توسعهنیافتگی متوازن یک صنعت

علی نصیری– زغالسنگ ککشو به عنوان یکی از منابع اولیه و مهم در صنعت فولاد بهشمار میآید و بهطور گسترده در فرآیند تولید فولاد به روش کوره بلندمورد استفاده قرار میگیرد. این ماده معدنی بهدلیل برخورداری از خواص منحصربهفردی همچون استحکام بالا، در فرآیندهای احیای سنگآهن و تولید فولاد نقش کلیدی ایفا میکند و با توجه به اینکه بخش عمده فولاد در جهان (بیش از ۷۰درصد) به روش کوره بلند تولید میشود، بر همین اساس میتوان گفت زغالسنگ ککشو از اهمیت ویژهای در تولید این فلز استراتژیک در دنیا برخوردار است.
در ایران اما استفاده از روش کوره بلند چندان مرسوم نیست و بهجز دو شرکت بزرگ فولادی، در حال حاضر سایر فولادسازان کشور (بیش از ۹۰درصد) از روش احیای مستقیم برای تولید این فلز پراهمیت استفاده میکنند. با فرض بر اینکه بهدلیل برخورداری از ذخایر گاز فراوان، صنعت فولاد ایران بهسمت استفاده از روش احیای مستقیم متمایل شده، جای بسی تعجب است که چرا باوجود ذخایر غنی زغالسنگ(بیش از یکمیلیارد تن)، استفاده از این ماده معدنی ارزشمند و بهدنبال آن تولید فولاد بر پایه روش کورهبلند مهجور واقع شده و صنعت زغالسنگ به جایگاه واقعی خود در این سالها نرسیده است.
معادن زغالسنگ در ایران همزمان با احداث و راهاندازی نخستین کارخانه فولادی (به روش کوره بلند)، در نقاط مختلفی همچون کرمان، البرز مرکزی، البرز غربی، البرز شرقی و طبس شناسایی شده و همانطورکه پیشتر نیز اشاره شد، میزان ذخایر زغالسنگ کشور بیش از یکمیلیارد تن برآورد میشود. لازم به ذکر است که به ازای تولید هر تن شمش فولادی، به ۶۰۰کیلوگرم کک نیاز بوده که این میزان کک با استفاده از ۶/۱تن کنسانتره زغالسنگ تولید میشود. همچنین برای تولید این میزان کنسانتره، حدود دو تن زغالسنگ خام مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین با توجه به ظرفیت تولید ۴میلیون تن شمش فولادی در دو کارخانهای که از روش کوره بلند استفاده میکنند، میزان نیاز آنها به کک ۲میلیون و ۴۰۰هزار تن، به کنسانتره زغالسنگ حدود ۴میلیون تن و به زغالسنگ خام حدود ۸میلیون تن خواهد بود.
پاشنهآشیل تولید فولاد
حال با مقایسه آمار و ارقام فوق بهخوبی میتوان دریافت که نیاز فولادسازان داخلی (بر پایه کوره بلند) به زغالسنگ خام، در مقابل میزان ذخایر تخمین زدهشده رقم ناچیزی است و ازاینرو توسعهنیافتگی صنعت زغالسنگ متناسب با صنعت فولاد را باید نخستین پاشنهآشیل تولید فولاد به روش کوره بلند در داخل برشمرد؛ این مساله باعث شده است که دو شرکت فولادی به منظور جبران عقبافتادگیهای موجود، اقدام به واردات زغالسنگ از بازارهای خارجی کنند و این وابستگی به واردات از یکسو و نوسان جهانی قیمت زغالسنگ و نوسان نرخ ارز در داخل کشور از سوی دیگر، منتج به برخی مشکلات در تامین زغالسنگ مورد نیاز آنها شده است.
مساله تاملبرانگیز دیگر اینکه توان تولید کنسانتره زغالسنگ در ایران طی دهه۷۰ شمسی، ۲میلیون و ۲۰۰هزار تن تا ۲میلیون و ۳۰۰هزار تن بوده و این میزان در دهه۸۰ شمسی با اجرای یک طرح مکانیزه در طبس با ظرفیت تولید ۷۰۰هزار تن، به حدود ۳میلیون تن رسیده است. درحالیکه انتظار میرفت ظرفیت تولید کنسانتره زغالسنگ طی این سالها روند افزایشی خود را طی کند، در کمال تعجب شاهد آن بودهایم که بهدنبال عدم سرمایهگذاریهای جدید، میزان توان تولیدی در سال۱۴۰۳ به حدود ۲میلیون و ۶۰۰هزار تن کاهش یافته و در مقایسه با دهه۸۰ شمشی، توان تولید در معادن برخی نقاط مانند کرمان(۸۰درصد) و البرز غربی(۱۰۰درصد) از دست رفته است.
