ضرورت فعالترشدن همکاریهای تهران، مسکو و پکن
روابط میان ایران، ایالاتمتحده، اروپا و رژیمصهیونیستی روزبهروز پیچیده و پیچیدهتر میشود و معلوم نیست پایان آن چگونه خواهد بود درحالیکه بنیامین نتانیاهو پنهان نمیکند که علاقهمند به حمله مجدد به ایران است و برای اجرای این حمله تدارک میبیند، ایالاتمتحده مدام تکرار میکند که علاقهای به شروع مذاکره با ایران ندارد و اتحادیه اروپا نیز بدون آنکه سخنی از مذاکره بر زبان آورد، تاکید میکند که ایران باید تکلیف فعالیتهای هستهایاش را روشن کند وگرنه مکانیزم بازگشت تحریمهای سازمان ملل آغاز خواهد شد. جمهوری اسلامی ایران نیز اگرچه برای شروع مذاکره پیششرطهایی قائل شده اما نمیتوان انکار کرد که هماکنون کشورمان در مثلث بسته انتخاب یکی از سه گزینه پذیرش خواستهای اروپا و ایالاتمتحده، شروع مجدد جنگ رژیمصهیونیستی یا تن دادن به بازگشت تحریمها گرفتار شده است. بسیاری از ناظران البته وقوع مجدد جنگ را محتمل نمیدانند و میگویند با توجه به هزینههایی که جنگ ایران و رژیمصهیونیستی برای جهان و ایالاتمتحده داشته، روشن است که جنگ مجدد میان دو سوی منطقه چندان سودمند نیست و هزینههایی بهمراتب بیش از منافعش دارد اما این تحلیلگران انکار نمیکنند که نخستوزیر ماجراجو و غیرقابل پیشبینی رژیمصهیونیستی جنگ را نه بهخاطر پیروزی بر حریف یا دشمن خود مطالبه میکند بلکه وی از جنگ برای بقای سیاسی خود بهره میبرد و هنگامیکه نمیتواند در منطقه خاورمیانه جنگ جدیدی به راه بیندازد حتما حملات به فلسطینیها را تشدید میکند. به همین دلیل و با در نظر داشت دنبالهروی ترامپ از نتانیاهو و موافقت ضمنی رییسجمهور ایالاتمتحده با حمله مجدد به ایران، بهنظر میرسد هیچیک از تحلیلگران قادر نباشند که موضوع شروع مجدد جنگ میان ایران و رژیمصهیونیستی را منتفی بدانند. فرضیههایی مانند تلاش گسترده رژیمصهیونیستی برای بازگرداندن تواناییهای نظامی و تسلیحاتی خویش، عدم تمایل نتانیاهو به تبدیل آتشبس به پایان جنگ و الگوی رفتاری نظامیان و سیاسیون رژیمصهیونیستی در موضوع جنگ غزه، نشانههای آشکاری دارد که اذهان را به سوی شروع مجدد جنگ سوق میدهد.
در مقابل اما دستکم در هفتههای اخیر تهران اگرچه همچنان بر مواضع از پیش اعلامشده و مخصوصا داشتن حق غنیسازی و آزادی در فعالیتهای صلحآمیز هستهای تاکید کرده است اما رفتار مقامات سیاسی و نظامی ایران بهگونهای تمهید و انتخاب میشود که از دامنزدن به بحران و تحریک طرفها و حریفهای مقابل پرهیز کند. تا جایی که گفته میشود باوجود پرداخت هزینههای خرید تسلیحاتی از چین، مقامات ایرانی برای دریافت و استقرار این اقلام پدافندی و دفاع هوایی احتیاط کردهاند و بر این باورند که در شرایط کنونی، دامن زدن به بحران و تحریک حریفها مفید نیست. البته ایران به هیچوجه حاضر به کوتاه آمدن درخصوص فعالیتها و توان هستهای و نیز توان موشکی خود نیست و همین امر با خواستههای اروپا و آمریکا که از ضوابط بنیامین نتانیاهو پیروی میکنند مغایرت دارد و به همین دلیل در شرایط کنونی، چشماندازی برای شروع مذاکرات وجود ندارد.
