ریشه در تصمیمها و نه کمبود منابع

جهان صنعت- مصطفی فدائیفرد، مدیر سابق طرح جامع آب کشور در یادداشتی نوشت: «کمبود آب میتواند نتیجه دو مکانیسم متفاوت کمبود فیزیکی آب یا همان کمبود مطلق آب و کمبود اقتصادی آب باشد. منظور از کمبود فیزیکی آب، نبود یا کمبود منابع کافی آب طبیعی برای تامین تقاضای یک منطقه است درحالیکه کمبود اقتصادی آب، نتیجه مدیریت ضعیف یا سوءمدیریت منابع آب موجود است.
براساس آمارهای جهانی، سرانه آب قابل مصرف در ایران حدود ۱۳۰۰مترمکعب در سال است، این در حالی است که کشور کویت دارای سرانه فقط ۱۱مترمکعب در سال است و در رده کشورهایی است که دچار کمآبی مطلق است. کشورهای عربستان سعودی با ۱۱۶مترمکعب و امارات متحده عربی با ۷۳مترمکعب سرانه آب در این رده قرار میگیرند. بقیه کشورهای حاشیه خلیجفارس نیز دارای سرانه آبی اندک و غیرقابل مقایسه با ایران هستند که در ردیف کشورهای دچار کمآبی مطلق هستند ولی با این وجود نیز بحران آب در ایران بسیار بیشتر و بحرانیتر از سایر کشورهای منطقه است. کشورهایی با بارندگی بسیار کمتر از ایران مانند فلسطین اشغالی یا برخی کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیجفارس، با تکیه بر مدیریت علمی، فناوری و تصمیمگیریهای هوشمندانه، بحران آب را کنترل کردهاند. مشکل ایران بیش از کمآبی، بحران تصمیمگیری و حکمرانی است. طی سالهای اخیر و بهخصوص سالجاری، با بحران جدی و شدید کاهش منابع آب مواجه شده و بر بسیاری از مناطق کشور اثرگذار بوده است. این بحران، بهویژه در کلانشهرها و استانهای پرجمعیت نمود بیشتری یافته و چالشهای فراوانی را در تامین آب شرب، کشاورزی و صنعت ایجاد کرده است. در همین راستا بسیاری از کارشناسان منابع آب، اصلاح ساختارهای مدیریتی، تقویت فرهنگ مصرف بهینه آب و مشارکت فعالانه مردم و نهادهای مختلف، مدیریت دقیق، رعایت الگوی کشت، حذف چمنکاریهای شهری، تغییر روشهای آبیاری، استانداردسازی شیرآلات مصرف آب، تقویت کار تیمی، هماهنگی بیندستگاهی و اتخاذ سیاستهای سازگار با واقعیتهای اقلیمی و حتی تشکیل یک وزارتخانه جدید و ادغامها و انحلالها را به عنوان یگانه راهکار برای عبور از این بحرانها معرفی میکنند. هرچند که همه راهکارهای یاد شده بسیار تاثیرگذار است ولی بحران را برطرف نخواهد کرد زیرا ریشه مشکل در جای دیگری است.
سوءمدیریت و تغییرات اقلیمی این روزها دست به دست هم داده و آشکارا بر پیکر ایران چنگ انداخته و بحران آب را به اوج خود رسانده است. وزارت نیرو اعلام کرده است که شاهد شدیدترین خشکسالی در نیمقرن اخیر هستیم. این فاجعه تا جایی پیش رفته که ذخایر آب در سدهای اصلی تامینکننده آب شرب پایتخت و کلانشهرهای دیگر، به شدت کاهش یافته و از سویی دیگر کفگیر برداشت آب از چاهها نیز به ته دیگ خورده است.
بخش کشاورزی در ایران بزرگترین مصرفکننده آب بوده و عمده منابع آبی کشور که بیش از ۹۰درصد تخمین زده شده است، به این بخش اختصاص دارد. با این حال، راندمان مصرف آب در کشاورزی بسیار پایین و ناکارآمد است و آبیاریهای سنتی و غرقابی که همچنان در بخش زیادی از مزارع به کار میرود، باعث هدررفت قابل توجه منابع آبی شده است. این روشهای ناکارآمد در کنار نبود سیاستهای شفاف برای اصلاح الگوی کشت، بحران آب را تشدید میکند. دلیل اصلی توسعه کشاورزی در ایران این است که در هیچیک از دولتهای پس از انقلاب، ایجاد اشتغال به میزان لازم و کافی صورت نپذیرفته است و مردم به اجبار و برای امرار معاش خود و خانواده، به کشاورزی رو آوردهاند و با وجود مصرف فراوان و بیش از اندازه آب، فقط نان بخور نمیر را برای بسیاری از کشاورزان و خانواده ایشان فراهم میکند. این در حالی است که دولت نیز در بیش از چهار دهه گذشته، همواره در پی توسعه کشاورزی و آنهم از نوع کمراندمان بوده و هست.
در چهار دهه گذشته، دولتهای مختلف با شعار توسعه و خودکفایی، بدون آنکه ارزیابی دقیق منابع آبی، محیطزیستی و پایداری آنها مناسب انجام شود، اقدام به ایجاد طرحهای عظیم صنعتی و کشاورزی در نقاط خشک کشور کردند. نمونه آشکار این رویکرد، استان اصفهان است؛ منطقهای در قلب فلات مرکزی ایران، با یکی از وخیمترین شرایط آبی و محیط زیستی در کشور؛ این استان با وجود بحران شدید آب، افت سفرههای آب زیرزمینی، فرونشست زمین و حتی تهدید سکونتگاههای انسانی، همچنان اشتهای سیریناپذیری برای جذب و توسعه صنایع بزرگ را دارد. صنایع فولاد، نیروگاهها و صنایع سنگین، در منطقهای متمرکز شدهاند که حتی برای آب آشامیدنی هم با مشکل مواجه است و همزمان، مردم منطقه نیز اصرار به ادامه کشاورزی در همین بستر خشک دارند. کشت محصولاتی مانند هندوانه، یونجه، صیفیجات، سیبزمینی و حتی برنج، در شرایطی انجام میشود که زمینها ترک برداشته و منابع آبی بهشدت افت کردهاند. به عبارت دیگر سود توسعه در اصفهان به جیب عدهای خاص میرود اما هزینه زیستمحیطی آن یعنی خالیشدن سفرههای زیرزمینی، فرونشست، توسعه ریزگردها و آلودگیهای مربوطه، بر دوش مردم اصفهان باقی میماند و سلامتشان را به خطر انداخته است یعنی اینکه اصولا تنها مسیری که طی چند دهه گذشته بهخوبی طی کردهایم، توسعه ناپایدار بوده است.»
منبع: ایلنا