جای خالی موزه ملی صنایعدستی

نادر نینوایی– ایجاد موزه ملی صنایعدستی مطالبهای است که مدتها مطرح بوده اما هنوز به نتیجه مشخص نرسیده است. آنطور که یکی از فعالان صنایعدستی به «جهانصنعت» گفته اشیا و فضای لازم برای ایجاد این موزه ملی صنایعدستی وجود دارد اما تاکنون اقدام موثری برای احداث چنین موزهای به انجام نرسیده است.
برای اطلاع از اهمیت و ضرورت ایجاد موزه ملی صنایعدستی به سراغ حجتاله مرادخانی، پژوهشگر حوزه صنایعدستی و مدرس دانشگاه رفتیم. وی معتقد است که ایجاد چنین موزهای میتواند زمینهساز ارتقای فرهنگی و آموزشی در کشور شود و آثار مثبت آن با شعار مطرح شده برای روز جهانی موزهها هم همخوانی دارد.
مشروح مصاحبه «جهانصنعت» با این فعال و پژوهشگر حوزه صنایعدستی و هنرهای سنتی در پی میآید.
یکی از موضوعاتی که همواره مورد مطالبه بوده و وعدههای بیسرانجامی نیز برای آن مطرح شده، ایجاد موزه ملی صنایعدستی است، نظر شما در این خصوص چیست؟
واقعیت این است که جای خالی موزه صنایعدستی احساس میشود. آثار فاخر صنایعدستی موجود هستند اما موزهای ملی برای آن وجود ندارد. در حال حاضر تعداد زیادی آثار فاخر از هنرمندانی که بعضا فوت کردهاند در انبارهای مجموعه سعدآباد وجود دارد. در دورههای گذشته هر شخصی که مسوولیت معاونت صنایعدستی را بر عهده گرفته، وعده راهاندازی موزه ملی صنایعدستی را داده اما در عمل این مهم محقق نشده است. آثار و کارهایی که امروز برخی از آنها امضاهایشان میلیاردی ارزش دارد و خیلی از هنرمندان خالق آنها در قید حیات نیستند، مغفول مانده است. به نظرم در هفته میراث فرهنگی ایجاد موزه ملی صنایعدستی مسالهای حیاتی است که باید طرف توجه قرار گیرد.
شعار امسال هفته میراث فرهنگی، برگرفته از رویکرد جهانی ایکوم (ICOM) در سال ۲۰۲۵ با عنوان «آینده موزهها در جوامع به سرعت در حال تغییر»، است. با توجه به این شعار به نظر شما ایجاد موزه ملی صنایعدستی چه ظرفیتها و فرصتهایی را ایجاد میکند و ساخت یک چنین موزهای به چه سبب مهم و شایان توجه است؟
امسال شعار روز جهانی موزهها که از سوی شورای بینالمللی موزهها (ایکوم) انتخاب شد، این بود که آینده موزهها در جامعه در حال تغییر سریع هستند.
این شعار بر نقش مهم موزهها در دنیای امروز و بر هم سویی و همگامی با تحولات اجتماعی و تحولات زیستمحیطی تاکید دارد. از سوی دیگر به نظر میرسد این شعار دو وجه دارد؛ یکی اینکه در مسیر اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد است و دوم اینکه این نیت را دنبال میکند که در کارکردهای موزهها بازاندیشی شود و موزهها به مراکزی پویا برای آموزش و مبادلات فرهنگی تبدیل شوند.
تاکید بر آیندهنگری موزهها و واکنش فعالانه موزهها به تحولات اجتماعی، یک وجه مهم آن بر توسعه انسانی دلالت دارد. توسعه انسانی هم برای تحقق، نیازمند نهاد است و در این بین موزه بهترین ویژگیها را دارد. موزهها هم حافظان گذشته هستند و هم بانیان آینده شمرده میشوند. وقتی در خصوص توسعه پایدار، آیندهنگری، تحولات اجتماعی و مواردی از این دست صحبت میکنیم، یکی از بسترهای بسیار مهم در کشورمان عرصه صنایعدستی است. موزه صنایعدستی با توجه به وسعت، گستردگی و خصوصیات ممتاز تاریخی و تنوع تکنیکی آن شایان توجه است.
توجه داشته باشید مجموعه مهم صنایعدستی که یکی از سه حوزه میدانی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی است، هنوز یک موزه ملی و درخور شان و نام خود ندارد.
در سالهای گذشته و در دورههای مختلف وعدههایی برای ایجاد موزه ملی صنایعدستی مطرح شده اما به نتیجه نرسیده است. در نتیجه این وضعیت تاکنون ایجاد موزه صنایعدستی در حد حرف و وعده باقی مانده است.
آیا آثار کافی برای ایجاد موزه ملی صنایعدستی و نمایش این آثار در کشور وجود دارد یا نیاز به برنامهریزی و ایجاد سازوکارهای مربوطه احساس میشود؟
در دوران فعالیت سازمان صنایعدستی مجموعه نفیسی از آثار هنرمندان صنایعدستی پیشکسوت که خیلی از خالقان این آثار امروز در قید حیات نیستند، خریداری شده است. آثار موجود در حوزههایی مثل قلمزنی، شیشه، سفال، معرق، میناکاری، سوزندوزیها و بسیاری رشتههای دیگر خلق شدهاند. تمام این آثار که در دوره فعالیت سازمان صنایعدستی خریداری شده بعد از ادغام به سازمان میراث فرهنگی و بعد به وزارت میراث فرهنگی منتقل شدند و گفته میشود در مجموعه سعدآباد نگهداری میشوند.
