«جهان‌صنعت» با نگاهی به عملکرد دولت‌های پیشین، فقدان پروژه در «دولت وفاق» را بررسی می‌کند

«جابه‌جایی پایتخت»؛ رنگ کردن کلاغ به‌جای قناری

علی فریدونی
کدخبر: 561056
دولت پزشکیان با وجود بحران‌های مالی و عدم حل مشکلات اساسی کشور، پروژه انتقال پایتخت به مکران را اجتناب‌ناپذیر عنوان کرده اما کارشناسان آن را تخیلی، پرهزینه و فاقد اثربخشی می‌دانند.
«جابه‌جایی پایتخت»؛ رنگ کردن کلاغ به‌جای قناری

علی فریدونی- در شرایطی که کشور با بحران‌های شدید اقتصادی و سیاسی ازجمله ابهام در آینده سیاست خارجی و جایگاه مملکت در پیامد تحولات منطقه‌ای و جهانی دست‌وپنجه نرم می‌کند و قیمت ارز، طلا و خودرو با تغییرات شگرف از بی‌ثباتی در کشور خبر می‌دهند، مسعود پزشکیان باز هم بر سخنان گذشته خود مبنی‌بر ضرورت جابه‌جایی پایتخت تاکید کرده و آن را الزامی دانسته است.

 دولت‌ها و پروژه‌های ناکام و کامروا

هرچند این رویکرد برای تعریف پروژه جابه‌جایی پایتخت به‌عنوان هدف دولت چندان عقلانی به نظر نمی‌رسد اما باتوجه به تاریخ چهل‌واندی‌ساله جمهوری اسلامی می‌توان گفت هر دولت خود را عهده‌دار یک پروژه عظیم دانسته و در مسیر دستیابی به آن حرکت کرده است. به عنوان مثال در دوره ریاست‌جمهوری اکبر ‌هاشمی‌رفسنجانی، او با توجه به شرایط ایجاد شده در کشور درپی جنگ تحمیلی هشت ساله با عراق هدف دولت خود را توسعه اقتصادی و زیرساختی دانست و با پیگیری همین موضوع دولت خود را «دولت سازندگی» نامید و خود را «سردار سازندگی»! در دوره بعدی سیدمحمد خاتمی با در نظر داشتن توسعه سیاسی و پیگیری سیاست‌هایی همچون گفت‌وگوی تمدن‌ها در سیاست خارجی و افزایش آزادی رسانه‌های کشور درپی پیاده‌سازی اهداف دولت خود بود. در ادامه این روند دولت محمود احمدی‌نژاد با ادعای رهبری جهان در سطح بین‌الملل و ایجاد عدالت اجتماعی در داخل و سیاست‌های بازتوزیع ثروت بر سرکار بود. حسن روحانی نیز با توجه به وجود موانع و تحریم‌ها در سیاست خارجی به دنبال احیای ارتباط با جامعه جهانی بود و برجام را به سرانجام رساند. دولت رییسی نیز با ادعای ساخت ۴‌میلیون مسکن به دنبال ایجاد گفتمان عدالت در کشور بود اما در دستیابی به آن موفق نبود.

هرچند این سنت در این سال‌های اخیر به‌علت مشکلات موجود در کشور ازجمله شکاف دولت-ملت، اعتراضات سال۱۴۰۱ و همچنین تشدید تحریم‌های بین‌المللی درپی خروج دونالد ترامپ از برجام در اردیبهشت‌ماه ۹۷، چندان مورد پیگیری قرار نگرفت و دولت‌ها صرفا سعی داشتند با نگاهی کوتاه‌مدت، امور روزمره را رتق و فتق کنند.

باتوجه به شرایط موجود به نظر می‌رسد مسعود پزشکیان نیز در تلاش است با انتخاب پروژه جابه‌جایی پایتخت -که از همان نخستین روزهای حضورش در کاخ ریاست‌جمهوری و در همان اولین سخنرانی‌هایش بر آن تاکید کرد- این فقدان هدف در سیاست‌های کلان را جبران کند. این اظهارات در حالی مطرح می‌شود که به عقیده بسیاری از کارشناسان  -یعنی همان افرادی که در کارزار انتخاباتی پزشکیان بسیار مورد تاکید او بودند و بر استفاده از نظرات آنان تاکید داشت- جابه‌جایی پایتخت تاثیر چندانی در حل‌وفصل بحران‌های پایتخت نخواهد داشت. با این حال پزشکیان در دیدار هفته گذشته خود با فعالان اقتصادی استان هرمزگان نیز بار دیگر بر آن تاکید کرد و گفت: «در جلسه سال گذشته به رهبر معظم انقلاب عرض کردم که پایتخت را به سمت خلیج‌فارس منتقل کنیم. برخی به این درخواست انتقاد کردند اما امروز با دیدن مشکلات درمی‌یابیم که آن پیشنهاد الزام است، نه انتخاب.»

