معامله در آلاسکا

محمدرضا ستاری- دیدار مهم و تاریخی دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین در یک پایگاه نظامی در آلاسکا در حالی پایان یافت که در بعد رسانهای دیدگاههای مختلفی در خصوص این مذاکرات مطرح شده است. از یکسو اروپاییها و همچنین دموکراتهای آمریکا با انتقاد شدید از ترامپ، میگویند که او برای پوتین به عنوان متجاوز به اوکراین فرش قرمز پهن کرده و با دعوت از وی به خاک ایالات متحده، تمامی محکومیتهای جهانی علیه رییسجمهوری روسیه را زیر سوال برده و به او مشروعیت داده است اما از طرف مقابل طرفداران ترامپ معتقدند که او با کشاندن پوتین به خاک آمریکا و میزبانی از او در یک پایگاه نظامی، نهتنها رییسجمهوری روسیه را برای مذاکره پیش خود فراخوانده بلکه با نمایشهای دیپلماتیک نظیر پرواز هواپیمای بی۲ و پارک کردن اف ۲۲های رپتور در کنار فرش قرمز نهتنها پیام خود را به پوتین داده بلکه به جهان نیز نشان داده که تنها او قادر است مهمترین بحران اروپا پس از جنگ جهانی دوم را حلوفصل کند.
با این حال از بعد تحلیلی و در شرایطی که برخی کارشناسان از بینتیجه ماندن این مذاکرات صبحت کرده و از قبل هم عنوان کرده بودند که ترامپ و پوتین تا پیش از این بارها با یکدیگر دیدار کرده بودند و تحول خاصی هم در این مذاکرات صورت نگرفته اما برخی دیگر تحلیلگران معتقدند که این دیدار در شرایط خاصی در نظام جهانی برگزار شده و به طور کلی با مذاکرات قبلی متفاوت است. از این رو این دیدار را میتوان سرنوشتساز توصیف کرد چرا که توافق احتمالی میان روسیه و ایالات متحده، نظام جهانی و همچنین معادلات ژئوپلیتیکی را به میزان زیادی در مناطقی مانند اروپا، شرق آسیا و همچنین خاورمیانه تغییر خواهد داد.
مذاکرات بینتیجه یا سازنده؟
در همین راستا و در شرایطی که گفته میشود هدف از این دیدار پایان دادن به جنگ اوکراین بوده و حالا بدون نتیجه خاصی پایان یافته است، ترامپ پس از نشست در گفتوگو با فاکسنیوز گفت: بهدلیل پیشرفت در مذاکرات با پوتین، فعلا برنامهای برای اعمال تعرفه بر چین بابت خرید نفت روسیه ندارد. او همچنین احتمال برگزاری دیداری میان پوتین و ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین را مطرح و اضافه کرد که ممکن است خود او هم در چنین دیداری حضور داشته باشد.
در مقابل و طبق گزارش یورونیوز، پوتین در اظهاراتش هیچ اشارهای به چنین دیداری نکرد و تنها گفت که انتظار دارد اوکراین و متحدان اروپاییاش نتایج مذاکرات سازنده آمریکا و روسیه را بپذیرند. آن هم در حالی که از محتوای صحبتهای او این چنین استنباط میشود که پوتین همچنان در مقابل آتشبس مقاومت میکند.
از سوی دیگر در اتفاقی مهم و در حالی که ترامپ پیش از آغاز مذاکرات از احتمال گفتوگو بر سر تبادل سرزمین و تضمینهای امنیتی برای اوکراین سخن گفته بود پس از پایان دیدار با پوتین به فاکسنیوز گفت که فکر میکنم به توافق نزدیک هستیم اما اوکراین هم باید موافقت کند. شاید بگوید نه! او همچنین در شرایطی که پس از ملاقات با پوتین با زلنسکی و رهبران اروپایی به صورت تلفنی صحبت کرده، خطاب به رییسجمهوری اوکراین عنوان کرد باید توافق کنی. روسیه یک قدرت بزرگ است و اوکراین چنین نیست.
لازم به ذکر است زلنسکی در حالی که به آلاسکا دعوت نشده و نسبت به هرگونه واگذاری خاک اوکراین به روسیه نیز مخالفت کرده، روز گذشته در پیامی تلگرامی نوشت: پوتین در دیدار با ترامپ به سه هدف خود رسید. عکس با ترامپ، خروج از انزوا و به تعویق انداختن تحریمها که متاسفانه در هر سه آنها موفق بود.
ابهامات مذاکرات سرنوشتساز
در همین رابطه و در حالی که از روز گذشته اغلب رسانههای بینالمللی موضوع اصلی خود را به دیدار ترامپ و پوتین اختصاص داده بودند، یکی از جالب توجهترین تحلیلها مربوط به نشریه معتبر نشنالاینترست آمریکاست که در تیتر خود آورده است: اجلاس آلاسکا: پیروزی، مضحکه یا چیزی بین این دو؟
در این گزارش که به قلم کاوش آرها، رییس انجمن هند و اقیانوسیه آزاد و عضو ارشد غیرمقیم در اندیشکده شورای آتلانتیک نوشته شده، آمده است: رییسجمهوری جنجالی و نامتعارف آمریکا نشستی با همتای روسی خود برگزار خواهد کرد تا از نیات او درباره صلح در اوکراین آگاه شود. این مذاکرات نویدبخش نمایشی ژئوپلیتیکی بزرگ برای بخش عمدهای از جهان است که میتواند به پیروزی یا فاجعهای برای منافع و جایگاه آمریکا منجر شود.
