ناترازی در زیرساختهای فناوری اطلاعات

جهان صنعت– یکی از موضوعاتی که در جنگ ۱۲روزه روی دیگر خود را نشان داد، آسیبپذیری خیلی زیاد زیرساختهای فناوری اطلاعات در کشور بود.
آسیبپذیری خیلی زیاد زیرساختهای فناوری اطلاعات در طیف وسیعی از ارکان کشور اعم از نظامی، امنیتی، خدمات عمومی و خدمات مالی بهخصوص سرویسهای خدمات پرداخت با سطوح متفاوتی از ریسک، تاخیر، اختلال و در مواقعی قطع سرویس مواجه شد.
فارغ از اینکه زیرساختهای فناوری اطلاعات در کشور در ارکان فناوری اطلاعات کشور، قبل از جنگ ۱۲روزه آمادگی لازم برای مدیریت بحران زیرساختهای فناوری اطلاعات در کشور را به صورت تخصصی در حوزههای پیش گفته داشتند یا نه، برای مشخص شدن این سوال اساسی باید به چندین سال قبل برگردیم و موضوعات مرتبط با این بحث را مرور کنیم تا بدانیم که در حال حاضر وضعیت زیرساختهای فناوری اطلاعات در کجا قرار دارد و حرکت بعدی ما در این حوزه چه باید باشد.
در پنجسال گذشته صنعت فناوری اطلاعات بهصورت عام و زیرساختهای فناوری اطلاعات بهصورت خاص با وجود سازمانها و مراکز موازی و بعضا دارای تداخل ماموریتی، بیشترین سعی خود را در تهیه و ابلاغ انواع دستورالعملهای نظارت پایه، ایجاد ساختارهای سازمانی در بند اجرایی دولت صرف کرده و در بهترین وضعیت عملکردی در روندهای اجرایی خود، به صدور گواهینامههای مدتدار برای تامینکنندگان، مجریان و شرکتهای فناوری اطلاعات و بعضا شرکتهای خصولتی و شرکتهای تجاری بانکهای کشور مبادرت ورزیدند و به جای برنامهریزی کلان با نگرش حاکمیت محور به تصدیگری حاکمیتی روی آوردند.
تصمیمگیران اصلی این سازمانها و مراکز موازی با اینکه خود را وقف سازمان یا مرکز خود میدانستند ولی سطح تفکر مدیریتی آنها، تصدیگری حاکمیتی در معمولیترین اثرگذاری در پهنه کشور را موجب شد. این در حالی بود که کشور نیازمند یک اتاق فکر اصلی در حوزه فناوری اطلاعات در کشور با حضور همه مدیران، متخصصان و کارشناسان دلسوز است که حداقل بتوانند در تهیه و پیشنهاد چند نقشه راه قابل اجرا در لایه مختلف فناوری اطلاعات که بتواند جلوی این بیبرنامگی را بگیرد کمککننده باشند ولی متاسفانه حداقل در این پنجسال مورد نظر مانند دورههای قبل نمایان شد، نهتنها گوش شنوایی برای گوش کردن به دغدغهها نبود بلکه تا جایی این غفلت پیش رفت و کار به جایی رسید که نباید میرسید که خروجیهای آنها از اول امسال و در انتها نیز در جنگ ۱۲روزه شاهدش بودیم.
با وجود سازمانها و مراکز و شوراهای مختلف در کشور برای مدیریت این صنعت، اصلیترین موضوع چالشی در حال حاضر در حوزه زیرساخت فناوری اطلاعات در کشور، عدم وجود یک سازمان متولی متفکر، متخصص برای تعیین راهبردهای اصلی کشور در این حوزه است.
باوجود اینکه برخی مدیران و کارشناسان موضوعاتی مختلفی از جمله تحریم، کمبود منابع، کمبود نیروی انسانی و… را برای وجود ناترازی در حوزه فناوری اطلاعات بیان میکنند ولی واقعیت این است که این حوزه هیچ راهبردی ندارد و دلیل اصلی آن نیز بیصاحب بودن این صنعت در کشور است.
صنعت فناوری اطلاعات به صورت عام و زیرساخت فناوری اطلاعات به صورت خاص هیچ صاحبی ندارد. زمانی که نیازمند اعلام حضور باشد، دهها متولی خود را صاحب این صنعت میدانند ولی زمانی که باید مسوولیت و پاسخگویی در این زمینه را داشته باشند، سازمان یا مرکز یا شورای بغلی را متولی این امر معرفی و خیلی راحت از مسوولیت شانه خالی میکنند و جالبتر اینکه هیچ سازمان نظارتی هم از آنها سوال و جوابی نمیکنند و حتی اگر هم بکنند تاکنون هیچ نتیجه ملموس و روشنی از آن بیرون نیامده است.
این در حالی است که هرروز برای این صنعت، قانون، آییننامه، دستورالعمل و مقرره اجرایی نوشته و ابلاغ میشود بدون اینکه کسی از این صنعت حتی نظری در زمینه این قوانین و مقررات پرسیده شود.
