وقتی سکوت جامعه عامل بقای ظلم می‌شود:

در مذمت نکوهش قربانی

فاطمه عباسی
کدخبر: 570741
دستگیری یک بازیگر سینما به اتهام تجاوز، نابرابری‌های فرهنگی و حقوقی در جامعه را نمایان کرده و فشارهای اجتماعی و فرهنگ سرزنش، قدرت متجاوزان را تقویت می‌کند.
در مذمت نکوهش قربانی

فاطمه عباسی- خبر دستگیری بازیگر سینما به اتهام تجاوز به یک دختر ۲۰‌ساله بار دیگر زخم‌های عمیق نابرابری‌های فرهنگی و حقوقی در جامعه ما را آشکار کرد؛ زخم‌هایی که در زیر ظاهر مدرن جامعه همچنان با تابوی جنسی، فقدان آموزش و ساختارهای ناکارآمد قانونی درهم تنیدند. فشارهای اجتماعی و فرهنگ سرزنش نه‌تنها از حمایت قربانی جلوگیری نمی‌کند بلکه قدرت متجاوز را تقویت کرده و چرخه خشونت را ادامه می‌دهد. هرچند مراجع قضایی هنوز نتیجه این پرونده را مشخصا اعلام نکرده‌ و اتهامی به اثبات نرسیده است اما موج حمایت از متهم و سرزنش و قضاوت‌گری شاکی توجهات بسیاری را به‌معضل فرهنگی نکوهش قربانی و توجیه خطا از سوی افراد دارای محبوبیت اجتماعی جلب کرده است.

برای واکاوی بیشتر این بحران و بررسی ریشه‌های اجتماعی و حقوقی آن به سراغ عادل فتح‌الهی، مددکار اجتماعی و پژوهشگر حوزه آسیب‌های اجتماعی رفتیم.

ابعاد فرهنگی و قانونی تجاوز جنسی

موضوع تجاوز جنسی همواره یکی از دغدغه‌های جامعه ماست و متاسفانه تابوهای فرهنگی مانع از گفت‌وگوی صادقانه درباره آن می‌شوند. هدف ما در این گفت‌وگو بررسی دیدگاه‌های فرهنگی و اجتماعی پیرامون این موضوع است نه تمرکز روی هیچ پرونده یا فرد خاص.

بحث تجاوز جنسی در جامعه ما دارای دو بعد مهم و همزمان است: یک بعد قانونی و حقوقی و بعد دیگر فرهنگی و اجتماعی. از منظر قانونی سیستم جاری در کشور شرایطی را فراهم می‌کند که در بسیاری از موارد اثبات جرم تجاوز برای قربانی دشوار بوده و محدودیت‌ها و پیچیدگی‌های فراوانی بر مسیر قانونی وجود دارد. از سوی دیگر فرهنگ و ساختار اجتماعی نقش تعیین‌کننده‌ای در نحوه برخورد با قربانی و اقدام به این عمل دارد. درواقع قوانین و رویه‌های حقوقی به‌همراه باورها و هنجارهای فرهنگی برای متجاوز نوعی امنیت ضمنی فراهم کرده و او می‌تواند با کمترین نگرانی از پیامدها اقدام خود را عملی کند. مفهوم آبرو و حیثیت از جنبه‌های کلیدی فرهنگ اجتماعی ایران است که بسیاری از قربانیان را به‌سوی سکوت هدایت می‌کند. حفظ عفت و پاکدامنی که بخشی از هویت زنانه محسوب می‌شود قربانی را از بیان اتفاق باز می‌دارد زیرا تصور می‌کند افشای ماجرا می‌تواند حیثیت اجتماعی و خانوادگی او را تهدید کند. این سکوت و خودسانسوری به نوعی فضای امنی برای متجاوز فراهم آورده زیرا او می‌داند که قربانی احتمالا اقدام به افشای جرم نخواهد کرد و درنتیجه پیامدهای اعمال او محدود خواهد بود.

تابو بودن موضوعات جنسی نیز به شکل قابل توجهی شرایط را برای قربانی دشوار می‌کند. آموزش و آگاه‌سازی در خصوص مسائل جنسی به‌ویژه برای کودکان و نوجوانان بسیار مهم است. عدم آگاهی به‌خصوص در سنین نوجوانی می‌تواند افراد را از دفاع از خود در برابر خطرهای احتمالی ناتوان کند. فقدان گفت‌وگو و آموزش در این حوزه سکوت قربانیان را تقویت کرده و در نتیجه عمل تجاوز تسهیل می‌شود.

سرزنش قربانی و فشارهای اجتماعی

پدیده سرزنش قربانی یکی دیگر از ابعاد فرهنگی بحران‌زاست. در جامعه ما قربانیان تجاوز اغلب مورد اهانت قرار گرفته و مقصر دانسته می‌شوند. گزاره‌هایی مانند «لباس پوشیدن نامناسب»، «رفتار تحریک‌آمیز» یا «مخالفت با هنجارهای رفتاری» باعث می‌شود قربانی مسوول اعمال رخ‌داده شناخته شود. این باور نانوشته فرهنگی نه‌تنها فشار روانی مضاعفی بر قربانی وارد کرده بلکه در عمل متجاوز را ترغیب به ادامه عمل خود می‌کند زیرا می‌داند که سیستم اجتماعی و فرهنگی از افشای جرم حمایت نمی‌کند.

