زخمی بر هویت تهران
نادر نینوایی- تئاترشهر، این نماد روشن و زنده از تهران مدرن این روزها حال و روز خوشایندی ندارد. اقدامات مدیریت شهری برای حصارکشی چهره پرابهت و تاریخی این بنا را مخدوش کرده است.
نمای مدور و ستونهای بلند این بنای ثبتملیشده که شاهکاری به یادگار مانده از دستان خلاق «علی سردار افخمی» بوده امروز پشت حصارهای فلزی آبیرنگ پنهان شده و کفپوشهای حریم آن که روزگاری میزبان گامهای تماشاگران و هنرمندان بود، از بیخ و بن کنده شده است. اخیرا نیز تخریب سکوی نمایش قرارگرفته در حریم تئاترشهر آن هم بدون استعلام از وزارت میراثفرهنگی به نگرانیها افزوده و نقدهایی جدی را متوجه مدیریت شهری تهران کرده است.
آسیبهای وارد شده به حریم تئاترشهر اما فقط به یک سال اخیر محدود نمیشود. ساخت مسجد در یکی از اضلاع حریم مجموعه، سربرآوردن ایستگاه مترو در سمتی دیگر و تخریب خانههای قدیمی روبهروی تئاترشهر که در آن سوی خیابان ولیعصر واقع شده بودند، هرکدام ضربهای بوده که اندکاندک گوشت تاریخ این میراث معماری مدرن ایران را از استخوان کنده است.
امروز از فضای شهری تئاترشهر(فضایی که زمانی محمل حضور هنردوستان و محل تماشای تئاترهای خیابانی بود) جز خاطرهای دور چیزی باقی نمانده است. روز گذشته خبر تخریب یک سکوی نمایش در حریم تئاترشهر مطرح شد و کسی نمیداند که با تداوم این روند پس از پایان پروژه عمرانی و محصورشدن این سازه ثبتملیشده در حصاری که مدیریت شهری برپا کرده منظر این محمل اجتماعی چه حالوهوایی خواهد داشت.
زدودن حریم میراث تاریخی و از میان بردن هویت شهری و پاتوقی که همواره محل رفتوآمد علاقهمندان به هنر و روشنفکران تهرانی بوده با هر توجیهی که همراه باشد سنجیده نیست. پیشتر برخی دلیل حصارکشی پیرامون تئاترشهر را تامین امنیت محوطه عنوان میکردند؛ توجیهی که مدعی بود حصار پناهی است برای هنرمندان در برابر قمهکشان و دزدان. کشیدن دیوار در پیرامون میراث تاریخی و محل رفتوآمد علاقهمندان به نمایش و هنر در واقع اما فقط پاککردن صورت مساله است. روشن است که چنانچه انگیزهای واقعی برای تامین امنیت وجود داشته باشد راهحل اختصاص نگهبان است و نه مخدوش کردن منظر یکی از مهمترین جلوههای هویتی پایتخت.
تئاترشهر؛ زخمی سالها نامهربانی مدیریت شهری
زخمی که امروز با کندن کفپوش های زمین، تخریب سکوی نمایش و کشیدن حصار بر پیکر تئاترشهر وارد شده نخستین زخم نبوده و این اثر ارزشمند پایتخت سالهاست که با ناملایمات روبهرو است.
محمدمهدی کلانتری کارشناس میراثفرهنگی درخصوص اقدامات انجامشده در حریم تئاترشهر و نگرانیهایی که از این بابت وجود دارد به «جهان صنعت» گفت: حریم تئاترشهر سالهاست که متاسفانه رعایت نمیشود و در طول این سالها تجاوزها و تخریبهایی در حریم تئاترشهر صورت گرفته است. نخستین موردی که سالهای پیش انجام شد ایجاد مسجد ولیعصر در حریم این بنای ثبت ملی بود که در جنوب تئاترشهر احداث شد. طراحیای که برای این مسجد در نظر گرفته شده بود از لحاظ ارتفاعی حریم تئاترشهر را نقض میکرد. درنهایت در میانه راه به سبب مخالفتهایی که شکل گرفت طرح تغییر پیدا کرد و طرح فعلی ایجاد شد که هیچ شباهتی نیز به مسجد ندارد اما از نظر ارتفاعی حریم تئاترشهر را نقض نکرد. با این وجود این سازه بهعنوان یک ساختمان کالبدی بزرگمقیاس در حریم تئاترشهر ایجاد شد.
وی در ادامه ضمن اشاره به دیگر مخاطرات حریم تئاترشهر در این سالها گفت: مورد دیگر مربوط به تخریبهایی بود که در غرب تئاترشهر و در سمت دیگر خیابان ولیعصر انجام گرفت که عمارت باغ صبا که یک بنای ثبتملیشده بود متاسفانه تخریب شد. درواقع این بنای ثبت ملی و باغ آن ۱۵سال پیش بهطور کلی تخریب شده و از میان رفت و به جای آن ایستگاه آتشنشانی و میدان میوه و ترهبار احداث کردند. در کنار این اثر چندین بنای واجد ارزش نیز وجود داشت که سال گذشته تخریب شدند. در ادامه این روند سال قبل هم چند بنای ارزشمندی که در غرب تئاترشهر بود تخریب و زمین به جا مانده تبدیل به محلی برای ساماندهی دستفروشان شد. تمام این بناهایی که تیغ تخریب بر آنها نشست در حریم تئاترشهر و واجد ارزش تاریخی بودند و حتی در پرونده ثبت و حریم جزو پروندههای واجد ارزش شمرده میشدند که نباید آنها را تخریب میکردند.