نکته حائز اهمیت دیگر درخصوص قیمتگذاری زغالسنگ است؛ جایی که تا دهه۹۰ شاهد آن بودیم که قیمتگذاری این ماده معدنی عموما بهصورت دستوری انجام میشد و این روند تا نیمه نخست این دهه نیز به همین روال ادامه پیدا کرد. در سال۱۳۹۶، بهای شمش «فخوز» مبنای قیمتگذاری زغالسنگ قرار گرفت و در بازه زمانی۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰، سالهای خوبی برای فعالان این صنعت از لحاظ سودآوری سپری شد. با این وجود، متاسفانه از سال۱۴۰۰ به بعد شاهد خروج پول و به دنبال آن از دست رفتن سود شرکتهای تولیدکننده زغالسنگ بودهایم و همین امر باعث شده است صنعت زغالسنگ در کشور طی سالیان اخیر توسعه پیدا نکند. باید این واقعیت را پذیرفت که متاسفانه به زغالسنگ از دیدگاه یک ماده معدنی استراتژیک و پراهمیت توجه نشده است و به جرات میتوان گفت صنعت زغالسنگ امروز متولی خاصی در کشور ندارد که خود میتواند مهر تاییدی بر مظلومیت این صنعت باشد.
کیفیت زغالسنگ
در این میان نباید از مقوله کیفیت زغالسنگ تولیدشده نیز غافل شد. با توجه به اینکه توسعه این صنعت تنها در یک منطقه (طبس) حاصل شده است و بهدنبال آن ترکیب بهینه زغالسنگ در تمامی مناطق زغالخیز کشور جهت استفاده در کورههای بلند به دست نیامده بنابراین همین امر سبب بروز اختلالاتی در کیفیت زغالسنگ ایدهآل دو فولادساز داخلی شده است. در چنین شرایطی، چارهای جز واردات زغالسنگ خارجی برای این شرکتهای فولادی باقی نخواهد ماند. در یک نگاه کلی، عدم توسعهیافتگی متوازن در این صنعت باعث شده که در یک منطقه، شاهد رشد تولید و در مناطق دیگر، شاهد تعطیلی معادن زغالسنگ باشیم. از طرفی، با توجه به اینکه معادن زغالسنگ در نقاط دورافتاده و کمتر توسعهیافته واقع شده است، مسائل اجتماعی، معیشتی و کارگری را نیز در این معادن نباید فراموش کرد و از آنجایی که نزدیک به ۶۰درصد کاربری این معادن را نیروی انسانی تشکیل میدهد بنابراین هرگونه تعطیلی و توقف فعالیت این معادن آثار سوء بسیاری را برای جامعه و کل کشور بههمراه خواهد داشت.
در پایان میتوان گفت اگرچه با توجه به کیفیت زغالسنگ تولیدشده در کشور، کماکان نیاز به واردات حدود ۲۵درصد از این ماده معدنی احساس میشود اما اگر بخواهیم طبق آماری که پیشتر ارائه شد، به تولید ۴میلیون تن کنسانتره زغالسنگ دست پیدا کنیم (با فرض بر اینکه ۲۵درصد آن معادل یکمیلیون تن از محل واردات تامین شود)، نیازمند برنامهریزی جامع و دقیق و سرمایهگذاریهای جدید برای تحقق تولید ۳میلیون تن باقیمانده هستیم. از طرفی، قانونگذار نیز باید یک تجدیدنظر اساسی درخصوص قوانین حاکم در معادن زغالسنگ کشور انجام دهد تا متناسب با شرایط فعلی، صنعت زغالسنگ از دو بعد «کمی» و «ایمنی» بهروز شود.
درحالیکه واردات زغالسنگ خارجی، منجربه تسریع عقبافتادگی تولید داخل و همچنین خروج ارز از کشور شده است، ضرورت دارد تمهیدات لازم جهت توسعه تولید داخل و کاهش واردات این ماده ارزشمند معدنی توسط مسوولان ذیربط اندیشیده شود. از طرفی متاسفانه طی ماههای اخیر شاهد حوادث دلخراشی در برخی معادن زغالسنگ بودهایم که منجربه فوت تعدادی از کارگران و معدنکاران شده است و این امر، ضرورت بازبینی در قانون ایمنی معادن زغالسنگ، به ویژه معادن کوچکمقیاس را میطلبد. در یک جمعبندی، صنعت زغالسنگ ایران نیازمند یک اصلاح ساختار است که هم میتواند سهامداری و هم حاکمیتی باشد. به علاوه امید است سرمایهگذاریهای جدید همگام با نظارتهای بیشتر در معادن زغالسنگ صورت پذیرد و یکسری مشوقهای مالی جهت سرمایهگذاری در معادن تعریف شود تا در آینده شاهد ارتقای جایگاه صنعت زغالسنگ در ایران باشیم.
معاون بازرگانی شرکت معدنی و صنعتی چادرملو