نفسهای آخر جگرگوشه ایران

جهانصنعت– دریاچه ارومیه که از اواسط دهه۸۰ به سوی خشکی رفت امروزه اما نفسهای آخرش را میزند. تصاویر ماهوارهای نشاندهنده این است که این دریاچه رو به خشکسالی کامل است. کاهش بارندگی، سدسازی بیرویه ایران و ترکیه، حفر چاههای غیرمجاز، اجرای عملیات عمرانی بدون در نظر گرفتن مسائل محیطزیستی از عواملی بوده که دریاچه را در وضعیت وخیم قرار داده است. پیشبینی کارشناسان نشان میدهد که در صورت خشک شدن کامل دریاچه ارومیه، شاهد بارش و طوفانهای نمکی در استانهای مجاور هستیم که علاوه بر شهرهای ایران میتواند منطقه را هم تهدید کند. یکی از ضربههایی که دریاچه ارومیه از پاستور خورد، اجرای طرح پل شهید کلانتری توسط دولت نهم بود. این پل در سال۱۳۸۷ توسط محمود احمدینژاد، رییسجمهور وقت مورد بهرهبرداری قرار گرفت. افتتاح این طرح علاوهبر هزینه بالای آن، بدون در نظر گرفتن ارزیابی دقیق زیستمحیطی انجام شد. انسداد گسترده جریان آب، تقسیم آب ورودی به دو حوضه و افزایش میزان تبخیر از مضرات ساخت این طرح بود؛ پلی که استانهای آذربایجان غربی و شرقی را به یکدیگر متصل کرد اما پایههای آهنیاش را در قلب این دریاچه فرو کرد. برخی کارشناسان اعتقاد دارند، اقدامات دولت یازدهم و حمایتهای مردمی موجب کاهش روند تخریب دریاچه ارومیه و در بخشهایی باعث بهبود حال آن شد. با توجه به بارندگیهای سال ۱۳۹۸ این دریاچه از سیلابهای ایجاد شده تغذیه کرد و وضعیت بهتری نیز پیدا کرد. طبق گفته کارشناسان دریاچه ارومیه دارای بیش از ۷میلیارد تن نمک است. سالها قبل بنابر گفته اداره محیطزیست ارومیه، یک شرکت چینی برای برداشت ذخایر «برم» به دنبال مجوز بوده که با مخالفت مسوولان و نهادها مواجه شد.
پیشتر عیسی کلانتری، رییس اسبق سازمان حفاطت از محیطزیست گفته بود: «در سه سال دولت سیزدهم، هیچ اقدام و اتفاقی برای احیا انجام نشد، آقای جهرمی سخنگوی دولت در سال ۱۴۰۱ اعلام کرد ما دریاچه را احیا کردیم، باید پاسخگو باشد. قرار بود ۳/۲میلیارد مترمکعب آب توسط دولت به دریاچه تزریق شود که این امر رخ نداد.» عیسی کلانتری همچنین افزود:« اگر در دولت فعلی (چهاردهم)، ستاد احیای دریاچه ارومیه برنامهها را دنبال کند ما در سال ۱۴۱۲ یا ۱۴۱۳ به وضعیت خوبی میرسیم. آقای عارف به عنوان معاون اول، مسوول احیای دریاچه است ولی از همان اول مسوولیت آن را به استانداریها دادند که ۹۰درصد آب دریاچه را تامین کنند، این یعنی دریاچه باید بخشکد.» به گفته کلانتری، استانداران دغدغه احیا را ندارند اما در آذربایجان شرقی با این وضعیت مخالف هستند. اولین قربانی خشک شدن دریاچه، آذربایجان شرقی است. به این علت که جریان باد از غرب به شرق میوزد و گرد و غبار نمکی از سمت ارومیه به تبریز، مراغه و زنجان میآید.
شرایط بحرانی دریاچه ارومیه
حمید ظهرابی، معاون محیطزیست طبیعی با اشاره به وضعیت خشکی دریاچه ارومیه گفت: بهرهبرداریهای ناپایدار، آثار عمیق تغییر اقلیم و کاهش شدید حجم آب، شرایطی بحرانی برای دریاچه ارومیه به وجود آورده است که باید با عزمی جدی و ارادهای محکم در راستای احیای این پهنه آبی و زیستبومهای وابسته به آن گام برداشت.
