سمفونی قتل زنان

پویا اصلباغ– زیر سایه جنگ، سمفونی قتل زنان بار دیگر نواخته شد؛ این بار نه پای سرقتی در میان بود، نه نزاع خیابانی، قتل از دل یک رابطه زناشویی بیرون زد. سولماز عباسی زن ۴۳ساله ارومیهای و مربی والیبال، هفتم تیرماه در دفتر وکیلش به دست همسرش، صیاد صادقباری با بیش از ۲۱ضربه چاقو به قتل رسید. روایت این واقعه هولناک صرفا شرح یک جنایت نیست بلکه تکرار زخمی کهنه است که سالها بر پیکر جامعه باقی مانده و هر بار با نامی تازه دهان باز میکند. در میانه هیاهوی اخبار بحران و جنگ، قرعه خونین به نام سولماز افتاد. زنکشی در ایران به یک یا دو مورد محدود نمیشود. درست یک ماه پیش الهه حسیننژاد هم قربانی همین زنستیزی بیپایان شد؛ گویی قرار نیست این زنجیره خونین جایی پاره شود و هر بار نام زنی تازه را از میان روزگار بیرون میکشد.
قتل زنان؛ از آمار تا نمونههای فجیع
براساس آمارهای رسمی که چند ماه قبل منتشر شد، طی سه ماهه نخست سالهای ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳، دستکم ۸۵زن و دختر توسط شوهر، پدر، برادر یا سایر مردان نزدیک خود کشته شدهاند. بیشترین موارد قتل در سه ماهه نخست سال ۱۴۰۳ در شهرهای ارومیه، تالش، تبریز، مشهد، ایرانشهر و تهران بوده که تهران با پنج مورد زنکشی در صدر قرار دارد. زنکشی به عنوان یکی از شدیدترین شکلهای خشونت علیه زنان، پدیدهای است که ریشه در تاریخ، فرهنگ و ساختارهای اجتماعی جوامع مختلف دارد. تاریخ زنکشی در ایران نشاندهنده تاثیر عمیق سنتها، باورهای مردسالارانه و نابرابریهای حقوقی بر زندگی زنان است. در جامعهای که گاه خشونت علیه زنان به شکل مستقیم یا غیرمستقیم توجیه شده، زنکشی نهتنها بهعنوان یک جنایت فردی بلکه به عنوان بازتابی از مشکلات ساختاری و اجتماعی باید مورد بررسی قرار گیرد. در طول یک سال گذشته، دهها زن ایرانی به دلایل منسوب به مسائل ناموسی به دست همسر، برادر و پدر خود کشته شدهاند. طبق تحقیقات برخی کارشناسان، از سال گذشته موج قتلهای ناموسی در ایران شدت گرفته است. براساس گزارش روزنامه اعتماد، در سال گذشته دستکم ۱۳۷مورد زنکشی در ایران رخ داده است. متاسفانه آمار دقیقی از این معضل بزرگ به صورت رسمی وجود ندارد اما به گفته برخی کارشناسان به ازای هر ۱۰۰هزار زن، ۳درصد از آنها قربانی میشوند. از عواملی که باعث شکلگیری چنین فجایعی میشود میتوان به مشکلات اقتصادی و خانوادگی، خلأهای قانونی، نبود آموزش کافی و عدم حمایت از زنان، مردسالاری و مسائل ناموسی اشاره کرد.
قتل زنان فقط در آمارها گنجانده نمیشود، این فاجعه نامهایی را از خود به جا گذاشته است که زمانی لبریز زندگی و امید بودند؛ بیآنکه تصور کنند روزی، سرنوشتشان، تیتر تلخ روزنامهها خواهد شد. در ادامه به نمادهای خونین این فاجعه هولناک میپردازیم.