هرچند آنچه ایالاتمتحده و اروپا میگویند در واقع شروع مذاکره نیست بلکه واشنگتن و سهکشور عضو توافق هستهای از ایران میخواهند که بدون مقاومت، خواستههایشان درباره توان موشکی فعالیتهای هستهای، حضور منطقهای و اتباع این کشورها را بپذیرد و از یک کشور بازیگر در منطقه خاورمیانه به یک مهره بازی در این منطقه تبدیل شود و در بازی قدرتهای بزرگ قرار گیرد اما اگر ایران میخواست چنین تنزلی را بپذیرد نیازی نبود وارد مسیری شود که در نقطههای پایانیاش جنگ و منازعه نظامی قرار داشت.
البته در ایران این پرسش مهم مطرح میشود که با وجود تحریمهای چندلایه، گسترده و سختگیرانه آمریکا که تحریمهای تکمیلی اروپا هم به آن اضافه شده است، اصولا بازگشت تحریمهایی که در قالب مکانیزم ماشه مطرح میشود، چه تاثیری خواهد داشت. به لحاظ کارکرد تحریمها یا موضوعهای هدف گرفتهشده تحریمی، اجرای مکانیزم ماشه واقعا تاثیر زیادی ندارد چراکه در طول سالهای اخیر بهویژه جمهوریخواهان آمریکایی و راستگرایان اروپایی هر آنچه میتوانستند تحریم کنند ما را تحریم کردهاند و بر این پایه انتظار نمیرود که مکانیزم ماشه درباره موضوعهای تحریمی، کارکردی بیش از آنچه اکنون عمل میشود، داشته باشد اما بهلحاظ مجریان و تبعیتکنندگان از تحریم موضوع، تفاوت آشکاری دارد چنانکه تحریمهای اعمالشده علیه کشورمان، اکنون تحریمهای آمریکا و اروپا خوانده میشود و برخی کشورها آشکار یا پنهان از این تحریمها تبعیت نمیکنند اما اگر این تحریمها از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد دستور داده شود آنگاه از حمایت نهاد قانونی بینالمللی برخوردار میشود. لزوم تبعیت و وسعت این تحریمها گستردهتر میشود و افزایش مییابد و به آن تحریمهای بینالمللی گفته میشود در عین حال هیچ نشانهای وجود ندارد که مصالحه اروپا و آمریکا در موضوع ایران را نشان دهد. حتی اگر دروغ باشد، رییسجمهور ایالاتمتحده ادعا میکند که هیچ اصرار یا علاقهای به مذاکره با تهران ندارد و این ایرانیها هستند که میخواهند با نظر واشنگتن همراه شوند و برای انجام مذاکره التماس میکنند. در اروپا نیز برخورد سرد مقامات اروپایی با همکاران ایرانی خویش، این واقعیت را نشان میدهد که آلمان، فرانسه و انگلستان تصمیم گرفته در مقطع کنونی از ایالاتمتحده پیروی کنند و در مسیری گام بردارند که رژیمصهیونیستی میخواهد.
دستکم در دو ماه آینده که این منازعه در جریان، به نقطه جوش خویش نزدیک میشود مقامات ایرانی و متحدان ایشان در پکن و مسکو باید رایزنیها و همکاریهایشان را باهم تشدید و تقویت کنند. تردیدی نیست که آنچه در مورد ایران، اعمال و تدبیر میشود در آیندهای نه چندان دور در مورد روسیه و چین هم تمهید خواهد شد و اروپاییها و آمریکا علاقه زیادی دارند که سایه خطر روسیه و چین از منافعشان زدوده شود. به همین دلیل رهبران پکن و روسیه اگر امروز سوختن منافع تهران را با سکوت نظاره کنند روزی باید سوختن منافع حیاتی خودشان را با سکوت نگاه کنند.