ضربان تازه در بخش معادن

مینا جعفری– در ماههای اخیر صنعت معدن و صنایع معدنی در جهان و به ویژه در ایران تحولات مهم و چندوجهی را تجربه کرده است که میتوان آنها را نقطه عطفی در مسیر توسعه این بخش دانست. تغییرات گسترده در بازارهای جهانی، افزایش چشمگیر تقاضا برای فلزات استراتژیک و نوظهور و همچنین تحولات ساختاری در زنجیره تامین به طور چشمگیری فضای کاری شرکتهای معدنی را دستخوش تغییر ساخته است. این شرایط پیچیده و متحول از یکسو فرصتهایی نوین برای رشد و توسعه فراهم کرده و از سوی دیگر چالشهایی بیسابقه به همراه داشته است که ضرورت بازنگری در رویکردها و راهبردهای مدیریتی را برجسته میکند. صنعت معدن ایران، در این میان گرچه با محدودیتهای خاص خود مواجه است اما تلاشهای خستگیناپذیر شرکتها و نهادهای فعال نمایانگر ارادهای قوی برای همگامی با تحولات جهانی و ارتقای جایگاه این صنعت در سطح منطقه و جهان است.
یکی از شاخصترین تحولات بازار جهانی افزایش بیسابقه تقاضا برای فلزات استراتژیک است که نقش کلیدی در توسعه فناوریهای نوین و زیرساختهای انرژی پاک ایفا میکنند. فلزاتی همچون لیتیوم، نیکل، کبالت، مس و عناصر خاکی کمیاب در مرکز انقلاب صنعتی چهارم قرار دارند زیرا این مواد اساسی برای ساخت باتریها، موتورهای الکتریکی، توربینهای بادی و تجهیزات پیشرفته هوشمصنوعی هستند. تقاضای فزاینده برای این فلزات باعث افزایش قیمتها و توجه بیش از پیش سرمایهگذاران به حوزه اکتشاف و استخراج آنها شده است اما تمرکز جغرافیایی معادن این فلزات همراه با تحولات ژئوپلیتیکی و فشارهای زیستمحیطی باعث شده است که زنجیرههای تامین با ریسکهایی جدی روبهرو شوند. در این شرایط شرکتها و دولتها ناچار به اتخاذ رویکردهای نوین برای تضمین امنیت تامین مواد اولیه شدهاند.
نقش فناوری نوین در صنعت معدن
در همین حال صنعت معدن در سطح جهانی شاهد دیجیتالیشدن گسترده فرآیندهاست. به کارگیری فناوریهای نوینی مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، کلاندادهها و رباتیک ضمن افزایش بهرهوری و بهبود ایمنی امکان مدیریت دقیقتر عملیات و کاهش هزینهها را فراهم آورده است. به عنوان مثال در بسیاری از معادن بزرگ جهان ماشینآلات خودران به کار گرفته میشوند تا عملیات استخراج به شکل اتوماتیک و با حداقل دخالت انسانی انجام شود. استفاده از پهپادها و حسگرهای هوشمند برای پایش وضعیت تجهیزات و شرایط زیستمحیطی به بهینهسازی تصمیمگیریها کمک کرده و از بروز حوادث ناخواسته جلوگیری میکند. این روندها نشان میدهد که فناوریهای دیجیتال به مثابه یک نیروی محرکه حیاتی برای تحول و پایداری صنعت معدن عمل میکنند.
همچنین بازآرایی زنجیره تامین یکی دیگر از ویژگیهای مهم دهه اخیر است. وقایع بحرانآفرینی مانند همهگیری کووید-۱۹، جنگهای منطقهای و تنشهای تجاری میان قدرتهای اقتصادی، شرکتها را بر آن داشته تا مدلهای تامین خود را متنوعتر و انعطافپذیرتر کنند. تنوعبخشی جغرافیایی منابع، سرمایهگذاری در معادن جدید و ایجاد اتحادهای استراتژیک با کشورهای دارای ذخایر معدنی، راهکارهایی است که به منظور کاهش وابستگی به منابع خاص و افزایش امنیت تامین در دستور کار قرار گرفتهاند. افزون بر این رویکردهای بازیافت و اقتصاد چرخشی به عنوان مکملی برای کاهش فشار بر منابع طبیعی در حال گسترش است و نشاندهنده تغییر نگرش صنعت به سوی پایداری و مسوولیتپذیری محیطزیستی است.
موانع توسعه
در داخل کشور صنایع معدنی ایران در شرایطی فعالیت میکنند که ترکیبی از چالشها و فرصتها را به همراه دارد. تحریمهای اقتصادی و محدودیت در دسترسی به فناوریهای پیشرفته، موانعی جدی برای توسعه صنعت بهشمار میروند. با این وجود شرکتهای داخلی با اتکا به توان مهندسی و دانش بومی، راهبردهایی خلاقانه برای افزایش بهرهوری و توسعه محصولات با ارزش افزوده بالاتر به کار گرفتهاند. سرمایهگذاری در فرآوریهای پیشرفته ازجمله تولید کاتد مس و گسترش ظرفیت تولید روی و فولاد گواهی بر این تلاشهاست. این اقدامات نهتنها به افزایش درآمدهای ارزی کشور کمک کردهاند بلکه زمینهساز کاهش وابستگی به صادرات مواد خام و تقویت زنجیره ارزش داخلی شدهاند.
