دولت در مرز سقوط اعتبار
شهروندان ایرانی که در آخرین انتخابات ریاستجمهوری به پزشکیان رای دادند امیدوار بودند وی به وعدههایی که داده وفادار بماند و باز کردن برخی گرههای کور و مزمن را در اولویت کار قرار دهد.
بیشترین خواسته شهروندان ایرانی از چند سال پیش و به ویژه پس از ۱۳۹۷ تا امروز بدون چون وچرا یرهایی از تله تحریم اقتصادی به بهانه غنیسازی اورانیوم بوده و هست.
ایرانیان به این نتیجه رسیدهاند تله تحریم طوری به کار گرفته شده که با سپری شدن زمان فشار بیشتری به همگان وارد و زندگی را سخت و تیره میکند.
شوربختانه دولت چهاردهم و شخص رییسجمهور با سادهانگاریها و تقلیلگرایی و باورهایی که حالا معلوم شده خوش خیالی بودهاند فرصت به دست آوردن اعتبار برای نهاد دولت را از دست داد.
آقای پزشکیان در همین یکسال و چند ماه ریاست بر قوه مجریه نشان داده است راهی برای بازکردن گرههای زندگی ایرانیان ندارد. این رییس دولت اکنون با واقعیت سپهر سیاسی بیشتر آشنا شده و به جای اینکه همه زورش را برای بازکردن گره یادشده در یکجا جمع کند به سخنرانی و تبیین وضعیت موجود پرداخته است.
رییس دولت از سوی دیگر با سپردن اداره اقتصاد کشور به معاون اول خود که در این موضوع دانش و بینش لازم را ندارد تردید شهروندان به ناکارآمدی مدیریت اقتصادی حتی در سطوح پایین را به یقین تبدیل کرده است.
سیاستهای ارزی، سیاستهای پولی و سیاستهای مالی و نیز سیاست در تجارت خارجی همه در مسیر قرار گرفتهاند که نتیجه آن رسیدن اعتبار نهاد دولت به مرز سقوط است.
شهروندان ایرانی میشنوند که قیمت هر کیلو مرغ باید ایکس تومان باشد اما وقتی برای خرید میروند با قیمت ایکس به اضافه زد روبهرو میشوند و تنها کارشان اعتراض به فروشنده و سپس امتناع اجباری از خرید مرغ است. این داستان برای گوشت قرمز، لپه، عدس، نخود، ماست، پنیر و هزاران کالای دیگر تکرار میشود. دولت بارها از کاهش نرخ ارزهای معتبر حرف میزند اما حالا قیمت ارزهای معتبر سقفشکنی کرده و حرف دولت نقض شده است.
بیاعتبار شدن نهاد دولت اما چیزی نیست که تنها به همین نهاد بسنده شود بلکه به دیگر نهادها هم اصابت میکند و به نقطهای میرسد که شهروندان تصور میکنند باید همه چیز را رها کرد.
هنگامی که شهروندان از ناکارآمدی دولت مستاصل میشوند، یا ناامید و فروخفته به گرداب بیاعتنایی میرسند، یا خشمشان را انباشت میکنند تا شاید روزی به کار آید.