برای افتتاح موزه ملی صنایعدستی نیازی به خرید آثار وجود ندارد و کافی است فضایی طراحی شود تا این آثار به نمایش درآیند. در مجموعه سعدآباد هم بخشها و کاخهای متعددی وجود دارد و اخیرا هم قرار شده یک یا دو بنا از مجموعهای که در اختیار ریاستجمهوری است را به وزارت میراث فرهنگی بدهند و به این ترتیب میتوان گفت همه چیز برای راهاندازی موزه ملی صنایعدستی مهیاست. متاسفانه به نظر میرسد ارادهای برای ایجاد چنین موزهای وجود ندارد. علت نیز آن است که به نظر میرسد متولیان صنایعدستی اهمیت ایجاد موزه ملی صنایعدستی را آنطور که باید و شاید درک نکردهاند.
به نظر شما به عنوان یک پژوهشگر و مدرس دانشگاه، ایجاد موزه ملی صنایعدستی چه اهمیت و ضرورتهایی دارد؟
وجود موزه ملی صنایعدستی از چهار وجه و محور دارای اهمیت است؛ اول آنکه با ارجاع به شعار روز جهانی موزهها با عنوان «آینده موزهها در جوامع به سرعت در حال تغییر» پاسخ موزه صنایعدستی به تحولات سریع اجتماعی و اقتصادی پاسخی است که میتواند با ویژگیهای فرهنگ کشور متناسب باشد. از جهتی این موزه با بازنمایی تکنیکها و مهارتهای سنتی در بطن زندگی امروز، میتواند بستری برای ارتباط بین نسلهای جدید، سنت و فرهنگ ایرانزمین به وجود آورد و به عنوان پلی میان گذشته و آینده خواهد توانست الهامبخش نسل جوان باشد.
در درجه دوم موزه صنایعدستی در صورت راهاندازی با کارکرد آموزشی خود در زمینه توسعه انسانی اثربخشی بسیار بالایی خواهد داشت. از یک سو میتواند هویت فرهنگی را به خصوص در بطن جامعه و در میان جوانان پررنگ کند و از سوی دیگر با کمک به آموزش میتواند باعث شود بستر اثربخشی برای توسعه فراهم آید.
سومین مساله این است موزه صنایعدستی که اکنون خلأ تلخ آن را درک میکنیم، میتواند تبدیل به فضایی پویا و بستر باززندهسازی صنایعدستی شود. به این طریق فضایی ایجاد میشود تا علاقهمندان به صورت تعاملی روند و فرآیند خلق آثار را ببینند. در نتیجه با ایجاد موزه صنایعدستی یک موقعیت فرآیندمحور به جای یک موقعیت شیءمحور به وجود میآید که میتواند بسیار اثربخش باشد.
محور چهارم اهمیت موزه صنایعدستی به موضوع جهانیسازی برمیگردد. در میان تحولات سریعی که در حوزه صنایعدستی اتفاق میافتد، وجود موزهها و خصوصا موزه صنایعدستی میتواند در مسیر پایداری فرهنگی کشور تعیینکننده باشد. با ایجاد بستر در این حوزه در گرداب و چرخه قدرتمند فرآیندها و بازیهای جهانیسازی غرق نخواهیم شد. نباید فراموش کنیم که یکی از مهمترین مزیتهای ایران بیتردید عرصه فرهنگ و هنر بوده و لازم است نهادهایی مثل موزه صنایعدستی را ایجاد کنیم تا مردم کشورمان را متوجه داشتههای تمدنیمان کنیم و لنگر تعادلسازی برای مردم به وجود آوریم تا در گردابهای سهمگین جهانیسازی به طور کامل بلعیده نشوند.
شوربختانه ایجاد موزه صنایعدستی با وجود تمام این مزایا به صورت تلخی مغفول مانده است. به نظرم راهاندازی موزه صنایعدستی که اشیا و فضاهای آن موجود است از بسیاری اقدامات نتیجه بیشتری در بر خواهد داشت.
به نظر شما آیا میتوان در صورت ایجاد موزه ملی صنایعدستی، فضایی را جهت نمایش هنرهای سنتی در معرض فراموشی و فراموش شده فراهم و از این طریق به احیای هنرهای سنتی کمک کرد؟
بدون تردید چنین فضایی را میتوان برای موزه تعریف کرد. زمانی که فضای لازم برای ایجاد موزه ملی صنایعدستی در اختیار باشد، میتوان از تمام ممکنهای بالقوه فعلیت بسازیم. زمانی که نگاه فرآیندمحور برای طراحی و راهاندازی موزه وجود داشته باشد، حتی میتوان در قالب اینفوگرافی تحولات تاریخی را به صورت «ویدئو آرت» تدوین و ارائه کرد و میتوان به این منظور از رسانهها و ابزارهای نوین هم بهره گرفت. به این ترتیب موزه ملی صنایعدستی میتواند نه صرفا محدود به بازدید از اشیای موزه بلکه به منزله ابزاری برای ارائه آموزش باشد. امروز موزهها اطلاعات افزوده را با روشهای بسیار جذابی منتقل میکنند و میتوان از این تجربیات، در ایجاد موزه ملی صنایعدستی نیز بهره گرفت.
در نهایت باید گفت که فضا و بستر ایجاد موزه ملی صنایعدستی آماده و مهیاست و فقط لازم است ارادهای برای ایجاد آن وجود داشته باشد.