وی بر لزوم هماهنگی بینبخشی و همکاری جدی ستاد احیای دریاچه ارومیه با سازمان حفاظت محیطزیست برای اتخاذ تصمیمات کارآمد و علمی تاکید کرد و گفت: رفع مشکلات زیستگاهها، تامین امکانات و تعمیر زیرساختهایی نظیر جزایر زیستی و خودروهای عملیاتی برای حفاظت از گونههای جانوری منطقه ضروری است.
حال و روز دریاچه ارومیه از نظر کارشناس محیطزیست
در همین راستا، فرشاد اسکندری فعال محیطزیست در پاسخ به این سوال که عامل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه چیست؟ به «جهانصنعت» گفت: در خشک شدن و کم آب شدن دریاچه ارومیه، عوامل متعددی وجود دارد. یکی از آنها تغییر الگوی کشت منطقه است، دومین عامل سدسازی بیش از حد در آن منطقه است. حدودا ۷۰ سد در حوزه دریاچه ارومیه احداث شده و عدم تعیین حقابی دریاچه بیان کنیم. مساله بعدی حفر چاههای عمیق و متعدد که بیش از توان محیط حوزه کمبود بارش باران و خشکسالی ایران و منطقه هم منجر به این اتفاق شده است، همچنین افزایش جمعیت در حوزه آبریز دریاچه ارومیه که نیاز به آب زیادی دارند هم در خشک شدن آن دخیل هستند. مساله دیگری هم وجود دارد که به آن کم اشاره شده، رفتار همسایگان شمال غرب ایران مخصوصا ترکیه بوده که تا حد زیادی در حال استفاده از سرشاخههای رود ارس است. این کشور سدهای بزرگی در حوزه این دریاچه ساخته که به هرحال منطقه را دچار مشکلات زیادی کرده است.
وی افزود: پیشبینی میکنم که ما ۱۰ تا ۲۰سال آینده باید شاهد پدیدهای به نام هیدروپلتیک یا سیاست مبتنی بر آب باشیم یعنی بیشتر کشورها و همسایگان خاورمیانه، مساله اصلی و منازعاتشان بر سر آب باشد. اگر در این خصوص فکری نشود، ایران را با مشکلات جدی و حتی جنگ درگیر میکند. بعضی از طرحهای احیا که نتوانسته اثر جدی داشته باشد، بیشتر جنبه مُسَکِنوار، مقطعی و شاید از کارهای کارشناسی کافی برخوردار نیستند، یک عزم ملی، همدلی و مدیریت جدی نیاز است. حضور کارشناسان و کسانی که به نوعی در این زمینه تخصص دارند باید یک طرح جامع و کاملی را با حمایتهای دولت و اختصاص بودجه لازم را ابداع کنند تا ما بتوانیم از این مشکل عبور کنیم اگرنه کارهای کوچک و خرد و احساسی، کمک زیادی نمیکند.
این کارشناس درخصوص تبعات نابودی دریاچه ارومیه در منطقه بیان کرد: اگر این اتفاق خدای ناکرده اتفاق افتد، ایران و منطقه را با مشکلات جدی مواجهه میکند. این امر سبب پیداش ریزگردها و طوفانهای نمکی میشود که بر سلامت مردم، اقتصاد و اسکان جمعیت تاثیرات منفی میگذارد. امیدوارم که ما موضوع محیطزیست را جدی بگیریم. اگر خانواده و نسل آینده برایمان مهم است باید از طریق همدلی و کمک به این موضوعات توجه بیشتری کنیم.
۶میلیون مهاجر را کجا جا بدهیم
علیرضا شریعت، مسوول سابق دفتر نظارت و پایش ستاد احیای دریاچه ارومیه در خصوص عوارض این طوفان نمکی در ریزگردهای نمکی دریاچه ارومیه به ایسنا گفته: این ذرات حاوی ترکیبات کلسیم، آهن، آلومینیوم و منیزیم هستند. کلسیم موجود در محیط خطر ابتلا به سنگ کلیه، گرفتگی مجاری کلیه و رگهای خونی را بالا میبرد. آهن موجود در این ریزگردها نیز ممکن است منجر به ورم و بروز آسیبهای چشمی شود و جذب آن از طریق تنفس طولانیمدت نیز التهاب ریه را در پی دارد.
وی افزود: تنفس منیزیم موجود در ریزگردها باعث افسردگی، گیجی و ضعف عمومی میشود اما درباره آلومینیوم وضع از این هم بدتر است و حتی تنفس کوتاهمدت ذرات حاوی آلومینیوم باعث سرفه، تحریک شش و صدمه به دستگاه تنفسی میشود. اگرچه خشکی دریاچه ارومیه طیف گستردهای از بیماریها یا اختلالات را موجب میشود اما مهمترین و شایعترین اختلالات متوجه ریه، مری، سیستم عصبی و دستگاههای داخلی خواهد شد.
