نوآوری در ترازوی قدرت

جهانصنعت– استفن اس.روچ، اقتصاددان برجسته، عضو هیاتعلمی دانشگاه ییل، رییس پیشین شرکت مورگان استنلی آسیا و همچنین نویسنده دو اثر مهم با عناوین «نامتعادل: هموابستگی آمریکا و چین» (انتشارات دانشگاه ییل، ۲۰۱۴) و «درگیری تصادفی: آمریکا، چین و تقابل روایتهای نادرست» (انتشارات دانشگاه ییل، ۲۰۲۲)، در تازهترین یادداشت خود در پروژکت سیندیکیت به تحلیل روابط چین و آمریکا در حوزه هوش مصنوعی پرداخته است. گزارش حاضر، برپایه دیدگاهها و تحلیلهای ارائه شده از سوی او تهیه شده است.
در حالی که هیچ پرچم رسمیای پایان رقابت چین و آمریکا برای تسلط بر هوش مصنوعی را اعلام نکرده است، بازارها شرط بستهاند که ایالات متحده برنده خواهد بود. شرکت تراشهسازی انویدیا اخیرا به اولین شرکت ۴تریلیون دلاری جهان تبدیل شد (مدیرعامل آن، جنسن هوانگ، به چهرهای در سطح یک ستاره جهانی بدل شده است). مایکروسافت، بزرگترین سرمایهگذار در نهاد انتفاعی اوپن ای آی، نیز با ارزش ۷/۳تریلیون دلار فاصله زیادی ندارد اما پیشتازی زودهنگام به معنای پیروزی نهایی به ویژه در حوزه نوآوری نیست. تقریبا هر روز گزارش تازهای درباره پیشرفتهای چشمگیر چین در حوزه هوش مصنوعی منتشر میشود. هرچند آمریکا با چت جیپیتی از اوپن ایآی مسیر جدیدی را گشود اما شرکت چینی دیپ سیک اوایل امسال همه را با مدل زبانی R1 خود، به خاطر هزینه پایین و کارایی پردازشی بالا، شگفتزده کرد. تنها در همین ماه، استارتاپ چینی Moonshot AI نیز با مدل Kimi K2 خود عملکردی بهتر از رقبا در چندین شاخص کلیدی ارائه داد.
عوامل متعددی بر رقابت هوش مصنوعی اثر میگذارند از جمله تراشهها، استعداد انسانی، نرمافزار و تمرکز راهبردی. در حال حاضر، نیمهرساناها گلوگاه راهبردی مهمی هستند که به نفع آمریکاست اما سیاست «حیاط کوچک با حصار بلند» دولت بایدن، که صادرات تراشههای پیشرفته به چین را محدود کرد، نتیجه معکوس داده و موجب شده چین بهشدت برای توسعه تراشههای بومی خود تلاش کند.
در نهایت، به گمان من این رقابت بیش از آنکه به سختافزار مربوط باشد، به پیشرفتهای راهبردی در نرمافزار وابسته خواهد بود. با وجود آنکه برنامه اقدام در حوزه هوش مصنوعی که توسط دونالد ترامپ اعلام شده (هشت سال پس از اعلام برنامه توسعه هوش مصنوعی نسل نوی چین)، تازهترین گام در آمریکا محسوب میشود اما چین در مسیر درازمدت جایگاه مناسبی دارد. براساس شاخص جهانی نوآوری۲۰۲۴، چین اکنون در جایگاه یازدهم قرار دارد یعنی افزایشی چشمگیر نسبت به رتبه ۴۳ آن در ۱۵سال پیش داشته است. در همین حال، آمریکا حدودا رتبه سوم را حفظ کرده است.
البته شاخص جهانی نوآوری چشماندازی جامع از جریان نوآوری جهانی ارائه میدهد اما یک نکته مهم را نادیده میگیرد: «تحقیقات بنیادی نظری.» هدایت دولتی در اینجا نقش کلیدی دارد. برخلاف بازیگران خصوصی که به دنبال سود هستند، حمایت عمومی به دانشمندان اجازه میدهد تا مرزهای انتزاعی دانش را گسترش دهند. از این منظر، عملکرد آمریکا بسیار نگرانکننده بوده است. طبق آمار بنیاد ملی علوم آمریکا ، سهم دولت فدرال از کل هزینههای تحقیق و توسعه از زمان اوج پس از اسپوتنیک در سال ۱۹۶۴ در حال کاهش بوده است. در بخش تحقیقات بنیادی، سهم دولت فدرال کمتر از ۳۰درصد در دهه۱۹۷۰ به حدود ۱۰درصد در سال ۲۰۲۳ کاهش یافته است. نگرانکنندهتر، اقدامات دولت ترامپ برای تضعیف تحقیقات علمی و آموزشعالی آن هم تحتعنوان حذف برنامههای عدالت، تنوع و شمول است. طبق ارزیابی اخیر انجمن پیشبرد علوم آمریکا، بودجه پیشنهادی ترامپ برای سال۲۰۲۶ شامل کاهش شدید بودجه فدرال برای تحقیقات بنیادی به ۳۰میلیارد دلار است و این یعنی کاهش ۳۴درصدی نسبت به بودجه ۴۵میلیارد دلاری سال ۲۰۲۵ اتفاق خواهد افتاد و به مفهوم بازگشت به سطوح سرمایهگذاری سال ۲۰۰۲ است.
