زیر پوست اقتصاد و رقص شاخص
محمد نوربخش، مدیر دارایی گروه مالی آبان
بازار ارز و سکه در هفتههای اخیر بیش از هر چیز تحتتاثیر فضای مذاکرات قرار گرفته است؛ با این حال، نباید فراموش کرد که این مذاکرات، اگرچه شرط لازم برای بهبود اوضاع هستند اما بهتنهایی کافی نخواهند بود. تجربه برجام بهروشنی نشان داد که حتی در زمان اجراییشدن توافق نیز بخش زیادی از تحریمهای اولیه باقی مانده بودند بنابراین با رفع تحریمهای هستهای نمیتوان انتظار تعامل کامل با اقتصاد جهانی را داشت. یکی از چالشهای بنیادین کشور، شکاف عمیقی است که میان دولت و ملت ایجاد شده و همچنان پابرجاست. زیرساختهای انرژی کشور نیز کهنه، تحریمشده و دچار فرسودگی شدید هستند و در سالهای اخیر سرمایهگذاری کافی برای نوسازی آنها انجام نشده است. در نتیجه، حتی در صورت حصول توافق، بسیاری از مشکلات ساختاری اقتصاد کشور ادامه خواهند یافت. به بیان دیگر، مذاکرات تنها سایه جنگ را از سر اقتصاد برمیدارند اما ناکارآمدیهای مدیریتی، نابرابری اقتصادی و شکافهای اجتماعی همچنان باقی خواهند ماند و موانع اصلی توسعه خواهند بود.
با این حال، تحلیل دو سناریوی محتمل در مسیر مذاکرات، تصویر شفافتری از آینده بازارها ارائه میدهد. سناریوی اول که احتمال وقوع آن حدود ۶۰ تا ۷۰درصد برآورد میشود، مربوط به حصول توافق است. در این صورت نرخ بهره ممکن است از ۳۵درصد به حدود ۳۰درصد کاهش یابد و این کاهش میتواند نسبت P/E بازار سرمایه را تا سه واحد افزایش دهد. در این شرایط، شاخص کل بورس ظرفیت رشد تا سطح حدود ۴میلیون واحد را خواهد داشت و گروههای خودرویی، بانکی، پتروشیمی و پالایشی در صف پیشتازان رشد قرار خواهند گرفت. البته در همین سناریو، ممکن است صنایع فولادی و اورهای بهدلیل فشار بر قیمتهای جهانی و کاهش مزیت صادراتی، با تضعیف مواجه شوند. در سناریوی دوم، یعنی عدم توافق، افزایش نرخ دلار و نیما محتمل است که منجربه کاهش نسبت P/E بازار میشود. در این وضعیت، صنایع صادراتمحور نظیر پتروشیمی از رشد نرخ ارز منتفع میشوند اما گروههای بانکی و خودرویی با افت ارزش مواجه خواهند شد.
در هر دو حالت، صنایعی مانند سیمان، لاستیک و روغن موتور بهدلیل ثبات نسبی در حاشیه سود و وابستگی کمتر به متغیرهای سیاسی و ارزی، گزینههایی کمریسکتر برای سرمایهگذاری محسوب میشوند. درصورتیکه ریسک سیاسی خاصی متوجه بازار نباشد، میتوان تا پایان سال انتظار رشدی در حدود ۳۰درصد را برای شاخص کل بورس داشت. در زمینه استراتژی سرمایهگذاری، اولویت با سهام بنیادی است و بخشی معادل ۱۰درصد از پرتفوی را به طلا اختصاص میدهم. همچنین برای افرادی که آشنایی کمتری با بازار سرمایه دارند، سرمایهگذاری در اوراق با درآمد ثابت توصیه میشود تا ضمن حفظ ارزش دارایی، از نوسانات بازار مصون بمانند.