عشق در قاب بیعدالتی

رضا لالهباغ- چالشهای عکاسان خبری در سالهای اخیر به یکی از دغدغههای جدی جامعه رسانهای تبدیل شده است. این قشر زحمتکش و کمتعداد که وظیفه ثبت واقعیتها و روایت بصری رویدادها را برعهده دارند امروز با مجموعهای از فشارهای اقتصادی، اجتماعی و حرفهای روبهرو هستند که ادامه فعالیت را برایشان دشوار کرده است. در شرایطی که نقش تصویر در انتقال پیام از همیشه پررنگتر شده عکاسان خبری بیش از هر زمان دیگری احساس بیپناهی میکنند. یکی از مهمترین چالشها افزایش سرسامآور قیمت تجهیزات عکاسی است. دوربینهای حرفهای، لنزهای تله و واید، کارتهای حافظه با سرعت بالا، لپتاپهای مخصوص پردازش عکس و حتی تجهیزات جانبی مانند فلاش و باتری همگی تحت تاثیر نوسانات ارزی و تحریمها به کالاهایی لوکس بدل شدهاند. برای یک عکاس خبری مستقل تهیه یا بهروزرسانی تجهیزات تبدیل به رویایی دستنیافتنی شده است. بسیاری از آنها ناچارند سالها با همان وسایل قدیمی کار کنند حتی اگر سرعت شاتر افت کرده باشد یا حسگر دوربین در نور کم نویز زیادی تولید کند. در حرفهای که ثانیهها ارزش طلا دارند فرسودگی ابزار میتواند تفاوت میان «عکس برنده جایزه» و «عکسی که از دست رفت» باشد.
حرفهایها بیپناهتر از همیشه
از سوی دیگر نبود حمایت سازمانی و بیمهای فشار مضاعفی بر دوش این قشر وارد میکند. بسیاری از عکاسان خبری به صورت آزاد(فریلنسر) فعالیت میکنند و نه بیمهای دارند و نه امنیت شغلی. رسانهها نیز در بسیاری از موارد به جای استخدام نیروهای متخصص، ترجیح میدهند از عکاسان تازهکار یا حتی افراد غیرحرفهای استفاده کنند تا هزینهها را کاهش دهند. این روند نهتنها به افت کیفیت محتوای تصویری منجر میشود بلکه روحیه و انگیزه عکاسان حرفهای را نیز به شدت تضعیف میکند. در سالهای اخیر ورود افراد غیرمتخصص به عرصه عکاسی خبری تبدیل به معضلی گسترده شده است. با گسترش گوشیهای هوشمند و دوربینهای نیمهحرفهای بسیاری از افراد بدون آموزش و تجربهی لازم، خود را «عکاس خبری» مینامند. برخی از رسانهها بهویژه در فضای مجازی با پرداخت مبالغ اندک از این تصاویر استفاده میکنند و عملا معیارهای حرفهای را نادیده میگیرند. نتیجه این روند اشباع فضای رسانهای از عکسهای بیکیفیت، فاقد استانداردهای خبری و گاه گمراهکننده است. در چنین شرایطی ارزش و جایگاه کار تخصصی زیر سوال میرود و عکاسانی که سالها برای یادگیری فنون، درک نور، ترکیببندی و اخلاق حرفهای زحمت کشیدهاند با کاهش سفارش و درآمد مواجه میشوند.
خطر در قلب میدان
از زاویهای دیگر ریسک بالای کاری عکاسان خبری نیز یکی از واقعیتهای تلخ این حرفه است. بسیاری از آنها برای ثبت لحظهای مهم در شرایط خطرناک حاضر میشوند؛ در میان آتشسوزیها، درگیریها یا مناطق بحرانی طبیعی و انسانی. برخلاف خبرنگاران یا نیروهای رسمی رسانه کمتر از حمایت حقوقی و جانی برخوردارند. در موارد متعددی عکاسان خبری در جریان ماموریت دچار آسیبهای جسمی یا خسارت مالی شدهاند و هیچ نهادی مسوولیت جبران را بر عهده نگرفته است. فشار روانی ناشی از رقابت ناعادلانه نیز عامل دیگری است که به فرسودگی ذهنی این قشر دامن میزند. فضایمجازی و شبکههایاجتماعی باعث شده تا هر تصویری به سرعت منتشر و فراموش شود. عکاس خبری امروز باید نهتنها با همکاران حرفهای خود بلکه با میلیونها کاربر تلفن همراه رقابت کند؛ رقابتی که در آن سرعت و هزینه بیشتر از کیفیت و دقت ارزش دارد. بسیاری از عکاسان حرفهای اذعان میکنند که گاه عکسهایشان با وجود ارزش خبری بالا در میان انبوه محتوای سطحی دیده نمیشود. این مساله به مرور حس بیانگیزگی و دلسردی را میان نیروهای متخصص گسترش داده است.
