فرش دستباف در بحران

جهانصنعت– در طول اعصار گذشته، ایران جدای از تاریخ و تمدن ریشهدار همواره با دو عنصر منحصربهفرد در ذهن ساکنان کشورهای غربی شناخته شده است؛ یکی گربه ایرانی و دیگری فرش ایرانی.
فرش دستباف ایرانی به عنوان یکی از عناصر مهم فرهنگی، هنری و تمدنی کشور، در طول تاریخ از اهمیت شایانی برخوردار بوده است. از روستاهای دورافتاده کردستان گرفته تا مناطق مرکزی فلات ایران، همچون کاشان، اصفهان، کرمان و شیراز، فرش دستباف همواره به عنوان یکی از زمینههای مهم اقتصادی، هنری و فرهنگی در ایران نقش تعیینکنندهای ایفا کرده است.
در سالهای اخیر اما ورود رقبای منطقهای به بازار رقابتی تولید فرش ایرانی، به چالشی بزرگ تبدیل شده و اقتصاد تولیدکنندگان ایرانی که در مناطق کمتر برخوردار و حتی در شهرهای بزرگ کشور فعالیت میکنند را به مخاطره انداخته است. در نتیجه شرایط کنونی بسیاری از هنرمندان فرش دستباف ترجیح میدهند شغل خود را تغییر دهند و به مشاغل دیگری روی آورند. برخی نیز به مهاجرت روی آورده و در کشورهای همسایه به تولید و عرضه آثار هنری خود مشغول شدهاند.
درخصوص دلایل و ریشههای مشکلات پیشآمده در صنعت فرش دستباف، صحبتهای زیادی مطرح شده است.
برای بررسی بیشتر مشکلات صنعت فرش دستباف ایرانی و رمزگشایی از علل سقوط آزاد ارزش صادرات این محصول فرهنگی، به سراغ حجتالله مرادخانی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه رفتیم. وی ضمن اشاره به ضعفها و چالشهای موجود در این عرصه به تشریح راهکارهای برونرفت از بحران پرداخت. مشروح مصاحبه «جهانصنعت» با این پژوهشگر در پی میآید.
هنر- صنعت فرش دستباف ایرانی این روزها حال و روز خوشی ندارد و این نکته را میتوان از لابهلای صحبتها و نقدهای فعالان این حوزه به خوبی متوجه شد. نگاه شما به این موضوع چیست؟ ریشه و علل افول فروش و صادرات فرش دستباف ایرانی را در چه میدانید؟
درخصوص رکود هنر- صنعت غنی و کهن فرش دستباف ایران باید بگویم که وضعیت ناخوشایند فعلی فرش دستباف برآمده از یک علت کلان در کشور است، آن هم این است که فرش جایگاه راهبردی و تعیینکننده اجتماعی، اقتصادی و بینالمللی خود را در اسناد بالادستی و در نگرشهای مدیریتی کلان کشور از دست داده است و تقریبا در آن مختصات جایگاه ویژهای ندارد.
در قیاس با صنایع پتروشیمی، معادن و خامفروشی آنها و صنعت ضعیف خودرو، هرگز فرش مختصات مشخص و پررنگی ندارد. در مجلس و دیگر نهادهای بالادستی میبینیم که دغدغه جدی و راهبردی درخصوص وضعیت و جایگاه فرش و حضور پررنگ آن در بازار جهانی وجود ندارد.
در نتیجه تمام مشکلاتی که از بطن این خلع مهم و نبود نگرش کلاننگر و راهبردی در رابطه با جایگاه تعیینکننده فرش دستباف برمیآید، میبینیم که در زمینه اشتغالزایی، تولید ملی و همچنین در زمینه صادرات و ارزآوری برای کشور چالشهایی جدی ایجاد شده است. خلع موجود موجب شده به سبب از دست رفتن بازارهای سنتی فرش ایران در عرصه بینالمللی با کاهش تقاضای جهانی روبهرو شویم. یکی از دلایل مهم آن هم غیبت مستمر فرش ایرانی در عرصههای بینالمللی، چه در بازارها و چه در رویدادهای مهم است. تحریمهای دو دهه اخیر نیز مجال هرگونه تجارت و حضور فعالان بخش خصوصی را در بازارهای جهانی با محدودیتهای جدی روبهرو کرده است.