از سوی دیگر توسعه و بومیسازی تجهیزات و فناوریهای مورد نیاز گامی مهم در جهت کاهش وابستگی به واردات و افزایش استقلال فناورانه کشور محسوب میشود. طراحی و ساخت قطعات یدکی ماشینآلات معدنی، نوسازی خطوط تولید و استفاده از نرمافزارهای تخصصی برای بهینهسازی فرآیندها بخشی از این فعالیتها هستند. حضور نیروی انسانی متخصص و جوان، عامل موثری در پیادهسازی این رویکردها است که باعث شده شرکتها بتوانند بخشی از فناوریهای محدود در دسترس را داخلیسازی کنند و از این طریق هزینههای عملیاتی را کاهش دهند.
نقش انرژیهای تجدیدپذیر
یکی دیگر از روندهای برجسته در صنایع معدنی ایران، گرایش به بهرهگیری از انرژیهای تجدیدپذیر است. صنایع معدنی به علت مصرف بالای انرژی همواره با چالش تامین پایدار و اقتصادی انرژی روبهرو بودهاند. در سالهای اخیر با توجه به سیاستهای زیستمحیطی و ضرورت کاهش ردپای کربن بسیاری از مجتمعهای معدنی کشور به سمت استفاده از انرژی خورشیدی و بادی رفتهاند. این اقدام نهتنها به کاهش هزینههای انرژی کمک کرده بلکه در جهت حفظ محیطزیست و تحقق اهداف توسعه پایدار نیز حرکت کرده است. استفاده از نیروگاههای کوچک خورشیدی در کنار معادن و کارخانهها بخصوص در مناطق دورافتاده و کویری از نمونههای موفق این سیاست است که میتواند به عنوان الگو در سایر بخشها نیز توسعه یابد. اگرچه این تحولات داخلی نشاندهنده پیشرفتها و ظرفیتهای مهمی هستند اما چالشهای ساختاری و محدودیتهای بیرونی همچنان به قوت خود باقی است. به عنوان مثال فقدان زیرساختهای فناوری پیشرفته مشکلات در جذب سرمایهگذاری خارجی و محدودیتهای تجاری از موانع جدی توسعه به شمار میآیند. همچنین ضعف در سیستمهای مدیریت زیستمحیطی و عدم انطباق کامل با استانداردهای بینالمللی ریسکهایی را برای رقابتپذیری شرکتها در بازار جهانی ایجاد کرده است.
این موضوع ضرورت ایجاد سیاستها و سازوکارهایی برای بهبود وضعیت زیستمحیطی و افزایش شفافیت عملکرد صنایع معدنی را به شدت برجسته میکند.
لزوم اتخاذ رویکردهای پایدار
آینده صنعت معدن و صنایع سنگین به سه عامل کلیدی گره خورده است که شامل نوآوری فناورانه، مدیریت بهینه و پایدار منابع و سازگاری با الزامات زیستمحیطی و اجتماعی است. نوآوری فناورانه به معنای بهکارگیری فناوریهای نوین در استخراج، فرآوری و مدیریت اطلاعات است که میتواند افزایش راندمان و کاهش هزینهها را به دنبال داشته باشد. این فناوریها فراتر از افزایش تولید، بهبود ایمنی کارکنان، کاهش اثرات زیستمحیطی و افزایش کیفیت محصولات را نیز تضمین میکنند. در کنار این، مدیریت بهینه منابع معدنی، انرژی، آب و نیروی انسانی امری حیاتی است که باید با رویکردی مسوولانه و پایدار صورت گیرد. این شامل اکتشافات مسوولانه، استخراج کارآمد، فرآوری بدون اتلاف و توسعه اقتصاد چرخشی میشود.
فشارهای روزافزون جامعه و نهادهای بینالمللی برای رعایت استانداردهای زیستمحیطی، شرکتها را ملزم به اتخاذ رویکردهای پایدار کرده است. ردپای کربن، مدیریت پسماند، حفاظت از منابع آبی و تعامل مثبت با جوامع محلی بخشی از این الزامات هستند که میتوانند مزیت رقابتی مهمی برای شرکتها به ارمغان آورند. شرکتهایی که بتوانند در این عرصهها پیشگام باشند در بلندمدت اعتبار و جایگاه بهتری در بازارهای جهانی خواهند داشت. در نهایت موفقیت بلندمدت شرکتها در صنایع معدنی نهتنها به دسترسی به منابع یا ظرفیت تولید محدود نمیشود بلکه به توانایی آنها در تلفیق نوآوری، بهرهوری عملیاتی و مسوولیتپذیری اجتماعی و زیستمحیطی بستگی دارد.
انعطافپذیری در برابر تغییرات سریع بازار، ظرفیت جذب سرمایه و مدیریت هوشمندانه دانش و فناوری عواملی هستند که شرکتها را در رقابت جهانی متمایز میکنند و به آنها امکان میدهند تا در مسیر توسعه پایدار حرکت کنند.