بحران اقتصادی
از منظر اقتصادی نبود تعرفه مشخص برای دستمزد عکاسان خبری بحران دیگری است که نظام کاری آنان را بیثبات کرده است. برخی رسانهها براساس سلیقه و توان مالی خود مبلغی ناچیز برای هر ماموریت تعیین میکنند بدون اینکه هزینههای واقعی تولید عکس خبری درنظر گرفته شود؛ از حملونقل و تجهیزات گرفته تا ویرایش و انتقال فایلها. در مقابل عکاسان غیرحرفهای حاضرند با مبالغ پایینتری کار کنند تا صرفا نامشان جایی منتشر شود. این چرخه معیوب باعث شده که استاندارد اقتصادی این حرفه روزبهروز سقوط کند. فقدان نهاد صنفی موثر نیز از دیگر عوامل تشدیدکنندهی مشکلات است. هرچند انجمنها و تشکلهایی با عنوانهای مشابه وجود دارند اما اغلب قدرت اجرایی یا توان چانهزنی واقعی در برابر رسانهها و نهادهای دولتی ندارند. در نتیجه عکاسان خبری در مقابل سیاستگذاریها و تصمیمهای اقتصادی بیدفاع ماندهاند. نبود صدای واحد و هماهنگ باعث شده خواستههای آنها بهندرت به گوش مسوولان برسد اما با وجود تمام این مشکلات عکاسان خبری همچنان پابرجا ماندهاند. عشق به حقیقت و قدرت تصویر آنها را در میدان نگه داشته است. بسیاری از آنان با کمترین امکانات تصاویری میگیرند که تاثیر اجتماعی گستردهای دارد؛ تصاویری که گاه وجدان عمومی را بیدار کرده یا مسیر یک تصمیم سیاسی را تغییر میدهد. آنها با وجود بیتوجهیها همچنان باور دارند که تصویر میتواند دنیا را تکان دهد.
برای عبور از این وضعیت چند راهکار اساسی میتواند مطرح شود؛ نخست تدوین سیاست حمایتی مشخص برای عکاسان خبری از سوی نهادهای رسانهای و فرهنگی ضروری است. دولت و سازمانهای مرتبط میتوانند با ایجاد صندوقهای حمایتی، تسهیلات خرید تجهیزات یا بیمههای تخصصی بخشی از فشار اقتصادی را کاهش دهند. دوم اینکه رسانهها باید به نقش عکاس خبری به عنوان یک عنصر حرفهای و غیرقابل جایگزین احترام گذاشته و از بهکارگیری افراد غیرمتخصص صرفنظر کنند. استانداردسازی تعرفهها و ایجاد چارچوبهای شفاف برای حقالزحمه میتواند مانع از رقابت ناسالم شود. در سطح صنفی تشکیل یک انجمن قدرتمند و واقعی که بتواند در مذاکرات با رسانهها و نهادهای اقتصادی از حقوق عکاسان دفاع کند ضرورتی حیاتی است. این نهاد باید از افراد فعال و شناختهشده در حوزه عکاسی خبری تشکیل شود نه صرفا چهرههای اداری یا غیرمرتبط.
در نهایت لازم است خود عکاسان خبری نیز در برابر تغییرات فناوری موضعی آگاهانه و سازگار اتخاذ کنند. آشنایی با ابزارهای جدید و حضور موثر در فضای مجازی میتواند تا حدی موقعیت آنان را حفظ کند. هرچند هیچ نرمافزاری نمیتواند تجربه، شهود و نگاه انسانی یک عکاس خبری واقعی را جایگزین کند اما نادیدهگرفتن فناوری نیز ممکن است آنان را به حاشیه براند. وضعیت امروز عکاسان خبری را میتوان ترکیبی از عشق، سختی و بیعدالتی دانست. آنها چشم جامعهاند اما گاه خود دیده نمیشوند. اگر قرار است حقیقت همچنان در قاب تصویر زنده بماند باید به فکر چشمهایی بود که آن را برایمان میبینند. بدون حمایت از عکاسان خبری هیچ روایتی از واقعیت دوام نخواهد آورد.