اگر بخواهیم به چالشهای فرش دستباف اشاره کنیم این موارد ذکر شده از مهمترین علل آن است که موجب شده فرش دستباف نتواند حداقل در یکی، دو دهه اخیر قابلیتهای بیشمار خود را به ظهور برساند و نتایج مثبت آن به کشور برسد. واقعیت این است که وقتی نگاه کلان و راهبردی درخصوص فرش نداشته باشید، از حیث هماهنگیهای ملی و استانی به مشکل میخورید و البته برای آموزش بافندگان و فعالان همین حوزه نیز اقدام موثری صورت نمیگیرد و فعالان درخصوص نوآوریهای جدید آگاهی و اطلاعات چندانی ندارند و به مرور نگرش کلاننگر و سیاستهای کلان درخصوص فرش دستباف هم کمرنگ و کمرنگتر شده است.
به بخشی از مهمترین چالشهای امروز فرش دستباف ایرانی اشاره داشتید؛ نتیجه وجود این معضلات عمده در این صنعت- هنر از نگاه شما چیست؟
واقعیت این است که امروزه در عرصههای مختلف، از تامین گرفته تا زنجیره کل فرآیند تولید فرش با مشکل مواجه هستیم.
برنامهریزی مدون برای زنجیره تولید مواد اولیه، کیفیت تولید، رنگرزی، دسترسی به فعالیتهای جدید برای ارتقای کیفی فرش با حفظ تمام مولفههای سنتی و بومی و هنری آن وجود ندارد.
در عرصه فرش دستباف از ظرفیت عظیم تولید محتوا در دنیای امروز و استفاده از قابلیتهای بیشمار شبکههای اجتماعی بهره نبردهایم. در نتیجه با مخاطب نسل جدید و با مخاطب عصر تکنولوژی ارتباط نداریم و یک گسست در این بخش شکل گرفته است و طبیعتا رقبای دیگر در عرصه بینالمللی به دلیل اینکه درخصوص این قضیه اهتمام ویژهای دارند، بیشتر نتیجه گرفتهاند و ایران بازی را در بازارهای جهانی تقریبا به رقبای سنتی و نوظهور باخته است.
هیچ فرصتی هم برای رقابت نداریم و تنها دل خودمان را به این خوش میکنیم که هنر نزد ایرانیان است و بس، که این هم چندان گذاره قابل طرحی در جهان پررقابت امروز نیست.
ریشه رکورد پیشآمده در حوزه نیروی انسانی و تربیت نشدن تعداد بالای هنرمندان فعال در حوزه فرش دستباف را چه میدانید؟
رکود نیروی انسانی متخصص مانند گذشته، مسالهای است که نمود واضح دارد. علت آن نیز چالشهای معیشتی، کاهش ارزش اقتصادی فرش و عدم حضور پررنگ در عرصه بینالمللی است. در نتیجه این وضعیت هنرمندان یکی پس از دیگری یا کار فرش را کنار میگذارند یا از ایران مهاجرت میکنند. در نتیجه نسلهای بعدی هم پیشه پدران و مادران خودشان را به دلیل مشاهده این مشکلات جدی پیگیری نکرده و دنبال نمیکنند.
در کنار اینها متاسفانه شاهد مداخله غیرمسوولانه بینبخشی در حوزه فرش هستیم. به عنوان مثال برخی قوانین مضری که بدون آگاهی از نتایج و تبعات آن برای فرش و فعالان آن به تصویب میرسد به واقع چالشبرانگیز است.
برای مثال تعرفههای وارداتی که بر ابریشم در اوایل دهه۹۰ توسط مجلس تحمیل شد باعث غیبت فرش ابریشم دستباف در داخل شد و بسیاری امکان خرید آن را از دست دادند.
این مداخلات به علت آن است که قوانین، مصوبات و دستورالعملها بدون نگاه کارشناسی و بدون بررسی پیامدهای احتمالی مصوب میشوند و در سالهای بعد تبعات آن گریبانگیر میشود.
