دوگانه شکوفایی و زوال زنان در ایران
صدیقه توکل، استاد دانشگاه
جایگاه زنان در ایران امروز در نقطهای دوگانه قرار گرفته است؛ از یکسو رشد و آگاهی، تحصیلات و حضور اجتماعی آنان را در موقعیت جدیدی قرار داده و از سوی دیگر ساختارهای حقوقی و فرهنگی همچنان سرعت لازم برای همراهی با این تحولات را ندارند. گزارشهای UNDP و سایر گزارشهای ملی و بینالمللی نشان میدهد زنان ایرانی در دهه اخیر به سطح بالایی از سرمایه انسانی رسیدهاند. تعداد زیادی از آنان در دانشگاهها و فضای دیجیتال فعال هستند و سهم قابل توجهی در تولید دانش، فرهنگ و کارآفرینی دارند. همین گزارشها و تحلیلها اما یادآور میشوند که این توان فردی با محدودیتهای نهادی و فرصتهای اقتصادی در کشمکش هستند. در واقع زنان تواناتر شدهاند اما ساختارها کمتر پاسخگو هستند.
در کنار این وضعیت، گزارشهای رسمی و غیررسمی مرتبط با خشونتهای جنسیتی نشان میدهد زنان همچنان با طیفی از مشکلات پیچیده روبهرو هستند؛ از تبعیضهای قانونی و محدودیتهای شغلی گرفته تا فشار نقشهای سنتی، آزار جنسی در فضای عمومی و نبود سازوکارهای حمایتی موثر. بسیاری از این مشکلات در کشورهای منطقه نیز مشاهده میشود اما دوگانه متناقض تغییرات اجتماعی سریع و ساختارهای حقوقی کند، شرایطی به وجود آورده که احساس نابرابری و ناامنی اجتماعی در میان زنان بیشتر دیده میشود. افزایش گزارشهای مربوط به خشونت خانگی، قتلهای ناموسی و آزار جنسی نیز از همین شکافها تاثیر میپذیرد.
مطالعههای جهانی نشان داده است که در دورههای فشار اقتصادی، بحرانهای اجتماعی و تغییرات سریع هنجاری، رفتارهای خشونتآمیز علیه زنان در بسیاری کشورها افزایش مییابد. در ایران نیز همانند دیگر جوامع، رشد آگاهی زنان و تلاش آنها برای استقلال بیشتر، در غیاب حمایتهای قانونی و فرهنگی کافی، گاه با واکنشهای خشونتبار مواجه میشود. گزارشهای بینالمللی درباره قتلهای ناموسی نیز تاکید میکنند که هرجا بدن زن همچنان بخشی از «مالکیت خانواده» تلقی شود و قانون مجازات بازدارندهای وجود نداشته باشد، احتمال تکرار این جنایتها بالاتر است. برای مقابله با این چرخه، تجربه جهانی الگوی نسبتا روشنی پیشروی ما گذاشته است: اصلاح قانون، اصلاح فرهنگ و ارائه حمایتهای واقعی. پیشگیری از خشونت علیه زنان صرفا با برخورد قضایی ممکن نیست و باید از دوران مدرسه آموزشهای مرتبط با مهارتهای حل تعارض، احترام به بدن و درک برابر جنسیتی آغاز شود. در ایران علاوه بر الگوهای جهانی باید به گفتوگوهایی که حل تعارضات و تغییر نگاه به زن را در بافت سنتی و عرفی جامعه محقق کنند اهمیت داد. گفتوگوها با تقویت خواست عمومی به نفع زنان میتوانند در نهایت به تلاشهایی برای تغییر قانون بدل شوند. باید در نظر داشته باشیم همزمان با این روشها در کشورهایی که موفق به کاهش خشونت شدهاند، ایجاد پناهگاههای امن، سیستم گزارشدهی محرمانه، خدمات روانشناختی و حقوقی و حمایت اقتصادی از زنان خشونتدیده، نقش محوری داشته است. مشارکت مردان نیز یکی از عناصر تعیینکننده در تغییر ساختارهای خشونتآفرین است. بدون تغییر در رفتار و نگرش مردان، سیاستهای حمایتی برای زنان بهتنهایی اثر پایداری نخواهد داشت.
روز جهانی منع خشونت علیه زنان یادآور این است که امنیت زنان به طور مستقیم با امنیت و سلامت روانی جامعه گره خورده است. هیچ تحولی بدون آزادی از ترس، بدون امکان بیان و بدون حق انتخاب برای زنان پایدار نمیماند. این روز باید کمک کند تا خشونت علیه زنان را نه به عنوان مسالهای خانوادگی یا فردی بلکه به عنوان یک مساله اجتماعی ببینیم؛ مسالهای که تنها با ترکیبی از آگاهی، قانون و مسوولیتپذیری عمومی میتوان به آن پایان داد.