در بسیاری از موارد تسلط فرهنگی نسبت به زن شرایط را برای قربانیان دشوارتر می‌کند. ذهنیت غالب در خانواده‌ها و جامعه زن را بخشی از مالکیت مردانه تلقی می‌کند. این نگرش باعث شده که وقتی تجاوز رخ می‌دهد قربانی با دو گروه مواجه شود: متجاوز و اعضای خانواده‌ای که انتظار دارند فرد قربانی پاسخگو باشد. ترس از واکنش خانواده به‌ویژه پدر باعث می‌شود که قربانی از افشای جرم خودداری کند. فشارهای اجتماعی و هنجارهای جمعی نیز قربانی را به سکوت و خودسانسوری سوق می‌دهند زیرا تصور می‌شود افشاگری ممکن است به حیثیت خانواده یا جامعه آسیب برساند. بعد قانونی موضوع نیز نابرابری‌ها و دشواری‌های فراوانی ایجاد می‌کند. تفاوت حقوق زن و مرد در زمینه‌های مختلف اجتماعی به نوعی تسلط متجاوز بر قربانی را تقویت می‌کند. اثبات تجاوز در محاکم قضایی دشوار بوده و قوانین شرایط پیچیده‌ای برای اثبات جرم در نظر گرفته‌اند که در برخی موارد تقریبا غیرممکن است. تمرکز بیش از حد روی اقرار و شهادت شاهدان به جای مسائل پزشکی و مستندات علمی قدرت متجاوز را در برابر قربانی افزایش می‌دهد. نبود محافظت از هویت قربانی در مراحل بازپرسی نیز باعث ایجاد ترس و نگرانی بیشتر برای قربانی می‌شود.

پیامدهای روانی و اجتماعی

سرزنش و نکوهش قربانی منجر به آسیب‌های روانی و اجتماعی گسترده‌ای می‌شود. اولین اثر ملموس انزوای اجتماعی و عدم درک گروه اجتماعی است که قربانی در آن زندگی می‌کند. به مرور زمان اختلالات هویتی و مشکلات جدی در روابط بین فردی و اجتماعی ایجاد می‌شود و افسردگی، اختلال پس از سانحه و دیگر آسیب‌های روانشناختی برای فرد قربانی شکل می‌گیرد. شرم و سرزنش اجتماعی اغلب سنگین‌تر و ماندگارتر از خود عمل تجاوز بوده و ایجاد سیستم حمایتی و تغییر نگرش‌های فرهنگی برای کاهش این آسیب‌ها ضروری است.

حمایت از قربانیان نیازمند حضور حرفه‌ای مددکاران اجتماعی آموزش‌دیده است. ایجاد شبکه‌های حمایتی شامل خط‌های اورژانس اجتماعی، خانه‌های امن و خدمات پزشکی محرمانه نخستین قدم‌ها برای حفاظت از قربانیان است. مددکاران اجتماعی باید در محل حاضر شده، حمایت روانی و اجتماعی فراهم کرده و اقدامات ضروری برای محافظت از قربانی را به‌صورت حرفه‌ای انجام دهند. ایجاد خانه‌های امن با شرایط مناسب برای تمام سنین و جنسیت‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است.

ارائه خدمات پزشکی به قربانیان باید محرمانه و بارعایت حریم خصوصی باشد تا امکان استفاده قانونی از اطلاعات پزشکی فراهم شود. این اقدامات باید سریع و قانونمند صورت گیرد تا آسیب‌های ثانویه کاهش یابد. حمایت مالی کوتاه‌مدت می‌تواند احساس تنهایی و آسیب بیش از حد قربانی را کاهش دهد.

مرحله بلندمدت حمایت از قربانیان شامل روان‌درمانی و مشاوره روانشناختی است که در بازه زمانی طولانی به بازتوانی روانی و اجتماعی فرد کمک می‌کند. توانمندسازی و بازتوانی توسط مددکاران اجتماعی فرصت بازسازی اعتمادبه‌نفس و بازگشت به جامعه را برای قربانی فراهم می‌آورد.

کاهش خطر خودکشی، ارتقای آگاهی جامعه و حمایت قانونی و اجتماعی از قربانی بخش مهمی از این روند است.

فقط زنان نیستند که قربانی تجاوزکاران می‌شوند بلکه تجربه قربانی شدن مردان نیز با مسائل اجتماعی و فرهنگی پیچیده‌ای همراه است.

باور غالب جامعه مرد را موجودی شکست‌ناپذیر می‌داند و افشای تجربه تجاوز می‌تواند موجب شکست هویت مردانه او شود. این موضوع باعث سکوت قربانی و ادامه آسیب فرهنگی می‌شود. مردان نیز از نابرابری‌های حقوقی، دشواری اثبات جرم و محدودیت حمایت‌های اجتماعی رنج می‌برند و آسیب‌های روانی آنها با زنان متفاوت و در بسیاری موارد دوچندان است.

ضعف‌های حقوقی، حمایتی و آموزش اجتماعی

خلأ قانونی و پیچیدگی اثبات تجاوز یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در حمایت از قربانیان است. تعریف محدود تجاوز و سختی‌های اثبات آن مسیر کمک‌رسانی و حمایت را پیچیده می‌کند. ضعف‌های سازوکارهای حمایتی از جمله ناکافی بودن زنجیره خدمات اجتماعی و تابو بودن موضوع روند بهبود و بازتوانی قربانیان را کند کرده و امکان بروز آسیب مجدد را افزایش می‌دهد. اصلاح این زنجیره حمایتی و کامل کردن شبکه‌ها شرط ضروری برای کاهش آسیب و بازتوانی قربانیان است.

وب گردی