عملیات فریب در بازار سرمایه

دیبا حاجیها- شاخص کل بورس تهران در روز گذشته رشد قابلتوجهی را تجربه کرد و با افزایش ۳۰هزار و ۶۲ واحدی، معادل ۱۲/۱درصد، به رقم ۲میلیون و ۷۰۷هزار و ۷۲۰ واحد رسید اما این تصویر از شاخص کل، تنها بخشی از واقعیت بازار را منعکس میکند.
در سمت مقابل، شاخص هموزن که نمایانگر عملکرد نمادهای کوچکتر و میانگین بازدهی کلی بازار است، با کاهش اندک ۰۵/۰درصدی به سطح ۸۲۹هزار واحد رسید که عملا نشاندهنده ثبات و تغییرات ناچیز در این بخش از بازار است. این اختلاف رفتار شاخص کل و هموزن، بیانگر تمرکز رشد در تعداد محدودی از نمادهای بزرگ است که توانستهاند با افزایش قیمت، شاخص کل را بالا بکشند، در حالی که بخش وسیعی از سهام بازار همچنان با فشار و نوسانات منفی مواجه هستند. این موضوع به وضوح نشان میدهد که حمایتها صرفا از برخی نمادهای خاص صورت میگیرد و باقی نمادها مثل همیشه به حال خود رها شدهاند.
ارزش کل معاملات سهام، صندوقهای سهامی و حقتقدمها در روز گذشته به حدود ۵/۷هزارمیلیارد تومان رسید؛ رقمی که نشان میدهد ارزش معاملات بسیار کمتر از آن مقداری است که بتواند بازار را به روندی مثبت بکشاند و خروج حدود ۱۰۰۰میلیارد تومان پول حقیقی از بازار نیز گواه این ادعاست. این موضوع نشان میدهد که سهامداران خرد همچنان در فضای ترس و تردید به سر میبرند و تمایل به فروش دارند که میتواند نشانه پایداری نااطمینانی به آرامش فعلی آسمان کشور باشد.
در همین حال صندوقهای درآمد ثابت همچنان روندی متفآگوست دارند و شاهد ورود پول مستمر هستن. این نشان میدهد که سرمایهگذاران در جستوجوی گزینههای کمریسکتر برای حفظ سرمایه خود هستند و تمایل دارند از نوسانات بالای بازار سهام فاصله بگیرند. بررسی نمادها نیز حاکی از آن است که در معاملات روز گذشته، ۱۸۹نماد در محدوده منفی۲ تا منف۳درصد معامله شدند و در مقابل، ۱۹۲نماد در محدوده مثبت معامله شدند. این وضعیت باعث شد که حدود ۵۳درصد از نمادها در پایان معاملات در محدوده مثبت بسته شوند اما این تعادل شکننده و نسبی نشان میدهد که فضای بازار هنوز به شکل کامل به ثبات و اعتماد بازنگشته است.
در مجموع وضعیت روز گذشته بورس تهران ترکیبی از رشد شاخص کل، ثبات نسبی شاخص هموزن و نگرانیهای مداوم سرمایهگذاران خرد است که نشان میدهد بازار همچنان در حال تلاش برای یافتن جهت روشن و پایدار است.
محبوبیت، نوسان و ریسک در قاب صندوقهای اهرمی
صندوقهای اهرمی در بازارهای جهانی تنها بخش کوچکی از کل صندوقهای قابل معامله سهامی را تشکیل میدهند و سهم آنها کمتر از ۲درصد است. یکی از دلایل اصلی این سهم کم، تجربه طولانیمدت استفاده از این ابزارها در بازارهای غربی است که نشان دادهاند صندوقهای اهرمی عمدتا برای دورههای کوتاهمدت با شرایط خاص طراحی شدهاند و مناسب نگهداری بلندمدت نیستند. این ابزارها معمولا بازده خود را در بازههای زمانی محدود ارائه میدهند و بههمین خاطر، سرمایهگذاران حرفهای ترجیح میدهند از آنها به شکل هدفمند و موقت استفاده کنند.
در ایران اما شرایط متفآگوستی حاکم است. دو عامل مهم باعث شده تا استقبال سرمایهگذاران از صندوقهای اهرمی به شکل چشمگیری بالا باشد؛ نخست محدودیتهای اعتباری که کارگزاریها به سرمایهگذاران اختصاص میدهند و دوم عملکرد قابلتوجه بورس در سالهای گذشته که بازدهی بالاتری نسبت به نرخ بهره بانکی داشته است. این دو عامل موجب شد تا بخش قابلتوجهی از سرمایهها به سمت صندوقهای اهرمی روانه شود بهطوری که اکنون تقریبا نیمی از ارزش صندوقهای قابل معامله سهامی در اختیار این نوع صندوقهاست.
این محبوبیت گسترده همراه با نوسانات شدید قیمتی این صندوقها، ریسک و فشار زیادی را متوجه سرمایهگذاران کرده است. بسیاری از فعالان بازار سرمایه هنوز تجربه کافی در بهرهگیری از ویژگیها و ریسکهای صندوقهای اهرمی ندارند و این موضوع باعث شده که مواجهه با این ابزارها برای برخی با چالشهایی همراه باشد.
از سوی دیگر، با افزایش نرخ بهره در اقتصاد ایران، جذابیت سودآوری صندوقهای اهرمی که پیشتر در دهههای گذشته به دلیل بازدهی بالای بازار سرمایه بسیار جذاب بود، کاهش یافته است. اکنون بازده مورد انتظار از بورس چندان فاصلهای با نرخ بهره ندارد و این باعث شده سود قابلتوجه گذشته که ناشی از اهرم مالی بود، کمتر قابل دستیابی باشد.
