در ره منزل لیلی
مسعود سلیمی
در سالهای نهچندان دور و نهچندان نزدیک که هنوز غول تکنولوژی از بطری بیرون نیامده و واژه «رسانه» رایج نشده بود، به کسی که قلم به دست داشت و در پی کسب خبر و آگاهیرسانی میدوید، خبرنگار، روزنامهنگار و روزنامهچی و مطبوعاتی خطاب میکردند تا امروز که دیگر روزنامه کاغذی به خاطره قدیمیها بدل شده و تکنولوژی جای آن را گرفته، باز هم در پی خبر دویدن و آگاهیرسانی به مردم و گفتن و نوشتن از گفتهها و به تعبیری از «اسرار گفتن» میتواند و باید کارخطیر و وظیفه رسانه باشد؛ به این معنا که اگر ابزار کار عوض شده، نمیتواند و نباید ذات کار عوض شود.
اگر قرار باشد آنچه مخاطب میداند دوباره تکرار شود که آب در هاون کوبیدن است چراکه وظیفه «اسرار هویدا کردن» است. در این سالهای نهچندان دور در بحث «هویدا کردن…» بهعنوان یک نمونه ماندگار آنهم درجهانی که نه سوم بود و نه چهارم از «واترگیت» نام برده میشود که رییسجمهور یکی از دو ابرقدرت قرن بیستم را از بالا به زیر کشید.
روزنامهنگاری به لفظ قدیمیها و رسانه به گفته امروزیها کاری سهل و ممتنع است که هدایت و مدیریت آن به توانایی و صبر و… نیاز دارد چراکه گاه پیش میآید و گاهی بسیار زیاد پیش میآید که دست و پای کسی را میبندند و او را در آب میاندازند که خواجه شنا کن!
«جهانصنعت» ۲۲ساله شد. از روزهای آغازین دریافت مجوز تا چند وقتی تاخیر در آغاز انتشار با آقای سعدی آشنا بودم و بعد هم که سالهای طولانی در «جهانصنعت» قلم زدم. از دور و نزدیک با دشواریها، بالا و پایین رفتنها، با انواع و اقسام مشکلات، از هر نوع آن در اداره روزنامه آشنا شدم و بهخوبی کار دشوار ادامه حیات این روزنامه را میشناسم.
«جهانصنعت» ۲۲ساله شد. اگرچه ۲۲ یک عدد است اما در ازای یک عمر، زحمت و پشتکار و تلاش تمامی دستاندرکاران پشت آن خوابیده است که جای تحسین و تبریک دارد و آخر بهگفته حافظ شیرازی:
در ره خانه لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی