فریبکاری در لباس پیشرفت!
علی حسینی
مدتی پیش مدیرعامل توانیر با غرور اعلام کرد که ۶۷درصد کاربران از اپلیکیشن «برق من» استفاده کردهاند و این امر را نشانهای از «اعتماد عمومی» و «پیشرفت» دانست. چنین سخنانی شاید در سطح تریبونهای رسمی جذاب به نظر برسد اما در حقیقت چیزی جز تحریف واقعیت نیست. پرسش بنیادین اینجاست که این میزان استفاده دقیقا بر چه پایهای شکل گرفته و چه نیازی مردم را به نصب و مراجعه به این برنامه وادار کرده است؟ پاسخ روشن است. جامعه کاربری «برق من» نه به دلیل کیفیت خدمات دیجیتال یا نوآوری در عرضه دادهها بلکه صرفا به دلیل خاموشیهای گسترده ناچار به رجوع به این اپلیکیشن شد. در شرایطی که قطع برق، خانوادهها، کسبوکارها و حتی بیمارستانها را فلج کرده بود تنها راه برای پیشبینی این بحران بررسی جدول خاموشیها در همین برنامه بود. در واقع استفاده از اپلیکیشن نه نشانه اعتماد بلکه سندی بر اضطرار و درماندگی مردم بود. با این توضیح، آن ۶۷درصدی که مدیرعامل با افتخار به زبان آورد عملا معیاری برای شکست مدیریتی است. مردم از سر ناچاری به سراغ این ابزار رفتند تا در تاریکی مطلق غافلگیر نشوند. اگر قطعی برق وجود نداشت، آیا چنین موجی از مراجعه شکل میگرفت؟ پاسخ منفی است. این اقبال اجباری بیش از هر چیز آینهای از بیثباتی شبکه و ناتوانی مدیران در تامین یک نیاز پایهای بود.
اکنون حدود دو هفته است که برق با ثبات بیشتری تامین شده و از قطعیهای مکرر خبری نیست. حال باید پرسید آیا هنوز هم همان ۶۷درصد کاربران به اپلیکیشن مراجعه میکنند؟ حقیقت آن است که با حذف عامل اضطراری، مراجعهها نیز فروکش کرده است. اگر آمار همچنان پابرجاست، توانیر باید با شفافیت اعلام کند مردم امروز دقیقا برای چه خدماتی به این سامانه مراجعه میکنند و اگر آمار کاهش یافته باید بپذیرند که سخنان پیشین چیزی جز نمایش تبلیغاتی نبوده است.
اینجا اما مسالهای عمیقتر رخ مینماید؛ بازی خطرناک با اعداد. در ساختار مدیریتی ما به جای حل بحران از دل بحران «دستاورد» میسازند. خاموشیها که نماد ضعف و ناتوانی هستند، به کمک اپلیکیشنی بازنمایی و در نهایت به عنوان «پیشرفت» معرفی میشوند. این شگرد قدیمی در اصل چیزی جز فریب افکار عمومی نیست. درست مانند آن است که بگوییم چون اورژانس بیمارستانها همیشه پر است، پس نظام سلامت موفق عمل میکند. ارزش یک ابزار خدمات عمومی در کاهش اضطراب و تسهیل زندگی روزمره مردم است، نه در آمارهای کاذب. «برق من» اگر واقعا موفق بود، امروز مردم از روی میل و رضایت به آن مراجعه میکردند اما مراجعه صرفا برای اطلاع از زمان خاموشی نهتنها موفقیت نیست بلکه سندی بر ناکامی و اجبار است.
زمان آن رسیده است که مسوولان به جای اتکا به نمودارهای ساختگی و درصدهای بیپایه، گزارش دهند چه اقدام واقعی برای تقویت زیرساختها، توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و جلوگیری از تکرار خاموشیها انجام شده است. جامعه از بازیهای آماری خسته است. مردم برق پایدار میخواهند، نه آمارسازی. اپلیکیشنی که تنها در روزهای بحران کاربرد دارد دستاورد نیست، هشدار است. اگر مدیران صادق هستند، آمار امروز را منتشر کنند و نشان دهند که در نبود خاموشی چه تعداد کاربر فعال باقی مانده است. اگر چنین نمیکنند باید پذیرفت که آنچه پیشتر به عنوان «اعتماد عمومی» معرفی شد، در واقع تلاشی برای پوشاندن ضعفها و فریب افکار عمومی بود. این بزرگترین آسیب برای نهادی است که قرار بود ستون تامین انرژی کشور باشد.