 جایگاه عقلانیت در انتخاب پروژه

نکته مهم در انتخاب پروژه توسط دولت‌های مختلف که باعث تمایز این انتخاب‌ها از یکدیگر می‌شود، میزان توجه آنها به شرایط و در عین حال میزان ارتباط این پروژه با مشکلات کشور است و همچنین اینکه آن پروژه در صورتی که عملی و اجرایی شود تا چه میزان در حل مشکلات کشور موثر خواهد بود. به عنوان مثال در دولت اکبر ‌هاشمی‌رفسنجانی انتخاب پروژه سازندگی با توجه به آسیب دیدن زیرساخت‌های کشور در زمان جنگ، ایده‌ای معقول و در عین حال ضروری به نظر می‌رسید، همچنین پیگیری ایده «گفت‌وگوی تمدن‌ها» توسط سیدمحمد خاتمی در دولت اصلاحات به‌خاطر شرایط خاص جهان در آن روزگار -که درپی واقعه ۱۱سپتامبر و فروریختن برج‌های دوقلوی تجارت جهانی، به‌شدت متشنج بود و به این دلیل که رییس‌جمهور ایالات متحده صراحتا از ایران کنار عراق و کره‌شمالی به‌عنوان «محور شرارت» یاد می‌کرد، تنش به بالاترین سطح خود رسیده بود- توانست به عبور سلامت کشور از پاره‌ای از بحران‌های نظامی-امنیتی کمک کند. این در حالی بود که در انتخاب پروژه بحث‌انگیز «مدیریت جهانی» از سوی احمدی‌نژاد نه‌تنها عقلانیتی دیده نمی‌شد بلکه این تصمیم موجب تحمیل هزینه‌های هنگفت بر کشور شد. همانطور که وعده ساخت ۴‌میلیون مسکن ظرف چهار سال توسط دولت رییسی نه‌تنها در عمل کمکی به حل بحران مسکن در کشور نکرد بلکه باتوجه به دخالت دولت در بازار مسکن به‌جای سپردن امور به فعالان بخش خصوصی در این عرصه، مشکلاتی تازه از جنس مشکلات ناشی از پروژه «مسکن مهر» احمدی‌نژاد نیز بر انبوه مشکلات کشور افزوده شد. در چنین شرایطی است که انتظار می‌رود دولت پزشکیان به‌جای پیگیری پروژه‌هایی که نه ضرورت چندانی دارند و نه قابلیت و امکان اجرایی شدن، به سراغ پروژه‌هایی معقول و منسجم برود و به قول معروف به‌جای سیر کردن در خیالات و آرزوهای بزرگ، پا بر زمین عقلانیت بگذارد و در مسیر رفع مشکلات ملموس جامعه گام بردارد.

 چند ایراد اساسی در یک پروژه کلان

حال در شرایطی دولت پزشکیان بر پروژه جابه‌جایی پایتخت اصرار می‌ورزد که به باور ناظران، لزوما مشکل پایتخت از مکان جغرافیایی تهران نشات نگرفته که با تغییر آن مرتفع شود بلکه عمده این مشکلات زاده سوءمدیریت است. اشتباهاتی که اتخاذ آنها به جغرافیا ارتباطی نداشته‌ و با ایجاد تغییر در طول و عرض جغرافیایی رفع نخواهند شد. در واقع حتی اگر به‌دنبال تمرکززدایی باشیم هم، باز مساله ایجاد متروپل جدید در کشور در پیوند با انتخاب آن به‌عنوان پایتخت نیست و چنین اقدامی تنها موجب ایجاد ابربحران‌های تازه‌تر و بزرگ‌تر خواهد شد. در همین رابطه مهدی تدینی، پژوهشگر علوم سیاسی و مترجم چندین اثر مهم در این حوزه در کانال تلگرامی خود نوشت: «هر کشور می‌تواند چند کلانشهر داشته باشد که یکی از آنها پایتخت است.» تدینی با تاکید بر اینکه «ساخت کلانشهر نیازمند جذب سرمایه‌گذاری‌های عظیم است»، این ایده را ایده‌ای «تخیلی» و «غیرواقع‌بینانه» ارزیابی کرده است.

