ساخت زیرساخت برای عصر هوش مصنوعی

جهانصنعت– دیان کویل، استاد سیاستگذاری عمومی در دانشگاه کمبریج، نویسنده کتابی است با عنوان معیار پیشرفت: شمارش آنچه واقعا اهمیت دارد که اخیرا توسط انتشارات دانشگاه پرینستون در سال۲۰۲۵ منتشر شده است. امروزه پهنای باند، شبکههای تلفن همراه و مراکز داده به اندازه جادهها و شبکههای برق در زندگی روزمره اهمیت یافتهاند. برای پاسخگویی به نیازهای دنیای دیجیتال امروزی، هر تعریف جدی از زیرساخت باید داراییهای نامشهودی را نیز در بر گیرد که فعالیتهای اقتصادی را پیش میبرند و خدمات اساسی را ارائه میدهند. متروی لندن کهنترین سیستم مترو در جهان است و در سال۱۸۶۳ راهاندازی شد. تقریبا همزمان، مهندس عمران «جوزف بازالجت» سامانه فاضلاب مدرن لندن را طراحی کرد؛ پاسخی به «بوی گند بزرگ» در تابستان ۱۸۵۸ که جلسات پارلمان را مختل کرد. بازالجت با نگاهی بلندمدت، این سیستم را برای ۱۵۰سال آینده ساخت و تنها اکنون، با اجرای پروژه «تایدوی تیمز» است که توسعه جدی آن آغاز شده است. اگر در هر شهر بزرگی در بریتانیا، از لندن گرفته تا گلاسگو، بلفاست تا بریستول قدم بزنید، خواهید دید که بخش بزرگی از زیرساختهای آن به دوران ویکتوریایی بازمیگردد. دلیل آن، ساخت زودهنگام و برنامهریزی بلندمدت آن دوران است. زیرساختهای بریتانیا، مانند بسیاری کشورهای دیگر، به لایههای متوالی شباهت دارد که هر لایهای روی لایهای قدیمیتر ساخته شده است. امروزه نیز چنین روندی ادامه دارد چراکه فناوریهای جدید بخش جداییناپذیر زندگی روزمره و رشد اقتصادی شدهاند. پهنای باند، شبکههای موبایل و مراکز داده اکنون به اندازه جادهها و شبکه برق حیاتی هستند. در همین حال، مفهوم «زیرساخت اجتماعی» نیز توجه سیاستگذاران جهان را به خود جلب کرده است. راهبرد ۱۰ساله جدید زیرساخت بریتانیا، بر فرصتهای همکاری، بهرهوری، کارایی و مزایای برنامهریزی راهبردی در حوزههایی چون سلامت، آموزش و عدالت تمرکز دارد. این نخستینبار است که دولت بریتانیا زیرساخت اجتماعی را در راهبرد ملی خود وارد کرده است. با آنکه تمرکز اصلی همچنان بر داراییهای فیزیکی است که این خدمات را پشتیبانی میکنند اما این طرح نشاندهنده درک گستردهتری از مفهوم زیرساخت است ولی حتی این دیدگاه نیز ناکافی است. بیایید ویژگیهای سیستمهایی را در نظر بگیریم که اقتصاد ما را به حرکت درمیآورند: عمر طولانی، هزینه ثابت بالا، هزینه نهایی پایین و دسترسی گسترده. مهمتر از همه، ارزش این زیرساختها از خود داراییهای فیزیکی ناشی نمیشود بلکه از فعالیتهای اقتصادیای سرچشمه میگیرد که امکانپذیر میکنند. این سیمهای برق یا شبکههای ارتباطی نیستند که ارزش میآفرینند بلکه نور، گرما و محتوایی است که از طریق آنها منتقل میشود. تعریف ما از زیرساخت باید با نیازهای عصر دیجیتال تطبیق پیدا کند. در حالی که دولتها اغلب زیرساخت هوشمصنوعی را محدود به مراکز داده و مصرف انرژی و آب آنها میدانند، دیدگاه جامعتر باید شامل داراییهای نامشهودی مانند نرمافزار و داده نیز باشد. بدون شک این نگاه ممکن است