکانالی شود. این رفتار قیمتی با توجه به رشد اخیر بازار آن هم در شرایطی که ریسکها و اتفاقات متعددی وجود داشت دور از انتظار نبود. درواقع کاهش تدریجی ریسکها و تعدیل فضای سیاسی به اصلاح شاخصها کمک کرد و زمینهای فراهم شد تا بازارسرمایه از منظر نسبتهای ارزشی و درمقایسه با بازارهای پنجگانه سنتی در محدودهای ارزنده قرار گیرد. بههمیندلیل میتوان برای میانمدت و بلندمدت انتظارات مثبتی نسبت به رشد بازار داشت.
در مورد عرضه اوراق توسط دولت باید توجه کرد که بخشی از کسری بودجه همواره از مسیر بازارسرمایه تامین میشود. همین انتظار باعث شده اثر آن تا حد زیادی پیشخور شود اما زمانی وضعیت بغرنج خواهد شد که عرضه اوراق فراتر از پیشبینیها باشد چراکه افزایش فشار عرضه نرخ بازدهی اوراق را بالا میبرد. بالا رفتن نرخ بازدهی مورد انتظار بهطور مستقیم نرخ بازدهی بدون ریسک را افزایش میدهد و این موضوع طبیعتا فشار بیشتری بر بازارسرمایه و سایر بازارها وارد میکند.
با این حال باتوجه به اصلاح رویکردی که در استراتژی اقتصادی دولت شنیده شده بهنظر میرسد بار تامین کسری بودجه الزاما بردوش فروش اوراق در بازارسرمایه قرار نخواهد داشت. همانطور که مطرح شده اصلاح قیمت حاملهای انرژی، هوشمندسازی نظام مالیاتی و اصلاحات مشابه میتواند منابع و مصارف بودجهای را به یکموازنه منطقی نزدیکتر کند. این نگاه فاصلهگرفتن از این تصور است که کسری بودجه صرفا باید از طریق عرضه اوراق جبران شود؛ تصوری که سالها در قالب یک حلقه باطل تکرار شده و نهتنها درمانی برای مشکل نبوده بلکه موجب تعمیق آن نیز شده است.
در کنار این مسائل باید بر انضباط بیشتر سیاستهای پولی تاکید کرد. همانطور که میدانیم ریشه اصلی تورم در اقتصاد ایران ماهیت پولی دارد و بخش مهمی از آن به سیاستهای مالی و پولی و نحوه مدیریت کسری بودجه بازمیگردد. ارتباط سیاستهای پولی و مالی با بازارسرمایه انکارناپذیر است و خواهناخواه بازار از این حوزهها تاثیر میپذیرد اما از آنجا که امکان تجهیز منابع از دیگر مسیرها وجود دارد و اصلاحات قیمتی و ساختاری نیز میتواند به کمک بیاید این اثرات تا حدی قابل خنثی شدن است و میتوان فشار وارد بر بازارسهام را کاهش داد.
با وجود رشد اخیر به نظر میرسد اگر فضای سیاسی از تنشها و تهدیدها فاصله گرفته و ریسک سیاسی در کلیت بازار کمرنگتر شود بازارسرمایه ظرفیت رشد بیشتری خواهد داشت. البته این رشد را شاید نتوان «رشد واقعی» نامید زیرا در واقع قیمتها به ارزش ذاتی خود نزدیک شدند و بخشی از زیان گذشته جبران شده است. در حال حاضر نسبتهای تحلیلی P/E بازار همچنان در محدودهای ارزنده قرار داشته و این انتظار وجود دارد که قیمتها تا سطوح میانگین P/E پنجساله و ۱۰ساله حرکت کنند.
طبیعی است که مسیر سهام و صنایع مختلف از یکدیگر جدا شود. نگاه یکدست به بازارسرمایه خطایی رایج است. بازارسهام مجموعهای از صنایع، شرکتها و محصولات سرمایهگذاری متفاوت است که هرکدام حساسیت و میزان تاثیرپذیری خاص خود را در برابر سیاستگذاریها دارند. بنابراین بهجای قضاوت کلی باید مسیر صنایع و شرکتها را جداگانه بررسی کرد.
با این وجود در میانمدت و بلندمدت بهویژه درصورت کاهش ریسکهای سیاسی یا حتی کمرنگ شدن سایه آنها میتوان انتظار رشد بازارسهام را داشت. بازار پس از یک دوره اصلاح درصورتیکه مولفههای سیاسی آرامتر شده و سیاستهای اقتصادی با انسجام بیشتری اجرا شود میتواند فرصتهای قابلاتکایی برای سرمایهگذاران فراهم کند.