قتلگاه پدری: رومینا اشرفی را شاید بتوان نماد اصلی این معضل نامید. رومینا اشرفی قبل از ۱۳سالگی عاشق پسری ۲۸ساله به نام بهمن خاوری شده بود. پدر رومینا ظاهرا بهدلیل اختلاف فرهنگی و مذهبی که بین دو خانواده وجود داشت، مخالف ازدواج آنها بود. سرانجام رومینا به خاطر علاقهای که نسبت به بهمن داشت، خانه را ترک کرد. به گفته خاله رومینا، برای آنکه رومینا را راضی به بازگشت کنند، به او پیغام میرسانند که پدرش با ازدواجش موافق است. بر این اساس، خانواده خاوری سفره عقدی آماده میکنند ولی در زمان مقرر، رضا اشرفی، پدر رومینا با پلیس در آنجا حاضر میشود. به گفته افراد محلی، رومینا به علت ترس از جانش و آشنایی با خلقیات پدرش، تمایلی به بازگشت به خانه نداشته است اما پلیس به ناچار و طبق قوانین او را به پدرش تحویل داد. پدر ابتدا سعی کرد رومینا را خفه کند اما موفق نشد و پس از آن سر او را با داس برید! داستان اما از جایی تلخ میشود که به گفته وکیل مادر رومینا، رییس دادگاه وقتی از رضا اشرفی میپرسد اگر تو معتقد بودی ناموست لکهدار شده، چرا بهمن خاوری را نکشتی؟ پدر رومینا پاسخ میدهد: اگر بهمن را میکشتم قصاص میشدم. با این اظهارات مشخص میشود قاتل از عمل خود اطلاعات و آگاهی کامل دارد.
اصطبل سیاه: اردیبهشت سال گذشته، زنی ۲۳ساله به نام ساجده، اهل روستای کورده از توابع مشهد توسط برادر ۱۷ساله خود با انگیزه ناموسی به قتل رسید. طبق گزارشها، خانواده مقتول پس از انتقال جسد به بیمارستان سعی داشتند مرگ او را طبیعی جلوه دهند اما ماموران به خانواده مظنون میشوند و برادر مقتول را بازداشت میکنند. متهم در اعترافات خود عنوان کرد که پس از طلاق گرفتن ساجده از شوهرش، از جانب مردم تحقیر میشد، از همین رو با انگیزه ناموسی و به دلیل جلوگیری از بدنامی، در یک اصطبل روستایی خواهرش را خفه کرده است.صرف غذا روی جسد: در جنایتی هولناک در یکی از شهرهای عربنشین خوزستان، مردی همسرش را با چاقو به قتل رساند، جسد او را تکهتکه و از بدنش به عنوان ظرف غذا استفاده کرد! این مرد در حالی که روی پیکر بیجان همسرش مشغول خوردن ناهار بود، قصد داشت دو کودکش را نیز سلاخی کند که پلیس به موقع وارد عمل شد. در بازجویی، قاتل شوکهکننده اعتراف کرد که پدرش نیز سالها پیش مادرش را به همین شکل کشته و روی جنازه او غذا خورده بود! او ادعا کرد در خانوادهشان این رسم وجود دارد که اگر زنی از دستورات مرد خانواده اطاعت نکند، باید به این شکل کشته شود و روی جسدش غذا صرف شود!
لایحه حمایت از زنان ۱۰سال است که پشت درهای مجلس معطل ایستاده!