براساس نتایج یک پیمایش آماری که در ستاد احیای دریاچه ارومیه و با همکاری پلیس راه منطقه انجام گرفت، پرآبی دریاچه ارومیه باعث کاهش بسیار تصادفات رانندگی در مسیر جاده حاشیه دریاچه ارومیه و حتی کاهش دعواهای خیابانی در شهر ارومیه شده و این روند به هنگام خشک شدن دریاچه ارومیه به طور کامل برعکس شده بود. این موضوع نشان میدهد که «آب» یک ماده چندوجهی است که علاوهبر جنبههای اقتصادی، بهداشت و سلامت و… وجه بهداشت روانی هم دارد.
او به گستره طوفان نمک دریاچه ارومیه اشاره کرد و گفت: طوفان نمک دریاچه ارومیه علاوه بر تحت تاثیر قرار دادن استانهای همجوار دریاچه، تا هزاران کیلومتر دورتر یعنی تا شمال شرق ایران را هم تحت تاثیر قرار میدهد و گستره آن به استانهای تهران، قم، خراسان شمالی، خراسانرضوی و سمنان هم میرسد. در بهترین حالت حدود ۶میلیون نفر از جمعیت ساکن در حاشیه این دریاچه را مجبور به ترک منطقه خواهد کرد. این پدیده علاوه بر مناطقی در ایران، کشورهای همسایه را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. این ۶میلیون به کجا مهاجرت خواهند کرد؟ هزاران میلیارد تومان باید صرف اسکان و زندگی این افراد در مناطق دیگر شود. احیا نشدن دریاچه ارومیه دیگر صرفا یک موضوع زیستمحیطی نیست که جنبه فانتزی برای دولتها داشته باشد، خشکی ارومیه گریبان همه کشور را میگیرد. طوفان نمک فقط مردم آذربایجانهای شرقی و غربی را بیمار نمیکند، فقط گونههای گیاهی زنجان و تبریز را خشک نمیکند، فقط روستاییان و کشاورزان آذریزبان را مجبور به ترک زمینهایشان نمیکند، بلکه به چشم پایتختنشینان هم میرود و بحرانی ملی درست میکند.
ترکیه به جان ایران افتاده است
سدسازیهای ترکیه در سالهای اخیر یک تهدید بالقوه و زیستی برای کشورهای منطقه ایجاد کرده است، حکومت این کشور هم به هشدارها و گزارش کارشناسان اهمیتی نمیدهد و طرحهای رویایی خود را در سرش میپروراند. طبق گزارشها در حدود ۳۰سال گذشته ۵۸۵سد در ترکیه ساخته شده است. پروژههای متعددی که این کشور روی رود ارس ساخته باعث شده که ۵۰درصد آب این رود از بین برود و اثرات زیادی بر خشک شدن دریاچه ارومیه بگذارد. علاوهبر ایران، سوریه و عراق هم از این اقدامات ترکیه بینصیب نبودهاند.
اگر دریاچه بمیرد، مردم هم خشک میشوند
گفتنی است حالا که کارشناسان درباره وضعیت وخیم دریاچه ارومیه هشدار میدهند، این سوال پیش میآید که آیا دولت فعلی عزم خود را برای احیای دریاچه جزم میکند یا خیر؟ دریاچهای که روزگاری قایقها روی آن حرکت میکردند حالا تبدیل به نمکزاری وسیع و نیمهجان شده است. دریاچهای که اگر بمیرد، مردم را هم درگیر خود میکند. اثرات نبودنش حتی باعث این میشود که مردم ساکن آن منطقه به خاطر طوفانهای نمکی و عوامل اقتصادی به شهرهای مجاور مهاجرت کنند. قلب ارومیه امروز نیاز به یک مدیریت قوی دارد، نه فقط روی کاغذ بلکه با مدیریت جدی. با توجه به صحبتهایی که گفته شد خشکسالی و کمبود بارش باران در ایران و منطقه از عوامل اصلی است. مسوولان نباید منتطر این باشند که باران به کمک آنان بشتابد. با این حال احیای دریاچه ارومیه نیازمند یک اقدام موثر و کارشناسی شده است.
