جشن مهرگان؛ نمادی از پیروزی نیکی بر بدی

زهره خیراندیش- مهرگان یکی از قدیمیترین جشنهای ایرانی محسوب میشود که ریشه در دوران پیش از هخامنشیان دارد و نمادی از آغاز فصل پاییز، زمان برداشت محصول و شکرگزاری برای نعمتهای طبیعی و پیروزی نیکی بر بدی است. در تقویم رسمی زرتشتی روز شانزدهم مهر بهعنوان زمان اصلی جشن اعلام شده است.
تمدنهای باستانی قبل از اینکه تاریخ خود را به شکل مکتوب ثبت کنند باورها، روایتها و جهانبینی خود را در قالب اسطوره بیان میکردند. این دوره که تحت عنوان«دوران پیش از تاریخ» یا «دوران اساطیری» شناخته میشود شامل داستانها و روایتهایی است که واقعیت تاریخی ندارند اما بهخوبی فرهنگ و جهانبینی مردمان دوران باستان را برای ما تصویر میکنند. در میان این اسطورهها جشن مهرگان با داستان پیروزی فریدون بر ضحاک گره خورده است. طبق روایت شاهنامه فردوسی ضحاک پادشاهی ظالم و ستمکار بوده که با فریب و زور بر ایران چیره شده بود. او دو مار بر دوش خود داشت که تنها با خوردن مغز جوانان آرام میگرفت.
در این روایتها روزی که فریدون ضحاک را از پا میاندازد همان روز مهرگان است. روزی که از آن پس مردم آن را بهعنوان نماد پیروزی نیکی بر پلیدی گرامی داشته و هرساله به یاد آن جشن بزرگی برپا کردند. در این نگاه اسطورهای مهرگان تنها یک جشن فصلی نبوده بلکه نمادی است از پیروزی نیکی بر بدی و نور بر تاریکی که ریشه در فرهنگ و جهانبینی ایرانیان باستان دارد.
معنای تاریخی مهر
برخی بر این باورند که واژه «مهر» در اصل نام یکی از ایزدان مهم آیین زرتشتی و دینهای پیشازرتشتی است. ایرانیان باستان مهر را ایزد پیمان و نگهبان عهد و میثاق میدانستند و صفات گوناگونی را به او نسبت میدادند. مهر یا میترا نماد دوستی، روشنی و فروغ، بخشندگی، راستی و تسلط بود و با خورشید نزدیکی بسیاری داشت اما خدای خورشید نبود. در اوستا نیز به این موضوع اشاره شده که مهر خدای خورشید نبوده بلکه نور و پرتو آن است و وظیفه اصلیاش هدیه نور و زندگی است.
در زبان فارسیمیانه و نو «مهر» بهعنوان یکی از نامهای خورشید شناخته میشود. از آنجا که ایزد مهر را همواره با نور، گرما و روشنایی همراه میدانستند بهتدریج معنای این واژه در ذهن مردم با خورشید یکی شد. بههمین دلیل میتوان مهرگان را جشنی برای بزرگداشت خورشید و آغاز فصل برداشت دانست.
در فارسی نو «مهر» مفهومی انسانیتر به خود گرفته و در معنای محبت، عشق، دلسوزی و دوستی به کار میرود. با نگاهی به سیر تحولات معنایی این واژه میتوان بسیاری از ویژگیهای ایزد مهر را همچنان در آن یافت. در واقع این تغییر معنایی نشاندهنده پیوند درونی میان عدالت و عشق و میان پیمان و اعتماد است که از صفات اصلی ایزد مهر یا میترا بودند.
سفره مهرگانی؛ یکی از ارکان جشن مهرگان
سفره مهرگانی یکی از ارکان اصلی جشن مهرگان است که معمولا با رنگهای شاد بهویژه ارغوانی پهن میشود. روی این سفره خوراکیها و عناصری قرار میگیرند که همگی از معنایی نمادین برخوردار هستند.
شیرینی، شکر، گلاب، سنجد، انار، گل همیشه شکفته، آتشدان، آینه، عود و شاهنامه از جمله مهمترین عناصر تشکیلدهنده سفره مهرگانی هستند. تا حدی میتوان این سفره را مشابه سفره نوروزی دانست؛ با این تفاوت که عناصر درون آن رنگ و معنای پاییزی به خود گرفتهاند.
رسوم و آیینهای جشن مهرگان
دقیقا مثل نوروز مهرگان نیز با تازگی و پاکی همراه است. در گذشته مردم و بهخصوص درباریان و خانوادههای اصیل در این روز لباسهای نو میپوشیدند و خود را میآراستند و خانه را تمیز میکردند. رنگهای روشن بهویژه ارغوانی و طلایی بهطور گسترده در این روز مورد استفاده قرار میگرفتند.
تهیه رنگ ارغوانی یا بنفش در آن دوران کار بسیار مشکلی بود و زحمت زیادی میطلبید. به همین دلیل این رنگ جایگاه ویژهای در فرهنگ ایرانی داشت و بهعنوان نمادی از اشرافیت، قدرت و تقدس شناخته میشد.
در ایران باستان نواختن ساز، خواندن آوازهای شاد و اجرای رقصهای گروهی بخش مهمی از آیینهای جشن مهرگان بود. در دربار پادشاهان ساسانی موسیقیدانان بزرگی مثل باربد و نکیسا در این جشنها هنرنمایی میکردند. مردم عادی نیز در میدانهای عمومی شهر و درون خانههای خود به رقص و پایکوبی مشغول میشدند.
در گذشته برای جشن مهرگان اغلب سفرهها با میوههای پاییزی آراسته میشدند. انار، سیب، به، انگور، خرمالو، سنجد، ترنج، ازگیل و انجیر میوههای رایجی بودند که هر کدام نمادی از زندگی، زایش و روشنایی محسوب میشدند. انواع آشهای گیاهی و دسرهایی مانند حلوا و نان نیز خوراکیهای دیگری بودند که بر سفره مهرگانی قرار میدادند.
شاید امروز بیش از هر زمان دیگری به یادآوری و پاسداشت آیینهایی همچون مهرگان نیاز داریم. شناخت این آیینها به ما کمک میکند تا پیوند عمیقتری با گذشتگان خود برقرار کرده و بهشکل قویتری ریشهها و هویت فرهنگی خود را در دنیای شلوغ و پرسرعت امروز حفظ کنیم.