عودلاجان زیرتیغ تخریب

سعیده اسدیان– در ادامه تخریبهای دومینووار سالیان گذشته در بافتهای تاریخی شهرهای مختلف ایران، تاروپود بافت تاریخی تهران هم با خطر گسست مواجه شده است.
حال این روزهای بافت تاریخی تهران شبیه بیماری است که زخمهای روی بدنش او را نحیف و فرسوده کرده اما هنوز امید به بهبودی دارد.
آنچه امروز در بافتهای تاریخی میگذرد تنها کلید خوردن پروژههای عمرانی نیست بلکه شاید آغاز مسیری برای فراموشی تاریخ شهرهایی نظیر تهران باشد، همان زخمی که بر پیکر شیراز و تبریز و کاشان و دهها شهر دیگر ایران وارد شده، حالا ممکن است به جان پایتخت بیفتد و این در حالی است که با هر آجری که از یک خانه تاریخی شهر فرو میافتد، بخشی از هویت تهران خاموش میشود. اگر این روند ادامه پیدا کند، در آیندهای نهچندان دور بافتهای تاریخی ایران فقط یک نقطه مشترک خواهند داشت؛ هویتی که از دست رفته است.
مدرنیته در برابر سنت
محله عودلاجان یکی از کهنترین و مهمترین محلههای تاریخی تهران است که قدمت صفوی دارد و در دوره قاجار شکل منسجم شهری پیدا میکند و هنوز هم برخلاف بسیاری از محلات همدوره خود مثل سنگلج، ساختار سنتی خود را تا حد زیادی حفظ کرده است، کوچه آشتیکنان دارد و حمامهایی که هنوز به صورت سنتی فعالیت میکنند.
عودلاجان از جمله محلاتی است که بخش عظیمی از بناهای واجد ارزش را در خود جای داده اما در طول سالیان بخش قابلتوجهی از این بناها، به دلایل مختلف تخریب و یا دچار فرسایش شده و در معرض نابودی قرار گرفتهاند. کل پلاکهای موجود در عودلاجان بیش از ۵هزار بنا برآورد شده که حدود ۶۰۰ تا ۸۰۰ پلاک آن واجد ارزش است، تنها در بخش غربی این محله، ۲۶بنای ثبت ملی و حدود ۲۰۰بنای واجد ارزش واقع شدهاند.
در کنار بناهای ارزشمند موجود در محله، برخی بناهای درونبافت که بعضا هم واجد ارزش هستند، به دلیل نفوذ بازار و کاربریهای استقرار یافته در مرزهای محله عودلاجان، یا تخریب شده و تبدیل به پاساژهای تجاری شدهاند یا در شکل قدیم خود به انبارها و کارگاههای بازار و مغازههای مستقر در محله تبدیل شدهاند.
نمونه آن بازار بزرگ طلا و جواهر خاورمیانه در عودلاجان غربی است که از سال ۹۹ با زیربنای ۱۸هزار مترمربع آغاز به کار کرد، در حالی که اصولا گسترش انبارها، کارگاهها و پاساژهای تجاری در درونبافت، هیچ همخوانی و ارتباطی با احیای محله عودلاجان به عنوان یک بافت تاریخی نداشته است.
نکته قابلتوجه این است که مدیریت شهری با وجود مشاهده نتایج اقدامات پیشین در کوچههایی مثل کوچه مرادی در قسمت شرقی محله با ارائه کاربری تجاری و ساخت پاساژ در این منطقه، این اقدام را در قسمتهای دیگر بافت هم تکرار کرده که در صورت ادامه، میتواند سکونت مردم محلی را در بخش شرقی با مشکل مواجه کند.
در این شرایط انتظار میرود وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و به طور خاص ادارهکل میراث فرهنگی استان تهران در خصوص این موضوع پیگیری لازم را به عمل آورد.
مخاطرات بافت تاریخی عودلاجان
فعال میراث فرهنگی در خصوص مخاطرات بافت تاریخی محله عودلاجان گفت: یکی از دغدغههای جدی ما در بافت تاریخی ثبت شده عودلاجان، طرح توسعه امامزاده یحیی بود که پس از رسانهای شدن طرح اولیه، معاون اسبق میراث فرهنگی استان تهران از توقف این طرح خبر داد اما به نظر میرسد که طرح با تغییراتی، مجددا از سوی سازمان نوسازی شهر تهران در حال پیگیری است.
وی افزود: از سوی دیگر شاهد گسترش ساختوساز در حریم کاخ گلستان و بافت ثبت ملی شده عودلاجان هستیم، آن هم در قالب یک ابرپروژه که در فاز اول ۱۴ تا ۱۶ پلاک با مساحت ۳۰۷۹متر تجمیع شده و در بین آنها، بناهای ارزشمند هم قرار داشتند. این در حالی است که حریم حفاظتی عودلاجان ۱۴اسفندماه ۱۴۰۳ تصویب شده اما هنوز ابلاغ نشده است.