اولین زمزمههای تدوین لایحه منع خشونت علیه زنان در سال ۱۳۹۴ از سوی مجلس به گوش رسید و در نهایت آذر ۱۳۹۶ بود که لایحه منع خشونت علیه زنان آماده ارائه به مجلس شد. البته دو سال طول کشید تا بالاخره در سال ۱۳۹۸، بعد از تدوین نهایی از سوی قوه قضاییه و بازنگریهای متعدد، به هیات دولت و سپس مجلس شورای اسلامی ارسال شد. با وجود گذشت سالها از طرح اولیه، تصویب نهایی این لایحه همچنان در مرحله بررسی و گفتوگوهای کارشناسی است. حالا اما به گفته برخی نمایندگان مجلس، لایحه به طور کلی دستخوش تغییر و تحولات اساسی شده است. ۱۰سال از اولین باری که چنین لایحهای مورد بحث و بررسی قرار گرفت، میگذرد اما همچنان در حال دست به دست شدن بین نهادها و سازمانهای مختلف است. یک بار در دیماه ۱۳۹۹ رسانهها از تصویب لایحه منع خشونت علیه زنان در هیات دولت خبر دادند اما باز هم اجرای آن دستخوش تغییر و تحولات بسیاری شد و تاکنون نیز تکلیف آن نهایی نشده است. نکته درخور توجه اینجاست که در تمام این سالها خشونتهای خانگی و قتلهای ناموسی همچنان در صدر خبرها بودهاند و جای خالی قانونی برای جلوگیری از این اتفاقات بهوضوح در جامعه احساس میشود.
شرح حادثه از زبان برادر سولماز عباسی
آیدین عباسی، برادر سولماز عباسی در گفتوگو با «جهانصنعت» از جزئیات پرونده خواهرش و سابقه خشونت همسر وی اینگونه سخن گفت: قاتل ۱۸سال داماد ما بوده است. از اول شروع زندگی مشترکشان با هم توافق نداشتند ولی به اصرار پدرم که اعتقاد داشت با لباس عروس به خانه بخت رفتهای باید با کفن هم برگردی! هر بار که خواهرم به خانه ما میآمد، پدرم او را رد میکرد و میگفت باید به خانه خودتان برگردی. آخرین بار حدود دو سال پیش سر بحث کوچک، این آقا خواهرم را به آرامستان ارومیه برده و او را تهدید به قتل کرده بود اما خواهرم بعد از اینکه چاقو به دستش برخورد کرد، به خانه ما آمد و از آن روز من نگذاشتم به خانه خودش برود. سولماز به همراه پسر ۱۷سالهاش، دو سال در خانه ما زندگی کرد. پدرم نیز سال گذشته فوت کرد. در این مدتی که خواهرم منزل ما بود، وکیل گرفته بود و به دادگاه میرفت. این آقا به خاطر اینکه عمویش یکی از بازنشستگان نیروهای نظامی است، در پرونده طلاق، جدایی و حتی قتل هم دخالت کرده و روند آن را به تاخیر انداخته است.برادر سولماز روز حادثه را اینگونه بیان کرد: آخرین بار ایشان با یک شماره ناشناس با خواهرم تماس گرفته و گفته بود اگر میخواهی طلاق بگیری به دفتر وکیل مراجعه کن و آنجا امضا کنیم و این رابطه تمام شود. در آنجا به سولماز گفته بود: «اگر میخواهی طلاق بگیری باید هزینهها را پرداخت کنی و باغی که به نامت است را به من برگردانی همچنین یک عدد سکهای که در این مدت پرداخت شده بود را بازگردانی.» در همین بین ایشان برای آوردن مدارک از دفتر خارج شده و با آلت قتل برگشته است. پس از مشاجره، درب اتاق را قفل کرده و با ۲۷ضربه چاقو خواهرم را به قتل رسانده است. در این میان دو منشی دفتر را گروگان گرفته و نمیگذاشته کسی داخل شود و آنجا را هم به آتش کشیده است. تمامی این لحظهها و صداها توسط دوربین دفتر ضبط شده و تمامی شواهد موجود است.
عباسی همچنین از لحظهای که از این واقعه مطلع شد به «جهانصنعت» گفت: اولین نفر پسر سولماز با من تماس گرفت و نگران بود که چرا مادرش تلفن را جواب نمیدهد. به دنبال او رفتم و با هم به آنجا مراجعه کردیم. در آنجا دیدیم که ماشینهای پلیس و آتشنشانی حضور دارند و مانع ورود ما به آنجا شدند. سختترین روز برای ما بود. در چنین شرایطی از قوه قضاییه خواستار پیگیری سریع و احقاق حقوق خواهرم هستم.