جان فدای ایران
کامبیز مهدیزاده، مشاور رییس بنیاد ایرانشناسی ریاستجمهوری
در تاریخ هر ملتی همیشه گروهی بودهاند که نان خود را از دود، آتش و تنش درمیآورند. نه از جنس خاک هستند، نه دلشان برای وطن میتپد. اینان فقط در فضای التهاب و هیجان رشد میکنند؛ همانهایی که هر صبح با صدای رجز از خواب برمیخیزند، مشت گره میکنند و بیوقفه بر طبل جنگ میکوبند اما کافی است بوی واقعی باروت به مشام برسد یا خطر جدی شود، ناگهان گوشیهایشان خاموش میشود، در پستوها پنهان میشوند و حتی سایهای از آنها هم نمیماند.
این جماعت نه اهل میدان هستند و نه اهل مذاکره؛ اهل تزویرند. آنان از جنگ تغذیه میکنند و بر سفره مردم در روزهای آرام سهمی ندارند. هر سخن از صلح و تعامل، برایشان خط قرمز است. اگر کسی از گفتوگو، دیپلماسی یا حلوفصل عقلانی مسائل سخن بگوید، بیدرنگ برچسب «جاسوس» و «وطنفروش» میزنند. دقیقا همان روشی که افرادی چون «الی کوهن» و «اشرف مروان» (داماد جمال عبدالناصر) پیش گرفتند. فضایی از ترس، اتهام و تخریب ساختند تا عُقلا و دلسوزان را خانهنشین و منزوی کنند و میدان را برای فریبکاران و فرصتطلبان خالی سازند و چه تلخ که بعدها خود این چهرهها از دل سازمانهای جاسوسی بیرون آمدند!
مگر میتوان کشوری را با تمام جهان وارد جنگ کرد و انتظار بقا داشت؟ مگر میشود ملتی را بهنام شرافت ولی در واقع برای بقای یک اقلیت، در تونل بیپایان دشمنتراشی گرفتار کرد؟
پیامبر اسلام (ص) که خود فرمانده جنگ بود، در زمان صلح، پیمان «حدیبیه» را با کفار قریش امضا کرد زیرا به درستی دریافت که عزت یک امت در تعادل است، نه در تعصب کور. در دفاع است، نه در دعوای بیپایان. و پیروز آن صلح نیز خود پیامبر بود، نه آنان که جنگطلبی را معادل شجاعت میدانستند.
این گروه اما فقط یک کار بلدند: جنگ، جنگ، جنگ. نه از سر وطندوستی بلکه برای زنده ماندن خود در فضای التهاب. در دوران آرامش و عقلانیت، چیزی برای گفتن ندارند و رنگ میبازند.
مرد میدان، آن است که بهوقت جنگ بایستد و بهوقت صلح، برای حفظ جان و آرامش مردم، آگاهانه و شجاعانه دست به تفاهم دراز کند اما آنان که امروز پشت بلندگوها فریادهای توخالی سر میدهند، در روز خطر، نخستین کسانی هستند که راه فرار در پیش میگیرند.
شجاعت تنها در رجزخوانی نیست، در صداقت است و صداقت یعنی دلسوزی برای مردم، حتی اگر مسیرش صلح و مذاکرهای عزتمندانه باشد. ایران هرگز تسلیم نخواهد شد، همانگونه که در طول تاریخ هرگز سر خم نکرد.
و در پایان میماند این جمله که نه شعار است و نه تعارف:
«جان فدای ایران»