نهادهای متولی برای احیای فرش دستباف و کمک به فعالان این حوزه باید چه اقداماتی را انجام دهند؟
اگر بخواهیم به اقدامات لازم برای احیای فرش دستباف بپردازیم، میتوانیم به کشور ترکیه به عنوان یک نمونه نگاه کنیم. باید بررسی کنیم که کشور ترکیه به عنوان یکی از رقبای نوظهور ایران در بازارهای جهانی چه اقداماتی انجام داده که توانسته موقعیت ممتازی برای خودش به وجود بیاورد. البته از فرشبافان کشور نیز گلایهمندیم که چرا از استانهای آذربایجان و اردبیل یا دیگر نقاط کشور به آنجا مهاجرت میکنند.
کشور ترکیه برای رونق صنعت فرش دستبافش در سطوح مختلف اقدامات مشخصی انجام داده است. آنها در سطح محلی و استانی، اقداماتی با هدف ساماندهی فعالان این حوزه و تلاش برای حفاظت از این هنر- صنعت بومی خودشان و همچنین تهیه ساز و کارهای مشخص و حمایتی برای تامین مواد اولیه باکیفیت و رنگرزی دقیق و طبیعی را انجام دادهاند و در نتیجه این شرایط شاهد تولید فرش دستباف باکیفیت در ترکیه هستیم.
ترکیه با اتکا به این کیفیت توانسته در بازارهای جهانی حضور ممتازی داشته باشد. یک نمونه عینی آن هم پروژههای محلی در استان اوشاک ترکیه است که با همکاری شهرداری و استانداری این استان انجام شده و یک سلسله اقدامات مختلفی در راستای رونق و ارتقای جایگاه فرش دستباف انجام دادند. این اقدامات از حمایت از فعالان فرش دستباف و بافندگان گرفته تا تهیه پشم و نخ باکیفیت، رنگرزی طبیعی و تولید محصولات باکیفیت قابل عرضه در بازارهای جهانی را شامل میشود. در سطح ملی هم دولت ترکیه با ایجاد ساختارها و سیاستهای حمایتی به رشد این هنر- صنعت کمک جدی کرده است. برای مثال ترکیه از موقعیت جغرافیایی مناسبی که دارد برای دسترسی به بازارهای اروپا، خاورمیانه و آسیای میانه نهایت استفاده را کرده است. در ترکیه برنامه توسعه و تربیت نیروی کار ماهر در حوزه فرش دستباف را نوشتهاند و در دست اجراست که این کار بیتردید میتواند با جذب اساتید با مهارت ایرانی انجام شود.
ترکیه با ایجاد سیاستهای تجاری آزاد و انعقاد توافقنامههای تجارت آزاد با دیگر کشورها و در کنار اینها تامین مواد اولیه مرغوب در سطح کلان برای حوزه فرش دستباف بسترهای لازم و پایدار و مستحکم را جهت تولید باکیفیت و عرضه جدی در بازارهای جهانی مهیا کرده است. در نتیجه این شرایط است که محصولات آنها رقابتپذیری بالایی برای حضور در بازارهای جهانی پیدا کرده است. در نتیجه این اقدامات در حال حاضر شاهد این هستیم که کشور ترکیه در عرصه فرش دستباف واجد مزیت نسبی شده است.
در ایران اما این اقدامات در سطح ملی و استانی انجام نشده است، بنابراین نباید انتظار داشته باشیم این حوزه حال و روز خوشی داشته باشد. به طور کلی اگر بخواهیم مزیتهای ترکیه را در حوزه فرش دستباف در قیاس با ایران برشماریم باید گفت یک هماهنگی تعریف شده و مشخص و سیالی بین سطوح ملی و محلی استانیشان شکل گرفته است. به طور ویژه، هوشمندانه و آگاهانه از منابع بومی خودشان از مواد اولیه گرفته تا نقوش و بافندگان استفاده میکنند.
افزون بر این کشور ترکیه فناوریهای نوین را در کنار حفظ سنتی فرشبافی پذیرفته و با همنشینی این دو توانسته گامی مهم بردارد. سیاستهای تجاری و بینالمللی پیشرو هم در کنار این موارد یک نیرو محرکه بسیار جدی بوده و این است که امروزه میبینیم فرش دستباف ترکیه در بازارهای جهانی نهتنها حضور پررنگی دارد بلکه مخاطب جدی پایدار و پای کار خودش را هم دارد؛ ما در کشورمان اما هیچکدام از این اقدامات را به صورت پایدار، جدی و ممتد انجام ندادهایم.