دونالد ترامپ به صف طولانی روسایجمهوری آمریکا و رهبران اروپایی پیوسته که نمیتوانند در برابر وسوسه تفسیر منافع روسیه به شیوه خودشان مقاومت کنند. ترامپ بر این باور است که آتشبسی که به روسیه کنترل مناطق اشغال شده شرق اوکراین را بدهد اگر با یک توافق تجاری پیوند بخورد، برای ایالات متحده معاملهای مطلوب تلقی شده و پوتین باید چنین پیشنهادی را بپذیرد. غافل از اینکه اروپاییها نیز به سردمداری آلمان تا سال ۲۰۲۲ یعنی پیش از جنگ، پیشنهاد مشابهی در زمینه انرژی و تجارت به پوتین ارائه دادند به امید اینکه روابط اقتصادی بتواند رفتار او را مهار کند.
با این حال موضوع مهم این است که افرادی مانند پوتین و شیجینپینگ، رییسجمهوری چین از دیدگاههای ایدئولوژیک و عملگرایانهای برخوردارند که برای همتایان آمریکایی و اروپاییشان دستنیافتنی است. در واقع هر دو بهخوبی آگاهند که منافع و ایدهآلهای شخصی و دولتیشان با یک آمریکا و اروپای دموکراتیک، قدرتمند و متحد و همچنین دیگر کشورهای همسوی غرب، سازگار نیست. در نتیجه، آنها معمولا به توافقات با آمریکا یا اروپا به چشم ترتیباتی موقتی مینگرند تا زمان بخرند و سلطه خود را بر کشورشان و مناطق پیرامون تحکیم کنند. در مقابل همتایان فراآتلانتیکی آنها اغلب اینگونه نشستها را به منزله طلوعی نوین برای همزیستی و همراهی میپندارند؛ موضوعی که این بار نیز در آلاسکا به نمایش گذاشته شد.
در همین راستا نویسنده مدعی است که ترامپ به دلیل اعتماد به نفس بالا بیاعتنایی به خرد متعارف و تصمیمگیریهای خلقالساعه از منظر برخی شایسته احترام است. از سوی دیگر پوتین نیز به تواناییهای خود واقف بوده و سعی میکند ترامپ را تحتتاثیر قرار دهد تا اوکراین، زلنسکی، ناتو و اتحاد آمریکا- اروپا را تضعیف کند. در واقع ادعاهای سرزمینی پوتین بر اوکراین وسیلهای برای تحقق اهداف راهبردی اوست و نه هدف نهایی. بنابراین موفقیت اجلاس مستقیما بستگی به توانایی ترامپ در محروم کردن پوتین از هرگونه امتیاز در راستای اهداف راهبردیاش دارد و هرچه این محرومیت بیشتر باشد، پیروزی برای ترامپ بزرگتر خواهد بود.
ترامپ در ذات خود عملگرا و واقعبین است و میداند هر توافقی با پوتین چه منجر به پایان جنگ شود و یا نشود، براساس این ارزیابی خواهد شد که تا چه اندازه جایگاه آمریکا در جهان را تقویت میکند. بنابراین به طور منطقی، منافع آمریکا در اروپا مستلزم ناتویی قدرتمند است که قاطعانه به امنیت جمعی پایبند باشد. در واقع یک ناتوی قوی به شریکی شکستناپذیر و آزموده در میدان نبرد در مرزهای خود نیاز دارد که منافع و ارزشهای مشترک مستحکمی داشته باشد. همچنین منافع آمریکا در اوراسیا که با توافق صلح اخیر آذربایجان و ارمنستان، قراردادهای مواد معدنی حیاتی و توسعه هستهای با اوکراین و تعامل بیشتر با آسیای مرکزی تقویت شده بر تضمین دریای سیاه آزاد و باز تاکید دارد. در نتیجه هر توافق صلحی در اوکراین که ناتو و حاکمیت اوکراین را تضعیف کند یا آزادی ناوبری در دریای سیاه را محدود سازد، مستقیما به منافع آمریکا آسیب میزند.
در دل بحران و پیچیدگی
از طرف دیگر، ترامپ به دستاوردهای سیاست خارجی خود در دور دوم ریاستجمهوریاش میبالد. در واقع او بوده که توانسته هزینههای دفاعی معادل ۵ درصد تولید ناخالص داخلی را به کشورهای عضو ناتو تحمیل کند؛ با اهرم تعرفهها خواستههای تجاری خود را به شرکای آمریکا بقبولاند و در نهایت و در ظاهر مناقشه تاریخی میان آذربایجان و ارمنستان را خاتمه داده و در آتش بس میان هند و پاکستان نقشی جدی ایفا کند. با این حال پوتینی که در آلاسکا به دیدار ترامپ رفته، همان شخصی نیست که در سال ۲۰۱۸ در هیلسینکی فنلاند با او ملافقات کرده است. در نتیجه این دیدار متفاوت بوده و هر دو طرف آمادهتر و هدفمندتر از قبل با یکدیگر مذاکره کردهاند. در نتیجه اگر خروجی نشست آلاسکا و مذاکرات بعدی به آتشبس اوکراین و تقویت مواضع اروپا و اوکراین منجر شود، برای ترامپ موفقیتی چشمگیر به همراه خواهد آورد اما اگر پوتین بتواند با افزایش تردید و بیاعتمادی میان اعضای ناتو و رهبران آمریکایی و اروپایی از نشست خارج شود و در عین حال حاکمیت و پایداری بلندمدت اوکراین را تضعیف کند، چنین موضوعی نهتنها برای آمریکا بلکه برای غرب فاجعهبار است.