بعد از پایان جنگ و اتفاقات حادث شده بعد از جنگ ۱۲روزه، امروز همه از کوتاهی واحدهای فناوری اطلاعات، زیرساختهای فناوری اطلاعات در حوزه فناوری اطلاعات و حوزه فناوری اطلاعات در حوزه بانکی شاکی هستند و سوال میکنند ولی مدیری پیدا نمیشود که بگوید که این واحدها براساس چه راهبردی باید برنامهریزی میکردند و در صورت برنامهریزی، وظیفه تامین منابع مالی و تامین نیروی انسانی مورد نیاز به عهده چه کسی بوده است.
آیا دولت خبر دارد که در ساختار سازمانی ادارات خود، یک کارشناس فناوری اطلاعات که متولی نگهداری یک مرکز داده در یک اداره کل با یک کارشناس بایگانی همگروه است یا اینکه کارشناس و یا مدیر فناوری اطلاعات با توجه به توسعه ماهانه این صنعت به صورت سالانه چه دورههایی را باید بگذراند و حضور در این دورهها چه اثری در ارتقای آنها دارد؟
درحالیکه کارشناس یا مدیر فناوری اطلاعات درگیر روزمرگی فناوری اطلاعات شده، همگروه ایشان در سایر بخشها با توجه به ساختار سازمان سنتی دولت و شرکتهای دولتی و وجود تعداد زیادی کارشناس و معاون و قائممقام، همزمان میتواند به تحصیلات خود ادامه داده و بعد از دو سال یا چهار سال قطعا از ایشان در ارتقای پست سازمانی خود پیشی بگیرد. به نظر شما با این تفکر مدیری حاضر میشود در حوزه فناوری اطلاعات در دولت یا حتی شرکتهای دولتی و خصولتی فعالیت کند.
خب با این اوصاف برگردیم به بحث روز؛ سوال اصلی در حال حاضر این است که آیا جنگ ۱۲روزه موجب تشدید ناترازی در زیرساختهای فناوری اطلاعات در کشور شد یا نه؟ و اگر پاسخ مثبت باشد تکلیف چیست؟ چه باید کرد؟ یا دست روی دست بگذاریم و مثل دورههای قبل مبنای فعالیت ما بیتصمیمی باشد؟
باوجود اینکه جنگ ۱۲روزه موجب شد خیلی از شرکتهای فناوری اطلاعات بهخصوص شرکتهایی که مبنای فعالیت آنها تجارت الکترونیک بود بهشدت تحتتاثیر قرار گرفته و بعضا ورشکست شوند ولی به همگان ثابت شد که اگر روی فناوری اطلاعات بهصورت عام و زیرساختهای فناوری اطلاعات بهصورت خاص سرمایهگذاری میشد، مشکلات کشور خیلی کمتر از آنچه میشد که اتفاق افتاد.
جنگ ۱۲روزه نشان داد فناوری اطلاعات به صورت عام و زیرساختهای فناوری اطلاعات به صورت خاص با وجود چندین و چند سازمان، مرکز و شورا که خود را متولی این صنعت میدانستند، کاملا بعد از خدا به خودش امید دارد. هیچکس در این ۱۲روز حتی یک سوال از یک کارشناس زیرساخت نپرسید که چه وضعی دارد، در این ۱۲روز زمانی که اسنپ نبود چطوری شیفت نگهداری خود را تعویض و چطوری آب و غذا دریافت کردند؟ چطوری در زمان قطع برق، سوخت دیزل ژنراتور خود را تامین کردند؟ و هزاران سوالی که امکان طرح آن در این نوشته نیست و بدون پاسخ ماند.
با توجه به لفاظیهای دشمنان و وضعیت فعلی کشور که هر آن امکان تکرار وضعیت بحرانی متصور است، قطعا نیاز است سازمانها و مراکزی که قبلا وظیفه خود را انجام ندادهاند به هوش بیایند و با برگزاری جلسات فنی با متخصصان وطنپرست این صنعت (که با ایثارگری در این ۱۲روز جنگ، مردانه سرکار خود حاضر شدند و نشان دادند که مرد روزهای خطر هستند) کمبودها و کمکاری قبلی را جبران کنند.
صد البته که بعد از جنگ باید دید خود را تغییر دهند و به سمت نگرشهای حاکمیت مبنا بروند و تصدی حاکمیتی را به سازمانهای مردم نهاد مانند سازمان نظام صنفی رایانه کشور و سازمانهای مشابه بسپارند.
با توجه به توضیحاتی که ارائه شد، اولویتهای فعلی در زمان حال به شرح زیر پیشنهاد میشود:
الف- انجام ارزیابی وضعیت فعلی زیرساختهای کشور بهصورت آنی برای تعیین وضعیت تابآوری آنها در مقابل بحران با استفاده از توان فنی و تخصصی بخشخصوصی
ب- تهیه برنامه مدیریت بحران در حوزه فناوری اطلاعات با تمرکز بر زیرساخت چند لایه و پاسخگو با هماهنگی تمامی ذینفعان در کشور با فورس زمانی
ج- تهیه برنامه عملیاتیسازی ورود به وضعیت بحران در حوزه فناوری اطلاعات با تمرکز بر زیرساخت چند لایه پاسخگو با هماهنگی تمامی ذینفعان در کشور با فورس زمانی
د- استفاده از تمام ظرفیت فنی و تخصصی بخشخصوصی در کشور برای اجرای برنامههای تهیهشده فوق در یک زمان محدود.