ازبینبردن فضای عمومی شهری
تئاترشهر افزون بر اهمیت تاریخی، جنبه هویتی و ثبت ملی بودنش به سبب آنکه در طول سالیان تبدیل به محملی شهری و محلی برای گفتوگو میان مردم و هنردوستان بوده نیز اهمیت دارد.
با حصارکشی اما در عمل این فضای شهری از دست میرود و ضعف نبود محافل عمومی شهری که یکی از مهمترین معضلات تهران است، تعمیق مییابد.
کلانتری، کارشناس میراثفرهنگی اقدام به حصار کشی در پیرامون تئاترشهر را که مدیریت شهری آن را دنبال میکند، اقدامی اشتباه قلمداد کرد و در نقد آن گفت: پس از تخریبهای پیرامونی که ذکر آن رفت حصارکشی تئاترشهر آغاز شد که خود حصارکشی هم حریم را مخدوش کرده و هم فضای عمومی شهری را تبدیل به یک فضای خصوصی میکند.
در شهر تهران نیاز به فضاهای عمومی برای حضور مردم داریم و وقتی این فضا فنسکشی و تبدیل به فضایی خصوصی میشود دیگر عموم مردم نمیتوانند در آنجا حضور یابند. این در حالی است که در شهر نیاز به فضاهای عمومی داریم.
وی درخصوص مخاطرات و نگرانیها از اقدامات عمرانی که این روزها در حریم تئاترشهر در حال انجام بوده نیز گفت: تصاویر و خبرهایی که اخیرا منتشرشده گویای آن است که در جریان کفسازی سکوی نمایشی که در ضلع نزدیک به خیابان انقلاب بوده تخریب شده است.
به هر حال آنچه در حریم تئاترشهر است یک تاریخ و هویتی دارد و باید حفظ شود. به نظرم باید هویت شهری را پاس داشت و به هیچ وجه نباید آن را تخریب کنیم. در مجموع باید اذعان داشت که حریم تئاترشهر به سبب چندین پروژهای که ذکر کردم مورد تخریب واقع شده و متاسفانه در این سالها درخصوص حریم این اثری که ثبتملی شده و جزو میراث معماری معاصر ایران بوده اتفاقات خوبی نیفتاده است.
ضرورت تغییر نگاه مدیریت شهری به تئاترشهر
باید اذعان داشت که تئاترشهر، بنایی که روزگاری نهچندان دور قلب تپنده هنرهای نمایشی تهران و یکی از شاخصترین نمادهای معماری معاصر ایران بهشمار میرفت امروز در میانه انبوهی از پروژههای عمرانی، حصارکشیها و تخریبهای پیرامونی بیش از هر زمان دیگر زخمی و بیپناه ایستاده است.
روایت این سالها روایت فرسایش تدریجی حریمی است که باید صیانت میشد اما بهجای حفاظت هربار گوشهای از آن قربانی تصمیمهایی شده که نهتنها به هویت شهری بیاعتنا بودند بلکه ماهیت اجتماعی این فضای عمومی را نیز تهی کردند.
گزارش نشان میدهد که ماجرا هرگز به امروز و دیروز محدود نیست؛ از ساخت مسجد ولیعصر تا وقایع روز گذشته و تخریب سکوی نمایش در حریم تئاترشهر زنجیرهای طولانی از بیتوجهیها شکل گرفته که لایهلایه بر تن این میراث نشسته است. درنتیجه آنچه از یک پهنه شهری زنده و پویا باقی مانده نه میدان تعامل مردم و هنردوستان بلکه فضایی تکهتکهشده و تهی از پیشینه اجتماعیاش است.
اوج این روند در اقدام اخیر مدیریت شهری برای حصارکشی نمود پیدا میکند؛ تصمیمی که بهظاهر با ادعای تامین امنیت توجیه میشود اما در عمل نهتنها مساله را حل نکرده بلکه صورتمساله را پاک میکند. حصار ماهیتا مرز میکشد؛ مرزی میان شهر و شهروند و میان هنر و مردم. شهری که از کمبود فضاهای عمومی رنج میبرد با این تصمیم یکی از معدود پاتوقهای اجتماعیاش را نیز از دست میدهد.
تخریبهای پیدرپی و تغییر کاربریهای غیرمنطقی تهران را از تاریخ و هویت خویش تهی میکند.
تئاترشهر امروز قربانی فقدان نگاه جامع به میراث معماری معاصر ایران است؛ میراثی که برخلاف بناهای تاریخی کلاسیک آسیبپذیرتر و نیازمند توجه بیشتری است.
تئاترشهر فقط یک ساختمان نبوده بلکه یک میدان شهری، خاطره جمعی و نقطه اتصالی میان مردم و هنر است. هرگونه مداخله بدون درک این لایهها نهتنها به کالبد بنا بلکه به روح آن لطمه میزند.
اگر قرار است این نماد باقی بماند مدیریت شهری باید از نگاه سازهای و پروژهای فاصله گرفته و شهر را همچون موجودی زنده ببیند؛ موجودی که بخشی از هویت آن در همین حلقه مدور تئاترشهر تنفس میکند.