در این شرایط سرمایهگذاران و فعالان بازار نیازمند افزایش دانش و تجربه در مدیریت سرمایهگذاریهای خود با صندوقهای اهرمی هستند تا بتوانند بهتر با نوسانات و ریسکهای این ابزارها کنار بیایند و از مزایای احتمالی آنها به صورت بهینه بهرهمند شوند.
هنوز لنگ میزنیم!
در روزهای اخیر بازار سرمایه نشانههایی از بهبود نسبی را تجربه کرده اما تحلیلگران معتقدند تداوم این وضعیت نیازمند سه عامل کلیدی است: نخست، کاهش تنشهای سیاسی و حذف سایه جنگ از فضای روانی بازار، دوم، تداوم حمایت صندوقهای تثبیت و توسعه بازار از طریق تزریق منابع مالی و سوم، انتشار اخبار بنیادی مثبت از شرکتها، مشابه آنچه در نماد خساپا دیده شد. این سه محور در کنار هم میتوانند به ایجاد کف محکم قیمتی و جذب سرمایههای تازه کمک کنند. به باور فعالان بازار، این مهم بدون دخالت فعالانه سازمان بورس و سیاستگذاران میسر نخواهد بود.
فضای فعلی اقتصادی به شدت متاثر از تهدیدات جنگی است؛ تهدیدی که مانع شکلگیری رفتار طبیعی خریداران شده و بازار را در وضعیتی ناپایدار قرار داده است. به همین دلیل، لازم است بازارساز به صورت مداوم و فعالانه در معاملات حضور داشته باشد تا فضای اعتماد حفظ شود. در غیر این صورت، یک روز غفلت میتواند همه تلاشها را بر باد دهد.
در آستانه پایان تیرماه، انتشار گزارشهای میاندورهای و برگزاری مجامع از عواملی است که میتواند به بازتاب ارزش ذاتی سهام کمک کند. با این حال، نگرانیهایی درباره عملکرد ضعیف شرکتها در تیرماه وجود دارد که عمدتا به تبعات جنگ و افت فروش بازمیگردد. در این شرایط، دولت باید با اجرای سیاستهای انبساطی مالی و پولی از شدت فشارها بکاهد. در نهایت بازار سرمایه بر دو پایه کلیدی استوار است: حمایت نهادهای مالی و وضعیت بنیادی شرکتها. هرگونه تزلزل در این دو عامل میتواند به فروپاشی مجدد بازار منجر شود بنابراین تقویت همزمان این دو محور باید در دستور کار سیاستگذاران قرار گیرد تا در برابر بحرانهای احتمالی آینده مقاومت ایجاد شود.
تلاشی ناکافی برای کنترل سقوط
در هفته گذشته که تنها سه روز معاملاتی داشت، بازار سرمایه ایران شاهد خروج سنگین نقدینگی حقیقیها بود که باوجود خریدهای حمایتی در برخی نمادها، همچنان نشانهای از بازگشت اعتماد عمومی به بازار مشاهده نمیشود. در مجموع این سه روز، رقمی معادل ۳۲۶۶میلیارد تومان پول حقیقی از بازار خارج شد. نکته قابلتامل اینکه بیش از ۲۰۰۰میلیارد تومان این عدد تنها در ساعات پایانی معاملات روز چهارشنبه رقم خورد و پس از دو روز کاهش محسوس فعالیت حمایتی، صندوق توسعه بازار دوباره با ورود به جریان خرید، تلاش کرد شیب خروج را کنترل کند. بررسی آمارهای معاملاتی روز شنبه و روز یکشنبه نشان میدهد که اگرچه تعداد فروشندگان حقیقی اندکی کاهش و در مقابل تعداد خریداران حقیقی کمی افزایش یافته اما این تغییرات اندک هنوز کافی نبوده تا روند غالب عرضه از سوی سرمایهگذاران خرد را تغییر دهد. در واقع، جو کلی بازار همچنان متاثر از فضای بیاعتمادی، انتظارات منفی نسبت به آینده کوتاهمدت و نبود محرکهای بنیادی برای چرخش پول حقیقی است. از منظر سهم ارزش معاملات، سهم حقیقیها که دو هفته قبل به پایینترین سطح تاریخی خود در سال جاری یعنی ۳۹درصد رسیده بود، حالا دوباره تا ۵/۶۳درصد افزایش یافته است. این افزایش نه به دلیل بازگشت پرقدرت حقیقیها بلکه ناشی از کاهش حجم مداخله مستقیم پول حقوقی در بازار رقم خورده است.
خریدهای حمایتی که تا هفته پیش در برخی نمادهای شاخصساز بهشدت محسوس بود، حالا با احتیاط بیشتری دنبال میشود و عملا میدان را برای برآورد واقعی رفتار حقیقیها بازتر کرده است. در مجموع هرچند نشانههایی از کاهش فشار فروش و تحرک خریداران خرد دیده میشود اما تا زمانی که جهتگیریهای کلان اقتصادی، سیاستهای حمایتی پایدار و شفافیت در وضعیت سودآوری شرکتها ایجاد نشود، نمیتوان انتظار چرخش واقعی در روند خروج پول را داشت. بازار همچنان نیازمند یک شوک اعتمادساز است.