در مقابل، چین سرمایهگذاری کلانی را در دستور کار قرار داده تا دستورکار بلندپروازانه علمی و فناوری خود را پیش ببرد. در سال ۲۰۲۳، ۲۸درصد از سرمایهگذاری جهانی در تحقیق و توسعه را به خود اختصاص داد که تنها کمی کمتر از آمریکا با ۲۹درصد است. رشد سالانه سرمایهگذاری چین در تحقیق و توسعه طی ۱۰سال گذشته حدود ۱۴درصد بوده که بیش از ۵/۳برابر سرعت رشد ۷/۳درصدی آمریکاست. بنابراین، به احتمال زیاد در سال ۲۰۲۴، سرمایهگذاریهای چین و آمریکا به نقطه همگرایی رسیدهاند. هرچند آمار دقیق بینالمللی درباره تحقیقات بنیادی موجود نیست اما جیمی گودریچ، کارشناس موسسه مطالعات راهبردی و بینالمللی، تلاش کرده با برونیابی دادهها تخمینی ارائه دهد. او نتیجه گرفته که دولت ترامپ به نوعی رهبری دیرینه آمریکا در تحقیقات بنیادی دولتی را واگذار میکند. چرا چنین میشود؟ این پرسش را میتوان درباره بسیاری از سیاستهای دولت دوم ترامپ پرسید: از تعرفهها و کاهش کمکهای خارجی گرفته تا عقبنشینی از برنامههای انرژی پاک. بسیاری از این سیاستها در قالب پروژه ۲۰۲۵ بنیاد هریتیج آمدهاند- برنامه محافظهکاران برای دور دوم ریاست جمهوری ترامپ- اما یکی از اهداف ادعایی این پروژه، «تقویت و تمرکز اکوسیستم نوآوری آمریکا» است. در عمل، تضعیف تحقیقات بنیادی کاملا با این هدف در تضاد است و حتی میتوان آن را نوعی خودکشی اقتصادی و رقابتی دانست.
در طرف مقابل، شی جینپینگ، رییسجمهور چین، مسیر کاملا متفاوتی را در پیش گرفته است. ادامه دهنده مسیر «توسعه علمی» دولت قبلی را پیشی گرفته است. «شی» همواره بر اهمیت تحقیقات بنیادی به عنوان ستون فقرات نوآوری تاکید داشته است. او در اوایل سال۲۰۲۳ اعلام کرد که «تقویت تحقیقات بنیادی، پیششرط ضروری برای دستیابی به خودکفایی و قدرت بیشتر در علم و فناوری و تنها مسیر برای تبدیل شدن به رهبر جهانی در این حوزه است.» رقابت جهانی امروز برای سلطه در حوزه هوش مصنوعی اغلب به عنوان نبردی بین دو نظام دیده میشود: مدل بازارمحور آمریکا در برابر سیاست صنعتی دولتی چین اما تحقیقات بنیادی یک عامل متوازنکننده است. فرقی نمیکند چه نهادی (عمومی یا خصوصی) هدایت سیستم را در دست داشته باشد. نوآوری در نهایت از دل اکتشاف زاده میشود. در کتاب پیدایش: هوش مصنوعی، امید و روح انسان اثر مشترک هنری کیسینجر، کریگ ماندی و اریک اشمیت آمده است: «اکتشاف ممکن است هیجانانگیزترین توانایی نوع بشر باشد.» حفظ فرهنگ اکتشاف نیازمند حمایت از تحقیقات بنیادی است که هم انتزاعی و نظری هستند و هم حوزه گستردهای را پوشش میدهند. چینیها که اختراع باروت و کاغذ را در کارنامه دارند، این درس را مدتها پیش آموختهاند اما به نظر میرسد آمریکا مجبور است این درس را به سختی و مجدد بیاموزد.