دلارگری و ریالزنی!
علیرضا مهدیه، تحلیلگر صنعت و توسعه
اسکناس آمریکایی سالهاست که در ایران حرف میزند و اگر حرف اول را هم نزند، حرفهای بسیاری میزند که اول تا آخر همه چیز را میتواند تغییر دهد. اول شخص تورم در ایران دلار است و پایه اصول تورمخواهی و تورمسازی؛ روندی با ماهیت دلارگری. همان دلارگری که با شعار دلارزدایی، ریالزدایی میکند و خود را به همه چیز ربط داده و میدهد و تاثیر بیشتر میخواهد و فقر و سقوط بیشتری میسازد. همان دلارگری که گرایش به دلار و نگاه زمانبند به نموداری چابک، آن را به اصلیترین شاخص اقتصادی کشور تبدیل کرده است. همان دلارگری که در آن فقط بحث پول و سرمایه نیست، متغیر کلان اقتصادی و سیاسی هم هست که هر روز چاقتر میشود و هیچ رژیمی هم نمیشناسد. همان دلارگری که دلار در آن بیشتر ایرانی است تا آمریکایی و حتی در کاهش قدرت خرید جهانی دلار، قدرتمندتر میشود و زمین و زمان دولتی و خصوصی را میخرد و میفروشد.
دلاری که در بدترین عملکرد خود طی پنج دهه گذشته جای گرفته ولی در ایران شرایط فرق دارد و جریان دلارگری آن را به عرش رسانده است. همان دلارگری که بنجامین هم در آن فقط یک عکس است و میتواند طرفدار تیم دلارگری ایران شود، قدرت ائتلاف خویش را بیفزاید و قدرت ایران و ایرانی را بگیرد و هر روز بیشتر از دیروز کاهش دهد.
در مقابل و در برابر همین دلارگری، این ریالزنی است که قرار دارد و پول ایرانی را میزند و پایینتر میکشد و گرایشهای کمتر به ریال را در همه چیز رشد میدهد. ریالی که سالهای زیادی است که نه صرفا در حجم و اندازه بلکه در ارزش و مقبولیت در حال کوچک و کوچکتر شدن است و قدرت خرید آن روالی دارد که کمتر خریدی را میشود با ریال داشت و به قدرت تبدیل کرد. ریالی که حالا در برابر دلار به کوچکترین نرخ تاریخی خود رسیده و به رکوردی دست یافته که سخت میشود باور کرد و توان آن را داشت که ادامه این روند را در سالجاری تصور کرد.
ریالی که هنوز تورم بالا، نوسان شدید و تشدید تحریمها را بالاتر از خود دارد و هر روز پایینتر میآید و سیاستهایی که حد و ثباتی ندارند و بیشتر از همه، ارز ملی را میزنند. ریالی که به جای دلار، زدوده میشود و دلاری که به جای ریال، زاده میشود و هر روز بزرگتر از قبل بوده و ثروتهای ریالی را میسوزاند و دود میکند و ریالی که بیشتر میسوزد و ما مجبوریم که در کنارش بسازیم و ما هم بسوزیم و به شرایطی رسیدیم که از زدودن به سوی زدن پیش میرویم و میرویم که بیشتر از قبل، پول ملی را از طول و عرض ببریم و ریالزدایی را رشد داده و ریالزنی را هم به سایر زدنهای ملی بیفزاییم.
باری کشوری که نفت، محصولات نفتی و ذخایر و منابع داشته و دارد و با فروش آن و تبدیل آن به ارز، اموراتش را تا به امروز گذرانده و با همان ارز و مدیریت و در حقیقت سوءمدیریت ارزش آن به یکی از متورمترین کشورهای جهان تبدیل شده است، درگیر جریانی بوده که در آن ریال را میزنند و دلار را پروبال میدهند. همین جریان، یکی از محرکها و متحرکهای اصلی تورم در ایران بوده و هست و تمام تورمهای تاریخی کشور به همین جریان مرتبط و متصل بودهاند.
تورمی که رسمی و غیررسمی آن بالاتر از بسیاری از کشورهای دنیاست و نقطه به نقطه آن، تمام نقاط حساس پروژهها و ایدهها و طرحها را به لرزه وا میدارد و طرحهای توجیهی شگرف را هم در ایران غیرموجه میکند. تورمی که با بازوهایی چون شوکهای ارزی، مالیات تورمی، پایه پولی و نقدینگی به قوایی رسیده که با جریان فوق نه مهارشدنی هست و نه قراری برای مهارش گذاشته شده است. قراری که باید بتواند دلار و ریال را مدیریت کند و روابط مستقیم و غیرمستقیم آنها را کنترل کرده و در زمانی که تحریمهای بیشتر باعث کاهش عایدی و افزایش نرخهای ارزی میشود، تفکر و تعقل را جایگزین توهم کند.