 شکست در سیاست خارجی، چرخش به داخل

شاید بتوان گفت مهم‌ترین هدفی که پزشکیان در رقابت‌های انتخاباتی برای خود تعریف کرد، سامان دادن به سیاست خارجی از طریق پیگیری برای بازگرداندن برنامه جامع اقدام مشترک یا همان برجام بود که در سال ۹۷ با خروج ترامپ از آن به شکست انجامید؛ این هدف توسط دولت و طرفدارانش مورد توجه بود اما با شکست هریس و بازپس‌گیری قدرت توسط ترامپ این روزنه تنگ و تنگ‌تر و با وقوع جنگ ۱۲روزه و فعال‌سازی مکانیسم‌ماشه به‌طور کامل کور شد. اکنون به‌نظر می‌رسد دولت در واکنش به پیامدهای عدم دستیابی به اهداف از پیش تعریف شده خود در سیاست خارجی به‌دنبال باز تعریف اهداف خود است اما نکته حائزاهمیت داوری تاریخ در این مورد است؛ قضاوتی که به نظر نمی‌رسد چندان مثبت باشد و در نتیجه پافشاری بیشتر رییس‌جمهور بر این ایده غیرواقع‌بینانه تغییر پایتخت، احتمالا نه‌تنها موجب دعای خیر آیندگان نخواهد شد بلکه باعث خواهد شد که آیندگان از او به‌عنوان رییس‌جمهوری ناکارآمد و ناآگاه از شرایط یاد کنند!

 پروژه جایگزین چیست؟

با نگاهی به بحران‌های موجود در فضای داخلی کشور درمی‌یابیم که «انتقال پایتخت» انتخاب خوبی برای دولت نیست و تنها به سود آن دسته از ذی‌نفعان است که از ابتدای کار این پیشنهاد را مطرح می‌کردند و در کمال بی‌توجهی به مصالح ملت و مملکت به‌دنبال ایجاد رانت‌های جدید برای خود و دوستانشان هستند؛ اقدامات این دسته یادآور ضرب‌المثل «رنگ کردنِ کلاغ به‌جای قناری است» و چنین موضع‌گیری‌هایی را توجیه می‌کند.

برای تعیین پروژه مرکزی دولت چهاردهم شاید یک راه‌حل ساده این باشد که اعضای دولت به سراغ وعده‌های انتخاباتی پزشکیان بروند و از میان وعده‌هایی همچون رفع فیلترینگ فضای مجازی، کاهش تورم، تک نرخی کردن ارز و حل مشکلات معیشتی و درنهایت رفع محدودیت‌های بین‌المللی پیش‌روی کشور دست به انتخاب بزنند تا مگر با عطف کامل توجه و بودجه و توانایی‌ها خود بر اجرا و عملی کردن آن پروژه انتخابی بتوانند میراثی از خود در سپهر سیاسی ایران به‌جا بگذارند.

 «تغییر پایتخت»؛ سنگی بزرگ در دستان رییس‌جمهور

در واقع پزشکیان باید همانطور که در انتخابات تاکید می‌کرد به‌جای رجوع و به‌کارگیری افراد تکراری، به‌سراغ کارشناسان تازه‌نفس و کاردانی برود که اصول اساسی حکمرانی خوب در جهان امروز اشراف داشته باشند. البته این پیشنهاد در صورتی کارساز خواهد بود که دولت پزشکیان به‌واقع خواهان انجام چنین پروژه باشد و بخواهد از خود چنان میراثی به‌جا بگذارد چراکه تا به امروز اگرچه شعارهایی مبنی‌بر کاهش وزن دولت و اصلاح ساختار بودجه مطرح شده اما در عمل، اقدام موثری در مسیر تحقق و عملی کردن آن شعارها رقم نخورده و در نتیجه به نظر می‌رسد دولت پزشکیان بیش از آنکه به‌واقع دنبال حل‌وفصل مشکلات باشد، سعی دارد با بهانه قرار دادن وعده‌هایی همچون جابه‌جایی پایتخت، ناکامی‌هایش در دستیابی به اولویت‌های از پیش تعیین‌شده را پنهان کند؛ سنگ‌هایی چنان بزرگ که بیش از آنکه بارقه امیدی از به هدف نشستن‌شان را ایجاد کند، نشانه نزدن است و تسلیم شدن در مقابل این بار گرانی که به امانت بر دوش دولت قرار گرفته!

وب گردی