ارتباط کاهش سطح دریاچهها در افزایش رویدادهای زلزله
مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله نیز با اشاره به ارتباط کاهش سطح دریاچه در افزایش زلزله بیان کرد: شواهد حاصل از تحقیقات انجامشده توسط زمینشناسانی که منطقه را مطالعه میکنند، نشان از ارتباط بین کاهش سطح دریاچهها و افزایش رویدادهای لرزهای دارد. اطراف دریاچه ارومیه نیز از اوایل دهه۲۰۰۰ همزمان با کاهش قابل توجه حجم دریاچه، فعالیتهای زلزلهای مختلفی تجربه کردهاست؛ زلزله سلماس (قطور) و باشقلعه (ترکیه) در ۴ اسفند ۱۳۹۸ و همچنین شش زلزله با بزرگای ۵/۵ تا ۶ بین شهریور ۱۴۰۱ تا فروردین۱۴۰۲ در منطقه خوی از نمادهای مهم لرزهخیزی محیط پیرامون دریاچه ارومیه در دو دهه اخیر هستند. این زلزلهها به تغییر شکل زمین هم میانجامند. تصاویر ماهوارهای و دادههایGPS الگوهای تغییر شکل زمین را مطابق با افزایش فعالیت لرزهای مرتبط با تغییرات هیدرولوژیکی اطراف دریاچه ارومیه نشان دادهاند.
وی افزود:سازوکارهایی مانند کاهش فشار هیدرواستاتیکی روی گسلها، تغییر سطح آبهای زیرزمینی موثر بر فشار منفذی، فرونشست زمین با ایجاد استرس اضافی بر سازندهای زمینشناختی و تغییرات محیطی گستردهتر بر پایداری گسلها اثر میگذارند. تغییرات اقلیم اثرهای گستردهای بر سیستمهای مختلف طبیعی از جمله فرآیندهای زمین شناسی دارد. تغییرات ناشی از گرم شدن کره زمین میتواند بر فعالیت لرزهای در راستای گسلهای فعال اثر بگذارد. این رابطه در درجه اول از طریق سازوکارهای ذوب یخبندان و تغییرات در بارهای هیدرولوژیکی مشاهده میشود.
این استاد دانشگاه در خصوص گسل تبریز گفت: گسل شمال تبریز (NTF) یک گسل فعال اصلی با توان ایجاد زمین لرزههایی با بزرگای بیش ازM۷+ (آخرین گسیختگی بزرگ در سال ۱۷۸۰) است. لغزش افقی ~ ۷ میلیمتر در سال را تجربه میکند. این گسل به شدت تحت فشار است، به این معنی که تغییرات کوچک در تنش (مانند تخلیه پوسته یا از دست دادن آب زیرزمینی) میتواند باعث شروع گسیختگی شود. به عنوان مثال، مطالعهای در سال۲۰۲۱ در
Geophysical Research Letters نشان داد که استخراج آبهای زیرزمینی در منطقه تبریز میتواند تغییرات تنش ~ ۱/۰ تا ۱ کیلو پاسکال در سال را در گسل شمال تبریز ایجاد کند که زلزله در یک گسل در حال حاضر نزدیک به شکست را میتواند تسریع کند یا به تعویق اندازد. خشکشدن دریاچه در ۲۸سال اخیر حدود ۲۲ کیلومترمکعب آب را حذف کرده که معادل تخلیه ۲۲میلیارد تن است. در حالی که این مقدار میتواند منجر به تغییرات تنش موضعی بر بخشهایی از گسل شود.
زارع در پایان بیان کرد: نیروهای زمینساختی بر رفتار گسل غالب هستند و جداسازی اثرهای
اقلیمی/ هیدروولوژیک همچنان چالشبرانگیز است. بیشتر تغییرات تنش ناشی از فرآیندهای سطحی، مرتبهای کوچکتر از تنشهای تکتونیکی هستند اما همچنان ممکن است به عنوان «آخرین نی» بر کوهان شتر (در مناطق بحرانی) عمل کنند. در حالی که فعالیت گسل شمال تبریز عمدتا با نیروهای زمینساختی هدایت میشود، خشکشدن دریاچه ارومیه، خشکسالی طولانی مدت و تغییرات اقلیمی ممکن است به این موارد منجر شود: تغییر توزیع تنش روی گسل، به طور بالقوه تسریع در زمانبندی رخداد زلزلههای آینده و افزایش خطر لرزهای در مناطق آسیبپذیر مانند تبریز با ۵/۱میلیون نفر جمعیت ثابت و حدود ۲میلیون نفر جمعیت در روز.