شهابموحد تصریح کرد: متاسفانه ما بافت تاریخی تهران را در قالب پروژههایی از دست میدهیم که در آن مخربهای معروف بافت حضور دارند اما به دلیل تجربههای قبلی که داشتند رد پایشان معلوم نیست، افرادی که با پاساژسازیها بافت تهران را نابود کردند، در پروژه جدیدشان هم بسیاری از خانههای واجد ارزش از بین میروند و متاسفانه در نقشه راه، یک خانه ثبت ملی هم وجود دارد.
خطر بیخ گوش بناهای ثبت ملی
این فعال میراث فرهنگی ادامه داد: این در حالی است که در طرح تفضیلی محدوده عودلاجانغربی، اولویت با کاربری فرهنگی هنری است اما مجوز کاربری تجاری صادر میشود، بدون اینکه در کمیسیون ماه ۵ این موضوع مطرح شود.
وی با بیان اینکه بناهای ثبت ملی عودلاجان در هر سه بخش غربی، شرقی و میانی در معرض خطر هستند، افزود: به دلیل همجواری بازار تهران در بخش غربی عودلاجان، درصد سکونت در این منطقه پایین آمده و از خیابان امیرکبیر یکسری کسبه، انبارها، کارگاهها و دفاتر خود را به این منطقه منتقل کردهاند.
شهابموحد تاکید کرد: متاسفانه ما در بحث حریم، تنها متر و معیارمان ارتفاع بوده در حالی که ابرپروژه فعلی با وسعتی که دارد بافت تهران را نابود میکند، متاسفانه در این مسیر نه حرمت کاخ گلستان به عنوان تنها بنای ثبت جهانی در پایتخت حفظ شده و نه حرمت عودلاجان به عنوان یک بافت ثبت ملی.
چرا حریمهایی که تصویب شده، هنوز ابلاغ نشدهاند؟ عودلاجان یک پهنه ثبت ملی است که ۲۰سال پیش در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت، معاونت میراث فرهنگی تهران در ۲۰سال اخیر چه کاری برای این محله انجام داده است؟
جای خالی قانون
این فعال میراث فرهنگی در ادامه به یک قانون مهم اشاره کرد و گفت: در قانون «حمایت از مرمت و احیای بافتهای تاریخی و فرهنگی» یک طرح ویژه دیده شده که میتواند به عنوان یک راه برای احیای بافتهای تاریخی موثر باشد این قانون مربوط به سال ۹۸ است و براساس آن میراث فرهنگی و شهرداری باید با همکاری وزارت راه پلاکبهپلاک بافت تاریخی را بررسی کرده و با حفظ ارزشها نسبت به پویایی محل اقدام کنند
عدم پژوهش درست
وی افزود: صورتجلسه شورای فنی در سال ۹۴ حداکثر ارتفاع را ۵/۱متر تعیین کرده اما الان در حریم عودلاجان حتی ساختمانهای چهارطبقه را میبینید و برخی هم به دنبال ارتفاع بیشتر هستند.
متاسفانه تمام اطلاعاتی که ما از بافت تاریخی تهران داریم یکسری اطلاعات تکراری و تاریخهای شفاهی است، ما پژوهش درستی در این حوزه نداریم و آرشیو مناسبی وجود ندارد.
عودلاجان، قربانی تصمیمات اشتباه
بافت تاریخی تهران، بهویژه محله عودلاجان، امروزه با خطر جدی تخریب و تغییر کاربری مواجه است خطری که نه حاصل یک اتفاق ناگهانی بلکه نتیجه سالها کمتوجهی، تصمیمگیریهای اشتباه و اولویت دادن به منافع کوتاهمدت اقتصادی بر ارزشهای تاریخی و فرهنگی است. روند گسترش پروژههای تجاری، پاساژسازی و تغییر کاربری خانههای واجد ارزش بدون توجه به هویت محله، موجب فرسایش و نابودی تدریجی تاروپود این بافت شده است. در این میان نهادهای مسوول نهتنها نقش مؤثری در حفاظت ایفا نکردهاند، بلکه در برخی موارد با سیاستها خود به این روند شتاب بخشیدهاند. اگرچه قوانین و طرحهای ویژهای برای حفاظت و احیای بافتهای تاریخی وجود دارد اما عدم اجرای آنها ضعف نظارت و نبود پژوهش و آرشیو معتبر، شرایط را برای سودجویانی که به دنبال تغییر چهره این بافت هستند، مهیا کرده است. ادامه این مسیر نهتنها به حذف هویت تاریخی عودلاجان بلکه به یکسانسازی بیروح شهرهای ایران منجر میشود، جایی که تنها چیزی که باقی میماند حسرت گذشتهای است که از دست میرود. بدون شک حفاظت از این بافتها نیازمند اقدام فوری، هماهنگی میان نهادها، اجرای دقیق قوانین و باز تعریف نقش میراث فرهنگی در تصمیم سازیهای شهری است.