«دَریک دیجیتال»؛ احیای میراث اقتصادی ایران در مسیر آینده

حسامالدین شیخی – از روزگاری که داریوش بزرگ نخستین سکههای طلایی «دَریک» را ضرب کرد تا امروز، بیش از دوهزار سال میگذرد. آن سکهها تنها ابزار مبادله نبودند بلکه نماد قدرت، نظم و ثبات اقتصادی ایران در جهان باستان بهشمار میرفتند. امروز در عصر دیجیتال و در میانه چالشهای اقتصادی ایران شاید بازگشت به همان نام و همان معنا بتواند الهامبخش راهی تازه باشد: «دَریک دیجیتال.» تاریخ میگوید داریوش اول با ضرب سکه طلای «دَریک» نهتنها نظام مالی امپراطوری هخامنشی را یکپارچه کرد بلکه اعتماد و اعتبار اقتصادی ایران را تا مدیترانه و مصر و آسیای میانه گسترش داد. دَریک، واحدی با ارزش ثابت و مقبول در مبادلات بینالمللی بود بهگونهای که برخی تاریخنگاران آن را یکی از نخستین «برندهای مالی» جهان میدانند. این یادآوری تاریخی مهم است: ایرانیان روزگاری پولی داشتند که در جهان پذیرفته میشد و نماد ثبات بود. امروز در شرایطی که ارزش پول ملی بارها کاهش یافته و اعتماد عمومی نسبت به آن سست شده، بازآفرینی این میراث میتواند معنایی فراتر از یک نامگذاری ساده داشته باشد. «دَریک دیجیتال» میتواند هم پیوند با گذشته را یادآوری و هم افق آینده را روشن کند.
چرا پول دیجیتال ملی اهمیت دارد؟
تحولات مالی جهان در دهه اخیر نشان میدهد کشورها بهسمت ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) حرکت میکنند. چین یوآن دیجیتال را آزمایش کرده، روسیه روبل دیجیتال را در بازار داخلی به جریان انداخته و حتی کشورهای کوچکتری چون نیجریه و باهاما هم دست به چنین ابتکاراتی زدهاند. مزایای این حرکت آشکار است:
– کاهش هزینههای چاپ و توزیع اسکناس که سالانه بار مالی سنگینی بر دوش دولتهاست.
-شفافیت تراکنشها که مبارزه با فساد و اقتصاد زیرزمینی را تسهیل میکند.
– امکان سیاستگذاری پولی دقیقتر؛ بانک مرکزی میتواند عرضه پول را هوشمندانه مدیریت کند.
– افزایش سرعت و امنیت مبادلات مالی درون کشور و حتی در تعاملات منطقهای.
برای ایران که اقتصاد آن سالها زیر فشار تحریمها و بیثباتیهای داخلی قرار داشته، ورود به این عرصه نه یک انتخاب لوکس بلکه ضرورتی راهبردی است. با وجود همه مزایا، تجربه نشان داده که اجرای پول دیجیتال ملی در ایران با چالشهای عمیق روبهرو است: نخست، بیثباتی اقتصادی و تورم مزمن است. تا زمانی که ارزش پول ملی تثبیت نشود، هر واحد دیجیتال هم در معرض همان بیاعتمادی قرار میگیرد. دوم، کمبود اعتماد عمومی به نظام بانکی است. مردمی که بارها ارزش سپردههایشان در اثر تورم و سیاستهای اقتصادی کاهش یافته، بهسختی به ابزار جدید اعتماد میکنند. سوم، ترس از نظارت بیشازحد دولت است. پول دیجیتال ملی میتواند هر تراکنش کوچک را ثبت کند و این نگرانی جدی بخشی از جامعه است. چهارم، زیرساختهای فنی و اینترنتی ناکامل است. در کشوری که قطعی برق و اینترنت هنوز پدیدهای رایج است، چگونه میتوان بر بستری کاملا دیجیتال تکیه کرد؟
راهکارهای عبور از تردید
با وجود همه چالشها، راه برونرفت وجود دارد؛ مشروط به آنکه دولت و سیاستگذاران نگاه بلندمدت و اعتمادمحور داشته باشند:
اجرای مرحلهای و آزمایشی: بهجای تحمیل ناگهانی، باید «دَریک دیجیتال» را ابتدا در چند استان بهصورت پایلوت اجرا کرد و نتایج آن را سنجید.
پیوند با سیاستهای ضدتورمی واقعی: معرفی این واحد باید همزمان با برنامههای جدی برای مهار تورم و اصلاح نظام بانکی باشد. در غیراین صورت، مردم آن را فقط «ریال دیجیتال دیگری» خواهند دانست. مشارکت مردم و بخش خصوصی: بدون همراهی کسبوکارها، فروشگاهها و شهروندان، هیچ پول دیجیتالی موفق نمیشود. باید مشوقهایی ملموس برای پذیرش و استفاده عمومی طراحی کرد. دیپلماسی اقتصادی منطقهای: حتی اگر تحریمها مانع پذیرش جهانی شوند، ایران میتواند «دَریک دیجیتال» را در چارچوب توافقات دوجانبه یا منطقهای بهکار گیرد.
بهرهگیری از هویت تاریخی: نامگذاری و روایتسازی اهمیت دارد. اگر مردم بدانند که «دَریک دیجیتال» ادامه میراث همان سکهای است که روزگاری نماد اقتدار ایران بود، پذیرش و اعتماد به آن بیشتر خواهد شد.
نگاهی امیدوارانه به آینده
واقعیت این است که اقتصاد ایران نیازمند اعتمادسازی است؛ اعتماد در سطح داخلی میان دولت و مردم و در سطح خارجی میان ایران و جهان. پول دیجیتال ملی میتواند ابزار این اعتمادسازی باشد، به شرط آنکه صرفا بهعنوان یک پروژه فناورانه دیده نشود بلکه بهعنوان بخشی از یک اصلاح کلان اقتصادی و اجتماعی طراحی شود.