شتاب در فیبر، سکون در سیاست

کدخبر: 568918

علی-حسینی

علی حسینی

توسعه پروژه فیبرنوری در ایران بی‌تردید یکی از بزرگ‌ترین گام‌های زیرساختی در حوزه ارتباطات کشور محسوب می‌شود؛ طرحی که هدف آن افزایش سرعت، پایداری و کیفیت دسترسی به اینترنت است و می‌تواند زمینه‌ساز تحول دیجیتال، گسترش خدمات الکترونیکی و توسعه اقتصاد دیجیتال باشد. با این حال این پروژه در شرایطی دنبال می‌شود که بستر اصلی استفاده از اینترنت در کشور با محدودیت‌های گسترده‌ای مواجه است؛ محدودیت‌هایی که نه‌تنها کارایی و اثربخشی فیبرنوری را کاهش می‌دهند بلکه در عمل می‌توانند هدف اصلی از اجرای چنین طرحی را زیر سوال ببرند. فیبرنوری در ذات خود، ابزاری برای افزایش ظرفیت انتقال داده و کاهش شکاف دیجیتال است. کشورهایی که موفق به پیاده‌سازی این فناوری شده‌اند از آن به‌عنوان زیربنای توسعه خدمات هوشمند، آموزش آنلاین، تجارت الکترونیک و دولت الکترونیکی بهره گرفته‌اند اما در ایران وضعیت به‌گونه‌ای است که توسعه سخت‌افزار و شبکه بدون توجه به کیفیت و آزادی دسترسی به محتوا ممکن است صرفا به افزایش عددی ظرفیت‌ها منجر شود، نه به بهبود واقعی تجربه کاربری یا ارتقای شاخص‌های توسعه دیجیتال. نکته مهم آن است که زیرساخت فنی بدون زیرساخت سیاسی و فرهنگی مناسب به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. در شرایطی که کاربران با فیلترینگ گسترده، اختلال‌های مداوم و محدودیت‌های ساختاری در استفاده از سرویس‌های بین‌المللی مواجه‌ هستند، حتی اگر پهنای باند ده‌ها برابر شود، باز هم کیفیت تجربه اینترنتی تغییر محسوسی نخواهد داشت. از این منظر تمرکز صرف بر گسترش فیبرنوری بدون توجه به اصلاح سیاست‌های حاکم بر اینترنت، شبیه ساختن اتوبانی مدرن در مسیری است که در انتهای آن ایست بازرسی‌های متعدد وجود دارد.

در سال‌های اخیر گزارش‌ها و آمارهای رسمی نشان می‌دهند که ایران از نظر سرعت و کیفیت اینترنت در مقایسه با میانگین جهانی و حتی منطقه‌ای، در رتبه‌های پایین قرار دارد. در چنین شرایطی فیبرنوری اگرچه می‌تواند از منظر فنی ظرفیت‌های زیادی ایجاد کند اما نمی‌تواند به‌تنهایی جایگزین سیاستگذاری صحیح در حوزه آزادی اطلاعات و دسترسی آزاد به منابع شود. در واقع مشکل اصلی اینترنت در ایران کمبود کابل نوری نیست بلکه کمبود شفافیت، اعتماد و رویکرد باز در مدیریت فضای مجازی است. از سوی دیگر اجرای پروژه‌های کلان در حوزه ارتباطات، نیازمند هم‌افزایی بین دستگاه‌ها و سرمایه‌گذاری واقعی در لایه‌های مختلف زیرساخت است. در حالی که بسیاری از مناطق کشور هنوز از پوشش مناسب شبکه‌های نسل چهارم و پنجم موبایل برخوردار نیستند، تمرکز سنگین بر فیبرنوری می‌تواند شکاف دیجیتال بین شهرهای بزرگ و مناطق محروم را افزایش دهد. به بیان دیگر این پروژه ممکن است به‌جای کاهش نابرابری ارتباطی، آن را تشدید کند. علاوه بر این طرح فیبرنوری بدون ایجاد بستر مناسب برای توسعه محتوای بومی و خدمات کاربردی دیجیتال، عملا صرفا به انتقال داده محدود می‌شود و ارزش‌افزوده‌ای ایجاد نمی‌کند. تجربه کشورهای موفق نشان داده است که زیرساخت پرسرعت، زمانی معنا دارد که شهروندان بتوانند آزادانه از آن برای کار، آموزش، تجارت، نوآوری و ارتباطات جهانی استفاده کنند. در غیراین صورت چنین سرمایه‌گذاری‌هایی بیشتر جنبه تبلیغاتی پیدا می‌کنند تا توسعه‌ای.

در فضای کنونی اولویت واقعی کشور باید رفع محدودیت‌های اینترنتی، بازنگری در سیاست‌های فیلترینگ، تقویت اعتماد عمومی به فضای آنلاین و حمایت از اقتصاد دیجیتال داخلی باشد. بدون تحقق این پیش‌شرط‌ها، هر طرحی به‌سختی می‌تواند به بهبود واقعی کیفیت زندگی دیجیتال مردم منجر شود. در نهایت باید گفت توسعه فیبرنوری در ذات خود گامی رو به جلو است اما اگر این گام در مسیری نادرست برداشته شود نه‌تنها ما را به مقصد نمی‌رساند بلکه ممکن است منابع کشور را در پروژه‌ای صرف کند که خروجی ملموسی برای جامعه ندارد. آینده دیجیتال ایران بیش از آنکه به کابل‌های نوری وابسته باشد به سیاست‌های شفاف، دسترسی آزاد و اعتماد متقابل میان دولت و شهروندان نیاز دارد. اگر این بستر فراهم نشود، پروژه فیبرنوری ممکن است نه به عنوان نماد پیشرفت بلکه به عنوان نمونه‌ای از توسعه ناقص و بی‌اثر در تاریخ فناوری کشور ثبت شود. نتیجه آنکه توجه به توسعه زیرساخت‌های فیزیکی همچون فیبرنوری زمانی ارزشمند و موثر است که در کنار آن توسعه زیرساخت‌های نرم‌افزاری، فرهنگی و حقوقی نیز دنبال شود. در غیر این صورت این طرح‌ها بیشتر به ابزاری برای انحراف افکار عمومی و نمایش پیشرفت بدل خواهند شد، بی‌آنکه تغییری واقعی در کیفیت زندگی دیجیتال مردم ایران ایجاد کنند.

وب گردی