پوپولیسم با چاشنی ناسیونالیسم قدرت می‌گیرد: 

نسخه‌ای برای فروپاشی اقتصاد

گروه تحلیل
کدخبر: 545089
گرایش‌های نوظهور به ناسیونالیسم اقتصادی و بازگشت حمایت‌گرایی در شرایط بحران‌های اقتصادی جهانی، نشانه‌های چرخش به‌سوی یکجانبه‌گرایی اقتصادی است که می‌تواند بنیان‌های همکاری بین‌المللی را سست کند.
نسخه‌ای برای فروپاشی اقتصاد

جهان صنعت– در شرایطی که نظم اقتصادی بین‌المللی با بحران‌های پیاپی از رکود و تورم گرفته تا زوال همبستگی جهانی مواجه است؛ گرایش‌های نوظهور به ناسیونالیسم اقتصادی بار دیگر در حال قدرت‌گیری هستند. در این میان، نگاه بازی جمع صفر به تجارت جهانی، بازگشت حمایت‌گرایی و شکل‌گیری قطب‌های فناورانه بسته، نشانه‌هایی از چرخش خطرناک به‌سوی یکجانبه‌گرایی اقتصادی است که می‌تواند بنیان‌های همکاری بین‌المللی را سست کند.

بازخوانی ریشه‌ها: حمایت‌گرایی صنعتی و منطق عقب‌ماندگی نسبی

یکی از ستون‌های اصلی ناسیونالیسم اقتصادی، حمایت از صنایع داخلی در برابر رقابت خارجی است. این سیاست در گذشته با هدف جبران عقب‌ماندگی کشورهای صنعتی نوظهور نسبت به قدرت‌های پیشرو شکل گرفت اما در دوران کنونی که زنجیره‌های جهانی ارزش شکل اقتصاد را دگرگون کرده‌اند، تکیه صرف بر تولید صنعتی دیگر پاسخگوی نیازهای توسعه اقتصادی نیست. ارزش‌افزوده واقعی امروز در بخش‌هایی چون تحقیق و توسعه، طراحی، بازاریابی و خدمات پس از فروش متمرکز است و نه در مراحل اولیه تولید.

در دل این گرایش، تفکری ریشه دوانده است که جهان اقتصادی را میدان رقابتی می‌بیند که تنها یک برنده دارد و بقیه بازنده‌اند. در این چارچوب، صادرات مساوی با برد و واردات مترادف با باخت تلقی می‌شود. این در حالی است که ساختارهای پیچیده اقتصاد جهانی و یافته‌های تجربی خلاف آن را نشان می‌دهند. این دیدگاه اما به دلیل سادگی و انطباق با ذهنیت عمومی، به سادگی جذب گفتمان‌های سیاسی پوپولیستی می‌شود و سیاستگذاری را به سمت مسیری غیرواقع‌گرایانه هدایت می‌کند.

تفکر بازی جمع صفر فقط به عرصه اقتصاد محدود نمی‌ماند؛ این نگرش، بنیان سیاست را نیز تهدید می‌کند. در بستر چنین ذهنیتی، رقابت سیاسی جای خود را به حذف و تقابل می‌دهد، اجماع و گفت‌وگو جای خود را به بی‌اعتمادی می‌سپارد و در نهایت، مشروعیت نهادهای دموکراتیک تضعیف می‌شود. این شرایط بستر مناسبی برای ظهور اقتدارگرایی، تضعیف حق رأی و گسترش خشونت سیاسی فراهم می‌آورد. در چنین فضایی، عقلانیت اقتصادی و مشارکت مدنی، قربانی سیاست‌ورزی پوپولیستی می‌شوند.

یکی از قربانیان اصلی رویکردهای ملی‌گرایانه، نظام تجارت بین‌المللی و نهادهای تنظیم‌گر آن هستند. تخریب تدریجی سازوکارهای حل اختلاف، بی‌اعتنایی به قواعد تجارت و کاهش تعهدات بین‌المللی، به تضعیف ساختارهایی انجامیده‌اند که دهه‌ها به ثبات اقتصاد جهانی کمک کرده‌اند. چنین رویکردی، نه‌تنها اعتماد جهانی را کاهش می‌دهد، بلکه کشورها را به سمت انزوای متقابل و افزایش تنش‌های تجاری سوق می‌دهد.

در ادامه این روند، نوعی ناسیونالیسم فناورانه در حال شکل‌گیری است که در آن، فناوری و انتقال دانش به مسائل امنیت ملی گره می‌خورند. نتیجه چنین رویکردی، تلاش برای ایجاد بلوک‌های فناورانه مستقل، اعمال محدودیت‌های صادراتی، تحریم‌های تکنولوژیک و قطع پیوندهای علمی و تحقیقاتی فرامرزی است. این در حالی است که نوآوری فناورانه در ذات خود فرآیندی جمعی، انباشتی و جهانی است و بستن مرزها، نه امنیت می‌آورد و نه پیشرفت.

پوپولیسم اقتصادی و ناسیونالیسم قومی

روندهای سیاسی هم‌راستا با ناسیونالیسم اقتصادی، اغلب به شکل پوپولیسم و قوم‌گرایی در کشورهای مختلف بروز می‌کنند. در این جوامع، نهادهای دموکراتیک تضعیف می‌شوند، اقلیت‌ها مورد هجمه قرار می‌گیرند، علم و قانونگرایی بی‌اعتبار می‌شوند و جای آنها را اراده‌ خودخوانده‌ مردم می‌گیرد. بحران کرونا نیز نمونه بارزی از ناتوانی این رهیافت‌ها در مواجهه با واقعیت‌های پیچیده علمی و اجتماعی بود.

راه برون‌رفت از این دور باطل، در احیای اصول چندجانبه‌گرایی و بازتعریف مفهوم میهن‌دوستی است. به جای تکیه بر نژاد، زبان یا خاک باید بر نهادهای مدنی، قانونگرایی و مشارکت عمومی تاکید کرد. آنچه جامعه را به‌هم پیوند می‌زند، وفاداری به ساختارهای دموکراتیک و قواعد مشترک است، نه پیروی از رهبران کاریزماتیک یا شعارهای ساده‌انگارانه.

بزرگ‌ترین چالش اما در سطحی عمیق‌تر نهفته است: وابستگی اقتصاد جهانی به رشد مداوم. در شرایطی که فایده نهایی رشد اقتصادی در حال کاهش و هزینه‌های آن از نابودی محیط‌زیست تا افزایش نابرابری و ازخودبیگانگی روبه افزایش است، باید در منطق رشد بی‌پایان بازنگری کرد. ادامه این روند نه‌تنها عدالت را قربانی می‌کند، بلکه می‌تواند به فاجعه‌ای بین‌المللی منجر شود.

ضرورت بازسازی گفتمان اقتصاد سیاسی  در سطح جهانی

نسل جدیدی از بحران‌ها، بازاندیشی در مفاهیم بنیادین اقتصاد سیاسی را ضروری ساخته است. تفکر بازی جمع صفر، حمایت‌گرایی کور، ناسیونالیسم فناورانه و تضعیف نهادهای بین‌المللی، همگی نشانه‌هایی از چرخشی خطرناک در مسیر جهانی‌ شدن هستند. عبور از این بحران، نیازمند بازسازی گفتمانی است که بر عقلانیت، مشارکت، قانونگرایی و توسعه پایدار استوار باشد. راه پیش‌رو آسان نیست اما بازگشت به همکاری و خرد جمعی، همچنان امیدبخش‌ترین مسیر ممکن است.

وب گردی