ضرورت استقلال بازار سرمایه از دولت
حیدر مستخدمین حسینی، معاون سابق بانک مرکزی
بازار سرمایه بهعنوان یکی از ارکان اصلی نظام مالی نقش مهمی در تامین مالی بلندمدت بنگاهها و توسعه اقتصادی دارد. در ایران وابستگی نهادی و مدیریتی بازار سرمایه (بورسها) به دولت باعث کاهش شفافیت، افزایش ریسکهای سیاسی و کاهش اعتماد سرمایهگذاران شده است. نتایج نشان میدهد که استقلال نهادی و مالی بورس میتواند به افزایش کارایی، اعتماد سرمایهگذاران و رشد اقتصادی پایدار منجر شود اما تحقق آن نیازمند اصلاحات ساختاری، شفافیت و پاسخگویی حرفهای است.
بازار سرمایه در اقتصاد ملی، مسوولیت تامین مالی بلندمدت، کشف قیمت داراییها و تخصیص بهینه منابع را برعهده دارد. در ایران سازمان بورس و اوراق بهادار و شورایعالی بورس به شدت تحتنفوذ دولت هستند. انتصابات مدیران، سیاستگذاریهای کوتاهمدت و مداخلات سیاسی موجب شده است بورس نتواند بهطور کامل نقش خود را ایفا کند. همانطور که استقلال بانک مرکزی برای ثبات پولی ضروری بوده، استقلال بازار سرمایه نیز پیششرط شفافیت، جذب سرمایه و توسعه پایدار مالی است.استقلال نهاد بازار سرمایه به معنای داشتن قدرت تصمیمگیری مستقل در چارچوب قوانین، بدون فشار سیاسی یا مالی مستقیم دولت است. این استقلال شامل سه بعد اصلی است:
۱- استقلال مدیریتی: مدیران و اعضای نهادهای تصمیمگیر باید از طریق فرآیند حرفهای و شفاف انتخاب شوند، نه انتصاب مستقیم دولتی.
۲- استقلال مالی: منابع سازمان بورس باید مستقل از بودجه عمومی دولت تامین شود تا از فشار مالی و مداخلات دولتی در سیاستگذاری جلوگیری کند.
۳- استقلال مقرراتی و نظارتی: قوانین و مقررات بورس باید پایدار، پیشبینیپذیر و فارغ از تغییرات سیاسی باشد تا اعتماد سرمایهگذاران حفظ شود.
تجربه کشورهای موفق مانند ترکیه، مالزی و کرهجنوبی نشان میدهد که استقلال بورس، جذب سرمایه خارجی و رشد شفافیت مالی را افزایش داده است.در ایران سازمان بورس و شورایعالی بورس تحت نظارت دولت و با ترکیبی از اعضای دولتی فعالیت میکنند. این ساختار موجب شده تصمیمات کلان بازار به منافع سیاسی و کوتاهمدت دولت وابسته باشد. پیامدهای این وابستگی عبارتند از: کاهش اعتماد سرمایهگذاران داخلی و خارجی، نوسانات غیرمنطقی در قیمت سهام، کاهش شفافیت و افزایش ریسک اطلاعاتی و محدود شدن رشد بلندمدت بازار سرمایه.
استقلال بازار سرمایه از دولت پیامدهای مثبت متعددی دارد:
۱- افزایش اعتماد سرمایهگذاران با حذف تصمیمات سیاسی و پیشبینیپذیر شدن سیاستها.
۲- بهبود کارایی و شفافیت بازار و کاهش ریسکهای سیستماتیک.
۳- جذب سرمایه خارجی (البته پس از رفع تحریمها) و افزایش رقابتپذیری ایران در بازارهای جهانی.
۴- تخصیص بهینه منابع مالی و حمایت از پروژههای اقتصادی مولد.
با وجود مزایا، استقلال بورس بدون اصلاحات زیرساختی ممکن است ناکارآمد باشد. مهمترین چالشها و الزامات عبارتند از:
– مقاومت سیاسی در برابر کاهش نفوذ دولت
– نیاز به قوانین پایدار و اصلاح ساختار شورایعالی بورس
– تضمین شفافیت مالی و پاسخگویی حرفهای
– آموزش و توانمندسازی مدیران و نهادهای مالی
استقلال بازار سرمایه ایران از دولت، شرط لازم برای رشد پایدار اقتصادی و جذب سرمایه است. این استقلال به معنای کاهش نقش نظارتی دولت نیست بلکه تغییر نقش دولت از بازیگر فعال به ناظر کلان است. تنها در صورتی که استقلال با شفافیت، پاسخگویی و اصلاحات ساختاری همراه باشد، بورس میتواند به نهادی کارآمد برای توسعه اقتصادی تبدیل شود بنابراین پس از دو دهه که از تصویب قانون بازار اوراق بهادار در سال۱۳۸۴ میگذرد، مناسب است عنایت ویژهای به اصلاح و ترمیم قانون بازار اوراق بهادار داشته و نسبت به استقلال بازار سرمایه از دولت پیشقدم باشیم .

