راز بقا

کوروش الماسی
کدخبر: 540864

فهم شرایط مبتنی‌بر تعامل با محیط‌زیست به‌مثابه بستر رفتار(عملکرد) کاربردی، «راز بقا»ی همه موجودات زنده از جمله انسان‌ها و جوامع است.

تمامی ناکامی‌های تاریخ جوامع، گواهی بر «فهم غیرواقع‌بینانه و در نتیجه غیرکاربردی شرایط پیرامون» است.  سخنی با وطن‌پرستان در ساختارهای تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و همه فعالانی که با همه «ذرات روح و روان» به عبارت «چو ایران نباشد، تن من مباد» ایمان دارند، هیچ تردیدی وجود ندارد که عملکرد برخی عناصر و نهادهای حاکمیتی در دهه‌های گذشته منجر به سختی‌های بسیاری برای شهروندان شده است.

تلاش این منجر، نشان دادن این مهم است که چرا در شرایط بحرانی کنونی، زمان دادخواهی از افراد و نهادهایی که عملکرد بسیار نامطلوبی داشتند نیست، به این دلیل بدیهی که خارج از مرز‌های ایران‌زمین، شهروندان ایران «هیچ دلسوزی» ندارند بنابراین یک ضرورت حیاتی است تا «برای خروج از بحران کنونی، آینده‌ای امن و قابل پیش‌بینی و صیانت از ایران زمین، باید از کدورت‌ها و رنجش‌های بحق نسبت به برخی افراد و نهادها گذشت کرد.» در ادامه تبیینی کلی و مختصر پیرامون «منطق راز بقا و پدیده فهم» ارائه می‌شود.

فهم

به کاربردی‌ترین بیان، بقای موجودات زنده از جمله انسان، تابع فهم کاربردی پدیده‌ها، امور و شرایط پیرامون و «فهم برآیند مستقیم تعامل موجودات (فاعل) با محیط (مفعول) پیرامون است. تعامل یعنی بودن در زمان حال چراکه تعامل با گذشته و آینده ناممکن است بنابراین تعامل با زمان حال به‌علاوه رفتار کاربردی مساوی موفقیت است. یکی از بنیادی‌ترین دلایل ناکامی یا عدم موفقیت (افراد و نهادها)، حضور فیزیکی در زمان حال همراه با حضور روانشناختی در گذشته یا آینده است. شاید یکی از دلایل ناکامی انسان‌ها (گروه‌ها، ملت‌ها)، پارادوکس حضور فیزیکی در زمان حال و عدم تعامل با زمان حال باشد. تعامل با زمان حال منشا اندیشه‌ها، اهداف، تمایلات و… کاربردی و واقع‌بینانه است اما به دلایل گوناگون برخی مواقع به‌دلیل عدم تعامل با زمان حال، برخی اذهان و اراده‌ها گرفتار تلاش برای تحقق اهداف و آرزوهای تاریخی یا وارداتی می‌شوند ازاین‌رو، عدم تعامل با زمان حال، منشا بیشتر چالش‌های انسانی و اجتماعی است. اینکه فهم کاربردی برآیند تعامل با زمان حال است، یک قاعده آسمانی است. از این رو، فهم غیرکاربردی، محصول انواع اهداف، ایده‌آل‌ها، تمایلات تاریخی و وارداتی است بنابراین فهم برآیند تعامل و تعامل بستر انواع اندیشه‌ها و اهداف واقع‌بینانه، تدبیر راهکارها، رفتارهای کاربردی، آرزوها و… ممکن و قابل تحقق است.

تعامل

تحولات در ساختار‌های مدیریت کلان به دو شکل رخ می‌دهد؛ یک، طبیعی(تعاملی) و به شکل فرآیندی و تکاملی و دو، تحولات مهندسی‌شده در کوتاه‌مدت و به شکل انواع روش‌های سخت و خشن و بدون اهداف و برنامه‌های بلندمدت. اینکه پیامدهای مطلوب و پایدار، نتیجه تحولات طبیعی(تعاملی) و پیامدهای مطلوب کوتاه‌مدت اما نامطلوب در بلندمدت، نتیجه تحولات مهندسی شده و بدون نیروها، اهداف و برنامه‌های ملی است. توجه وطن‌پرستان به این نکته کاربردی که «شرایط و تحولاتی که در حال تجربه آن هستیم، تحولات طبیعی(تعاملی) مبنی‌بر فرآیند تکاملی نیست»، بسیار مهم است.