برای برخی مفهومی دور از ذهن به نظر برسد اما قرنطینههای ناشی از کووید-۱۹ در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ نشان دادند که پلتفرمهای دیجیتال تا چه اندازه حیاتی شدهاند. ابزارهایی مانند زوم چنان حیاتی برای کار، آموزش و خدمات عمومی شدهاند که زندگی بدون آنها قابل تصور نیست. در نتیجه بسیاری از کشورها به توسعه آنچه «زیرساخت عمومی دیجیتال» خوانده میشود، روی آوردهاند؛ اگرچه در عمل، این زیرساختها ترکیبی از خدمات عمومی و خصوصی هستند. در سال۲۰۲۰، بانک مرکزی برزیل سیستم پرداخت لحظهای Pix را راهاندازی کرد که جایگزین عمدهای برای پول نقد شده است. در هند، سامانه شناسایی بیومتریک Aadhaar اکنون به بستری برای خدمات عمومی و پرداخت دیجیتال تبدیل شده و در استونی، پلتفرم تبادل داده X-Road ستون فقرات دولت الکترونیکی را تشکیل میدهد. چنین سیستمهای دیجیتالی در کشورهایی که خدمات سنتی ریشهدار کمتری دارند، سریعتر پذیرفته شدهاند. در مقابل، کشورهایی مانند آمریکا و بریتانیا دارای سیستمهای پرداختی تثبیتشده و در سلطه شرکتهای خصوصی (مانند شرکتهای کارت اعتباری) هستند که میتواند مانعی برای جایگزینی عمومی باشد. با توجه به اهمیت روزافزون اقتصادی این زیرساختها، دولتها باید به نرمافزار و داده بهعنوان معادل دیجیتال جادهها و شبکههای برق بیندیشند. یکی از چالشهای اصلی آن است که تقاضا برای زیرساخت، غیرمستقیم است و اجزای آن نظامی پیچیده و وابسته به یکدیگر تشکیل میدهند. به همین دلیل ارزیابی اثرات یک پروژه خاص بسیار دشوار است. این امر در مورد داراییهای نامشهود بیشتر صدق میکند. دولتهای کمبودجه تمایل دارند در منابعی مانند داده و نرمافزار کمتر سرمایهگذاری کنند در حالی که سرمایهگذاران خصوصی نیز آنها را پرریسک میدانند اما نبود یک پایه دیجیتال قوی و پایدار میتواند مانع رشد اقتصادی شود. دلیل دوم برای سرمایهگذاری در زیرساخت دیجیتال، مساله حاکمیت ملی است. در سالهای اخیر، سیاستگذاران نسبت به تسلط شرکتهای آمریکایی بر رایانش ابری و خطرات امنیت ملی ناشی از آن نگران شدهاند.
این نگرانی با اقدام مایکروسافت در تعلیق حساب ایمیل کریم خان، دادستان ارشد دادگاه کیفری بینالمللی، به درخواست دولت ترامپ شدت گرفت. درس مهم برای دولتها این است که باید از درگیریهای مقطعی فاصله گرفته و نگاهی بلندمدت اتخاذ کنند. زیرساختها ابزاری مناسب برای تفکر راهبردی درباره نوع سرمایهگذاریهای ضروری، مسوول اجرای آنها و نحوه حاکمیت بر آنها جهت پشتیبانی از رشد اقتصادی فراهم میکنند. سیستم قضایی کارآمد اهمیت زیادی دارد – نه فقط بهدلیل زیرساختهای فیزیکیاش بلکه بهخاطر اجرای بهموقع، قابل پیشبینی و منصفانه قانون. بههمان اندازه، وجود دادههای با کیفیت و نرمافزارهای قابل تعامل برای احراز هویت کاربران، دسترسی به خدمات ابری و خلق کسبوکارهای دیجیتال جدید حیاتی است. برنامهریزان عصر ویکتوریا با آیندهنگری خود، بیش از یک قرن بعد نیز به ما خدمت میکنند. ما نیز باید با همان طرز تفکر، با چالشهای زیرساختی امروز روبهرو شویم.