می‎‌توان دو نوع یا شکل از تعامل را متصور شد: فردی و جمعی. تعامل فردی مبتنی‌‎بر تجربه و تعامل جمعی مبتنی‌بر درک علمی (ساختارمند) محیط پیرامون است. تعامل فردی بستر اهداف کوتاه‌مدت، آنی و فردی است اما تعامل جمعی(علمی) بستر اهداف بلندمدت و پایدار است. مدیریت کلان اجتماعی مبتنی‌بر تعامل فردی(یک اقلیت) با محیط‌زیست (اجتماعی)، بی‌شک منجر به انواع چالش‌ها و تنش‌های اجتماعی و مخاطرات اجتناب‌ناپدیر ملی خواهد شد.

انسجام وطن‌پرستان در ساختارهای تصمیم‌گیری و انبوه فعالان در عرصه سیاسی، پیرامون منافع ملی به منظور مدیریت جنگ، حاکی از فهم شرایط مبتنی بر تعامل جمعی(علمی) با محیط‌زیست است. جوامع معاصر توسعه‌یافته به تعبیری کاربردی، پروژه‌‌های علم بنیاد هستند. حکمرانی کارآمد، پایدار و مطلوب در جوامع علمی بنیادی الزاما باید مبتنی بر منافع ملی (تعامل جمعی با محیط پیرامون) باشد.

وظیفه ملی همه دلسوزان و وطن‌پرستان (هم در ساختارهای تصمیم‌گیری و هم در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی) است تا از تداوم روند تحولات مهندسی‌شده که اولین پیامد آن «خلأ مدیریت کلان» است، با انسجام حول «هدف منافع ملی»، به چاره‌اندیشی، تدبیر راهکارهای واقع‌بینانه و همکاری صادقانه به منظور جلوگیری از افتادن در خلأ فاجعه‌بار مدیریت کلان بیندیشند.

کاربردی و تنها راه خروج از بحران کنونی «استقرار خردجمعی در مدیریت کلان است.» شرایط کنونی شفاف و معتبر‌ترین سند از غیرکاربردی بودن مدیریت کلان مبتنی بر خرد یک اقلیت است. تشکیل کارگروه مدیریت بحران، متشکل از تمامی روسای جمهور ادوار می‌تواند یک راهکار مقطعی برای مدیریت کم‌هزینهِ خروج از بحران کنونی باشد. به منظور مدیریت شرایط بحرانی کنونی، نیروهای دفاعی به ضرورت باید تحت مدیریت یک کارگروه مدیریت سیاسی وطن‌پرست و آگاه به امور سیاسی و به‌ویژه روابط خارجه «عمل کنند.»

یقینا پذیرش و اجرای این توصیه بسیار دشوار است اما زمانی که در وضعیت بودن یا نبودن هستیم، چاره‌ای جز تصمیم و انتخاب نداریم بنابراین به منظور عبور از بحران کنونی و مدیریت هدفمند و پایدار آینده، یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است که اذهان و اراده‌های متنفذ در ساختار تصمیم‌گیری کلان، به‌طور هدفمند و برنامه‌ریزی شده، لباس ایدئولوژیک ساختار مدیریت کلان را با لباس ملی‌گرایی تعویض کنند. به تعبیری کاربردی، «تعویض لباس ساختار مدیریت کلان»، حاکی از «تعامل طبیعی و تکاملی مبتنی بر درک علمی(ساختارمند) محیط پیرامون و بودن در زمان حال است.» بنابر تمامی اصول آسمانی و زمینی، «امور زمان حال را نمی‌توان با گذشته (خاطرات و دلبستگی‌ها) یا آینده (رویاها و آرزوها) مدیریت کرد.» یقینا دیدگاه‌های گوناگونی پیرامون این باور وجود خواهد داشت اما بودن همیشه بهتر از نبودن است. اینکه بودن مستلزم تعامل(علمی) جمعی با محیط پیرامون است.

وب گردی